تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

پاسخهای علامه طباطبایی به مسائل معاصر چیست؟ پاسخ اجمالی این است که از راه احیای قرآن قطعا مسائل معاصر پاسخ داده می‌شوند چون قرآن اگر در جامعیت خود مورد توجه قرار بگیرد پاسخگوی همه زمانهاست هر چند این توجه جامع در وسع هر کسی نیست.. اما اگر تفصیلی‌تر صحبت کنیم باید گفت: ۱.با زبان قرآن سخن گفتن موجب جامعیت بیشتر می‌شود که به وحدت بیشتر در زمینه های مختلف منجر می شود و وحدت از مسائل مهم معاصر است.۲. استفاده ایشان از علوم معقول توانایی روبرو شدن با عقل مدرن و معاصر را افزایش می‌دهد. ۳.علامه نسبت به مسائل مدرن توجه داشت و مدرنیته یکی از مهم ترین مظاهر دنیای معاصر است. ۴. ایشان نسبت به بعد اجتماعی اسلام توجه داشت که این توجه پاسخهایی به مسائل معاصر را در بر دارد. ۵. بعضی نظرات ایشان‌ بستر غیرمستقیم پاسخ به مسائل معاصر است.

  • رضا کریمی

جمله رهبر انقلاب که هیچ چیز جای کتاب را نمیگیرد در کتاب «کمعمقها؛ اینترنت با مغز ما چه می کند؟» اثبات شده است. با مرور بر این کتاب می فهمیم این دیدگاه صرفا از روی علاقه شخصی و نگرش سنتی به علم و دانایی نیست بلکه مبنای علمی دارد.

  • رضا کریمی

آپاراتچیدر‌ فیلم آپاراتچی چند موضوع محوری عشق به سینما، سینمای مردمی، توجه به ارزش‌ها و بدبینی بخشی از نسل قدیم مذهبی با سینما وجود دارد.وی افزود: این فیلم تلاشی برای حرکت میان سینمای روشنفکری امثال پاراجانف و تارکوفسکی با سینمای فیلم فارسی است.

برخلاف دهه شصت، آمارها نشان می‌دهد پرفروش‌ترین فیلم‌ها هنوز هم صدای همه مردم نیست و اکثریت مردم سینما نمی‌روند ،پس روش اکران‌های محلی جشنواره عمار جبران اکثریت باقی‌مانده و توجه به عموم مردم است که امثال جلیل طائفی (شخصیت فیلم و کتاب آپاراتچی) در اوائل انقلاب به صورت خودجوش انجام می‌دادند.

این فیلم به صورت تمام‌قد ترویج سینمای مردمی است اما مردمی‌بودن به معنای سینمای غیرحرفه‌ای نیست. یک اثر هنری می‌تواند هم فاخر باشد و هم محبوب پس بهتر بود طوری قصه تعریف می‌شد که این تصور القا نشود که مردمی بودن به معنی پیش‌پاافتادگی است.

فیلم با کتاب تطابق زیادی دارد ولی تفاوت‌هایی جدی هم به چشم می‌خورد؛ مثلاً بخش‌های دوبله در تهران یا فشنگ چموش در فیلم نیامده و نیز نحوه آشنایی با سوژه قاضی نوری تغییر اساسی کرده است.

 از همه مهم‌تر، مخالفت پدر با سینما در کتاب آپاراتچی نیست و ابتکار فیلمنامه‌نویس است؛ این سوژه فیلمنامه‌ گرچه جذاب و خنده‌دار است اما نویسنده چالش‌های پشت‌صحنه سینما را ساده گرفته است مثلاً زیاده‌روی بازیگر فیلم «نوری در تاریکی» می‌توانست سوژه جدیدی باشد که بدبینی پدر به سینما را تقویت کرده و پیچیدگی های اخلاقی سینما را بیشتر نشان بدهد ولی صرفا به سکانسی خنده‌دار اکتفا شد.این منتقد سینما با بیان اینکه تیم سازنده حرفه‌ای هستند، نویسنده خوب نوشته و آهنگساز با تم انیو موریکونه موزیک توأمان طنز و جدی مناسبی ساخته است، 

طنز فیلم فرم هماهنگ و همخوان با سیر تلاش‌های یک فیلمساز آماتور است. هر چند صحنه‌ها همیشه خنده‌دار نیستند و البته رقابت با فیلم‌های طعنه‌زن یا مبتذل و سریال‌هایی که با تکرار ذهن مخاطب را مستعد خنده می‌کنند، سخت است.

  • رضا کریمی

کتاب ناگفته‌های صورتی - اندیشکده راهبردی سعداءکتاب ناگفته‌های صورتی بررسی ظلم تاریخی به زنان با استفاده از منابع معتبر و بین‌المللی است و به طور ویژه به مقوله فمنیسم پرداخته شده است تا مشخص شود این مفاهیم تا چه اندازه واقعی هستند. البته شروع کتاب از مدتها پیش از غرب مدرن نشان می دهد چقدر این ظلم به زنان تاریخی است.  در غرب مهمترین مصادیق ظلم سوءاستفاده جنسی (تجاوز و کالا قراردادن تبلیغاتی زن) و کارکشیدن از آنان (نگاه سرمایه دارانه به زن به عنوان نیروی ارزان کار) است.

البته عبارت کلیدی ظلم تاریخی در همه جهان بررسی نمی شود و برای پاسخ به یک پرسش احتمالی که مگر در سرزمین اسلامی ظلم نبوده است؟ تدبیری نشده است. هرچند در گوشه ای از کتاب برخی پیشرفتهای انقلاب اسلامی در حوزه تحصیل زنان بیان شده است ولی بازهم پرسش مذکور پاسخ داده نشده است. جمله شهید مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام که گفت: "در گذشته انسان بودن زن فراموش شده بود و امروزه زن بودن زن"، می‌توانست سرمشق و طرح کلی گزارش تاریخی درباره زن باشد ولی این طرح ناقص بیان شده و حق عنوان دوم کتاب یعنی عبارت «روایت ظلم تاریخی به زنان» ادا نشده است. اسلام زنان را از خشونت جاهلیت نجات داد و برای حمایت از آنان مهریه و حقوق دیگری قرار داد. امیرالمؤمنین زن را ریحانه نامید و بر این اساس توصیه هایی برای حفظ او بیان کرد بگذریم از اینکه بزرگترین ظلم بر بزرگترین زن تاریخ یعنی همسر او تحمیل شد! باید بدانیم بسیاری از رفتارهای مسلمانان با زنان ریشه قرآنی حدیثی ندارد و حتی زن می تواند بابت کار در خانه از همسرش اجرت بگیرد. گزارش تاریخ این مسائل می‌توانست تحلیل نویسنده کتاب، سید محمد حسین راجی، در مورد ظلم به زنان را تکمیل کند.

  • رضا کریمی

شبه‌مدرنیسم و تجدد آمرانه اصطلاحی کلیدی در فهم و تحلیل حکمرانی رضاخانی است‌ که نشان می‌دهد اصلاحات دستوری و نوسازی مستبدانه و شبه مدرنیسم چقدر توخالی و ظاهرگرایانه است.  مصداق این نوسازی با کشف حجاب و سربازی اجباری و ارتش ضعیف که در مقابل اشغال ایران حقیرانه عمل کرد،  ظهور می‌کند.

اکنون خفقان و کشتن مخالفان و دین‌ستیزی و زمین‌خواری او را در پرانتز می‌گذاریم و بر اثرات تجدد دیکتاتوروار تمرکز می‌کنیم چرا که دسته‌اول اشکالات را نظراً همه رد می‌کنند ولی چالش دوم در ساختار شبه‌مدرن آن باقی مانده و رسماً توسعه‌نیافتگی برزخی را به وجود آورده که همه متوجه آن نیستند. قبل از تحقیق درباره ارزیابی کیفیت و کارآمدی ساختارهای اداری علمی و قضایی شبه‌مدرن رضاخانی، ابتدا باید پرسید تفاوت غربی شدن و غرب‌زدگی چیست؟ به عنوان مثال، کتاب نه چندان عمیق سیر حکومت اروپا نوشته نخست وزیر رضاخانی چقدر ما را با حقیقت فلسفه غرب آشنا کرده است و از فهم ظاهربینانه غرب دور کرده است؟

پاسخ به این‌ پرسش‌ها ساده نیست و امثال کتاب‌هایی همچون خرد در زمان توسعه نیافتگی از دکتر داوری اردکانی را باید خواند. در اینجا ساده‌تر می‌گوییم وقتی یک مدعی، اصلاحات را در ظاهر (بی‌حجابی) می‌داند و با اجبار سربازگیری می‌کند و نقش مردم در حکومت را نمی‌فهمد، باید پایان حکومتش یک سقوط اجباری و حقیرانه‌ باشد.

مجله گاه‌نقد در شماره دوازدهم خود کتابشناسی خوبی با عنوان از شبه مدرنیسم آمرانه تا سقوط اجباری را منتشر کرده است.

  • رضا کریمی

چگونه درباره کتاب هایی که نخوانده ایم حرف بزنیم؟کتاب چگونه درباره کتاب‌هایی که نخوانده‌ایم حرف بزنیم؟ اثر پی‌یر بایار است که با ترجمه محمد معماریان و مینا مزرعه فراهانی توسط انتشارات ترجمان به چاپ پنجم رسیده است. نویسنده یادداشت معتقد است با این کتاب توصیه‌ای عجیب از دل اندیشه مدرن بیرون آمده است.

پی‌یر بایار در کتابش توصیه ای عجیب دارد که می‌تواند بنیاد کتابخوانی را بر باد دهد اما نویسنده هدفش دشمنی با کتاب نیست بلکه نگرش او به جهان این است که می توان کتاب‌نخوانِ کتابدان بود. کتاب او نوعی حمایت از کتابداری و تضعیف کتابخوانی است.

  • رضا کریمی

  یک مسلمان باید علاوه بر جنبه انسانی و سیاسی برای مسئله فلسطین توجیه قرآنی داشته باشد. تدبر در کلمات مسجدالاقصی و یهود ما را به بینش خوبی در این زمینه راهنمایی می کند. در خصوص یهود در قرآن سخنان زیادی گفته و نوشته شده است.  در قرآن بین یهود و تعبیر الذین هادوا تفاوت مهمی هست که معمولاً به آن توجه نمی شود. نکته دیگر این است که چگونه معراج بر مسجدالاقصی تطبیق داده شده است؟ وعده داخل شدن در مسجد به کسانی داده شده که بار اول داخل آن شدند. بار اول کی بوده است؟

متن کامل :

مسئله فلسطین ریشه‌دارتر از دعوای دو نظام سیاسی است. این مسئله حداقل از دو‌جنبه قابل تحلیل است: از جنبه انسانی و حقوق بشری و از جنبه قرآنی و الهیاتی. از جنبه انسانی یک کشور غاصب وجود دارد که حقوق انسانها را نادیده می گیرد و کودکان و غیرنظامیان را می کشد و به جای انتقام از عامل واقعه مشهور به هولوکاست از مسلمانان انتقام می گیرد. از این جنبه البته مدعیان حقوق بشر بیکار نماندند و اتهام تروریسم و گریز از صلح را وارد می کنند.

نگاه انسانی به مسئله فلسطین و صهیونیسم حق مسئله را ادا نمی کند و گرچه برای محکوم کردن جنایتهای خلاف حقوق بشر کاربرد دارد اما اگر بخواهیم سرنوشت نهایی انسان در تاریخ را ببینیم باید مسئله را قرآنی ببینیم. یک مسلمان باید علاوه بر جنبه انسانی و سیاسی برای مسئله فلسطین توجیه قرآنی داشته باشد[1].

حقیقت یهود

صراحت قرآن در بیان دشمنی یهود با اهل ایمان نباید ما را از اتهام یهودستیزی بترساند. در خصوص یهود در قرآن سخنان زیادی گفته و نوشته شده است. مشهورترین اشکال قرآن بر یهود تحریف‌گری آنهاست: مِنَ الَّذِینَ هَادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَیَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا وَاسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَیًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ (نساء46). اما این تحریفات فقط در الفاظ نبود بلکه آنها ادعاهایی را با سوءاستفاده از معارف دینی ترویج کردند که مورد انتقاد قرآن است.  قرآن مجید گفته است دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنین یهود و مشرکین هستند و نزدیکترین آنها به دوستی نصارا(مسیحیان) هستند. ولی آیات دیگری هست که نشان می دهد اهل کتاب را با یک چوب نرانده، همواره پس از ذکر خطاکاری این قوم، اقلیت مؤمن و درست کردار ایشان را استثناء کرده است: لَیْسُوا سَواءً، مِنْ أهْلِ الْکِتابِ اُمَّةٌ قائِمَةٌ، یَتْلُونَ آیاتِ اللهِ آناءَ اللَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُونَ * یُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ وَ یَأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ اُولئِکَ مِنَ الصَّالِحِینَ (آل‌عمران/ 113 و 114). تمام اهل کتاب یکسان نیستند. گروهى به طاعت خدا ایستاده‏اند و آیات خدا را در دل شب تلاوت مى‏کنند و سجده به جاى مى‏آورند و به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند و امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنند و در کارهاى نیک شتاب مى‏ورزند و از جمله صالحانند. وَ لَوْ آمَنَ أهْلُ الْکِتابِ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ، مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أکْثَرُهُمُ الْفاسِقُون‏‏(آل‌عمران/ 110)؛ اگر اهل کتاب همه ایمان مى‏آوردند بر آنان چیزى بهتر از آن نبود. برخی از ایشان مؤمن هستند و اکثر آنها فاسقند.

چگونه بین آیات یهودستیزی با آیات تقسیم اهل کتاب جمع کنیم. ظاهر آیات یهودستیز، مطلق است و شاید یک پاسخ برای جمع بین آیات این باشد که اهل کتاب شامل یهود و نصارا می شود و در بین نصارا دوستی یافت می شود نه یهودیان: لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ قالُوا إِنّا نَصارى (مائده82) اما در این خصوص می توان پاسخ دقیق تری داد.

ما با همه بنی‌اسرائیل و یهودیان اصیل(به تعبیر قرآن الذین هادوا) دشمن‌ نیستیم. یهود اصطلاح خاص قرآنی است که یک نوع تفسیر خاص دنیوی از آیین موسوی را نمایندگی می کند و تاکید بر آن از جهت استعمال قرآن است نه اینکه حکمت تفکیک مشهور بین یهود و صهیونیسم به منظور جلوگیری از یهودستیزی نژادی و دینی مغفول شده باشد. در قرآن تفکیک دیگری وجود دارد و بین یهود و تعبیر الذین هادوا تفاوت مهمی هست که معمولاً به آن توجه نمی شود.. آیاتی مانند آیه إِنَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ اَلَّذِینَ هادُوا وَ اَلنَّصارى وَ اَلصّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (بقره٦٢) نشان می‌دهد این قوم مانند نصاری امکان نجات دارند در آیات دیگر با من تبعیضیه گفته شده که بعضی از آنها تحریف کردند: مِنَ اَلَّذِینَ هادُوا (نساء٤٦) اما در مورد یهود حکم مطلق است و بعضی از یهود با بقیه تفاوت ندارند: لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ اَلنّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا اَلْیَهُودَ. بنابراین بین یهود و هادون(برگرفته از الذین هادوا) تفاوت تعبیر هست. شاید یهود چون اسم است نشان استقرار فعل هادوا در یهودیان است ولی الذین هادوا فعل ماضی است گویا این نوع از پیروان تورات اصالت اولیه خود را مانند گذشتگان در آیین موسی علیه‌السلام حفظ کرده‌اند و چنین کسانی امکان نجات دارند ولی یهودیان دچار اضافات شبه‌دینی شده و بر مواضع تحریف‌آمیز خود خو گرفته و عداوت با مؤمنین صفت آنها شده است. آنچه که امروزه از تقسیم یهودیان به صهیونیست و ضدصهیونیست می‌شنویم کافی نیست. باید ابتدا بین یهود و هادون تفکیک کرد چون نگرش یهودی فارغ از ظهور صهیونیسم همواره با هشدار قرآن همراه بوده است.

همچنین باید دانست یهودیت نگرش دنیوی به جهان است که با مدرنیته رسمیت پیدا کرد و یهودیان غیرصهیونیست هم با نگرش دنیوی خود خلاف جهت قرآن سیر می‌کنند. شواهد متعددی وجود دارد که نشان می دهد مدرنیته و یهود در هم آمیخته شده اند[2].  تطبیق یهود و مدرنیته پاسخی به این سوال است که چرا قدرت غالب جهان امروز و حتی متفکرین آن، علی رغم رفتارهای غیرانسانی صهیونیسم، به اشغال فلسطین و حمایت اسرائیل ادامه می دهد؟ پاسخ این است که فقط اسرائیل یهودی نیست بلکه جهان مدرن یهودی است. ویژگی های یهود دو نوع کلی هستند برخی ویژگیها مانند حس گرایی، بسته دانستن دست خدا، معادگریزی و دنیاطلبی هم اکنون در دنیای سکولار و مادی مدرنیته غالب است. ویژگی های دیگر یهود در قرآن، مانند تحریف دین، دشمنی با مؤمنین، تهمت و قتل انبیاء و انحصارگرایی دینی، ویژگی های دیگری هستند که تمدن مدرن با وجود مخالفت نظری، عملاً از آن حمایت می کند.

روایت کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى اَلْفِطْرَةِ حَتَّى یَکُونَ أَبَوَاهُ یُهَوِّدَانِهِ أَوْ یُنَصِّرَانِهِ أَوْ یُمَجِّسَانِهِ منظور این نیست که همه انسان‌ها تحت تأثیر تربیت خانوادگی به آیین یهود یا نصرانی درمی‌آیند بلکه منظور گرایش به منش درونی یهود و نصاراست که هر دو دور شدن از فطرت یعنی حنیف مسلم بودن استما کانَ إِبْراهِیمُ یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا وَ لکِنْ کانَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ ما کانَ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ (آل‌عمران٦٧). پس مسلمان ظاهری و زبانی ممکن است در درون یهودی یا نصرانی باشد یعنی دنیازده یا بی‌عمل شود.

کانال امام موسی صدر از قول وی نقل کرده است که: " اسرائیل مذهبگراست، مذهبگرایی شر مطلق است، اسرائیل شر مطلق است. اسرائیل نماد کامل انحصارطلبی، تفرقهافکنی نژادپرستانه و تعصبهای دینی است. خداوند میخواهد تفاوت شریعتها و فرقهها راهی برای تولید انگیزه و واداشتن انسانها به تولید و سازندگی شود. این تعریف تنوع فرقههاست؛ اما اینکه دین به تعصب و کینهتوزی رضایت داده باشد، نادرست است. وجود فرقهها و مذاهب گوناگون در لبنان خیر مطلق است ولی نظام مذهبگرا برای لبنان شر مطلق است. رسالت ما در لبنان با رسالت اسرائیل در تضاد است. رسالت اسرائیل نژادپرستی، مذهبگرایی و رد همزیستی است و رسالت ما برای همگان همزیستی، گشودگی و بشردوستی مؤمنانه است. وجود ما نقیض وجود آنهاست." ظاهرا منظور از مذهبگرایی که ناظر به لبنان متکثر است، فرقهگرایی و دوری از اجتماع است و لغت مذهب سوءتفاهم برانگیز شده چون در معنای اصلی خود مذهب راه دین است. در قرآن هم تفرقهگرایی نفی شده و امام موسی صدر نقطه مهمی را نشانه گرفته است. ولی راه جایگزین فرقهگرایی چیست؟ پاسخ صدر عبارتست از همزیستی و بشردوستی مؤمنانه. این عبارت را اگر بر قرآن عرضه کنیم منظور توحید است و به عبارت دقیق تر بازگشت به حضرت ابراهیم. یهودیان خود را فرزندان خدا میدانند و ابراهیم را به نفع خود مصادره می کنند و این انحصارطلبی است. نکتهای که اینجا اشاره نشده این است که نفی تعصب و تفرقه به معنای نفی غیرت توحیدی نیست در حالی که در جهان امروز اومانیسم جای توحید را گرفته و اینگونه تحلیلها ممکن است با برداشت اومانیستی فهمیده شوند.

حقیقت مسجدالاقصی

یکی از مسائل مهم در درک قرآن مسئله، تدبر در کلمات مسجدالاقصی و یهود  اسن که ما را به بینش خوبی در این زمینه راهنمایی می کند.

 از تعبیر «من المسجد الحرام الی المسجدالاقصی» بر می آید که قدس یک مقصد و‌هدف است که خدا برای بنده و‌رسولش برگزید.

علامه طباطبایی ذیل روایتی که می‌گوید در سیر الی‌‌المسجدالاقصی بیت‌المعمور مقصود بوده نه بیت‌المقدس، اینطور توضیح داده کهمقصود حضرت این است که منتهاى معراج بیت المقدس نبوده بلکه از آنجا هم گذشته به بیت المعمور که در آسمانها است برده شده(ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۲۵). چالش اصلی این است که چگونه معراج بر مسجدالاقصی تطبیق داده شده است؟ بر اساس روایات صفت‌ اقصی در آیات رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى اَلْمَدِینَةِ (قصص٢٠، یس۲۰) بر اهل تقیه تطبیق داده شده است یعنی دوری در این لغت مکانی نیست، معرفتی و باطنی هم هست پس اقصی را می‌توان به معنای  مخفی و باطنی دانست و دوری اقصی از جهت همین محجوب بودن است. از این جهت و نیز با نظر به روایات معراج، می‌توان مسجد‌الاقصی را باطن و حقیقت مسجدی دانست که مسجدالحرام جلوه آن است؛ مسجدی آسمانی که با سیر معنوی شبانه باید به آن رسید: سُبْحانَ اَلَّذِی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ إِلَى اَلْمَسْجِدِ اَلْأَقْصَى اَلَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا (اسراء١)

چند آیه بعد وعده نهایی خدا علیه بنی‌اسرائیل این است که فَإِذا جاءَ وَعْدُ اَلْآخِرَةِ لِیَسُوؤُا وُجُوهَکُمْ وَ لِیَدْخُلُوا اَلْمَسْجِدَ کَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِیُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِیراً (اسراء٧).

وعده داخل شدن در مسجد به کسانی داده شده که بار اول داخل آن شدند. بار اول کی بوده؟ اگر منظور از آن، قرون گذشته یعنی وعده اول مغلوب شدن بنی اسرائیل است، باید گفت ظاهراً داخل‌شدگان یکی هستند و باید همان داخل‌شدگان در بار اول، دخول دوم را تجربه کنند که اثبات این یگانگی دشوار است مگر اینکه داخل‌شدگان را فقط رجعت‌کنندگان از قرون گذشته در بدانیم. اما اگر منظور این باشد که کسانی شایسته دخول در مسجد هستند که با سیر شبانه عبودیت خود را ثابت کرده و در المسجد‌الاقصی داخل شده باشند، در این حالت دخول اول همان آمادگی معرفتی معنوی و جهاداکبر است که لازمه جهاد اصغر است.

 در اینجا مسجد قطعاً آن مسجدی است که در تقابل با بنی‌اسرائیل بدکار است یعنی داخل شدن در مسجد در تقابل با یهود معنا دارد. این مسجد فقط آسمانی نیست بلکه در زمین هم ظهور دارد چون باید این دخول همانند سیاه‌رو کردن بنی‌اسرائیل بدکار آشکار باشد. اما لزوماً نمی‌توان تنها مصداق آن را مسجد‌الاقصی در بیت‌المقدس فلسطین دانست گرچه تقابل آن با یهود آن را به یکی از مهم‌ترین مصادیق تبدیل کرده است. دوران ظهور بقیه‌الله دوران پایان تقیه است و داخل شدن در مسجد می‌تواند اظهار اسلام و پایان صفت اقصی باشد. دخول اول همان سیر معنوی شبانه است و دخول نهایی سیر شبانه‌ای است که این بار علنی شده و در روز هم دیده می‌شود و ملازم رسوایی مفسدین و نابودی اهل علوّ است. عبارت المسجد (مسجد با ال) در قرآن فقط درباره المسجدالحرام و المسجد‌الاقصی به کار رفته و این یک بار استعمال مطلق را می‌توان بر این دو تطبیق کرد. مسجدالحرام و مسجدالاقصی در وعده نهایی که بنی‌اسرائیل روسیاه شده، با هم یگانه می‌شوند و اقصی دیگر صفت زائدی شده و مسجد مسجد شده است

 

 

[1] کتاب یهود در المیزان، آیه محور است و متن اصلی المیزان را فقط تدوین کرده است و نظرات شخصی و حذفیات زیادی به کار نبرده است. از این جهت مولف تا حد زیادی ما را با آیات قرآن و المیزان آشنا می کند. این کتاب با همکاری مرکز مطالعات فلسطین منتشر شده است و به تحلیل قرآنی صهیونیسم کمک می کند. اما ناگفته های قرآنی بیش ازاینهاست.

[2]  پیوند یهود و مدرنیته توسط فیلسوفان بزرگ غربی هم تبیین شده است. هایدگر یهودیت را به مفهوم نژادی مطرح نکرده است بل آن را پدیداری فرهنگی در همراهی با متافیزیک دیده است: در برآمدن توده ها، صنعت گرایی، تکنولوژی، قدرت گرفتن خرد به عنوان ملاک همه(هیدگر و پرسش بنیادین، ص57).

  • رضا کریمی

حافظ در ابتدای دیوان اشعارش شعر یزید را تکرار کرده است. شاعر عرشی به فاسد لعین چه کار دارد؟ جالب اینجاست که اقبال لاهوری هم به مصرع دیگر بیت یزید اشاره کرده است. می‌توان نتیجه گرفت یزید قدرت ادبی بالایی داشته که حافظ و اقبال از شعرش اقتباس کرده‌اند. یزید را نباید یک فرزند ناخلف و عیاش معاویه تصور کرد. او گرچه مانند پدرش ظاهرساز و حیله گر نبود اما توانایی های شیطانی مخصوص به خود را داشت. شهید مطهری این نقل را که حافظ مال کافر را بر خورد حلال دانسته بیان کرده ولی ظاهراً آن را جدی نگرفته و نقد دیگران را هم بر آن نقل کرده است که ربودن لقمه از دهان سگ برای شیر عیبی عظیم است. اما تصرف اهل فرهنگ در فرهنگ بیگانه بهره‌مندی از ظرفیت‌هایی است که مانند حکمت در سینه منافق، به دست نااهلان افتاده‌اند. اگر قبول کنیم غزل حافظ چند ارجاع به واقعه کربلا دارد، آن وقت بهتر می‌توان گفت حافظ رندانه در شعر یزید تصرف کرده است و سخن آن ملعون را مال خود کرده و علیه او به کار گرفته است.

  • رضا کریمی

محیی الدین شیعه خالصخلاصه: کتاب محی‌الدین شیعه خالص از محقق پرکار و خوش‌فکر، محمد حسن‌وکیلی، ما را بیشتر با ابن‌عربی آشنا می‌کند. تحلیل آقای وکیلی در مورد موضع محی‌الدین درباره ایمان حضرت أبوطالب بسیار محققانه است ولی در نتیجه‌گیری وی به بیان احتمالات بسنده می‌کند و می‌گوید: ممکن است در این مسئله مستضعف باشد یا تقیه کرده باشد. می‌توان تحلیل استاد وکیلی را به صورت نهایی‌تر در یک‌ نگرش توحیدی تکمیل کرد، همان‌طور که در همین کتاب این سخن در فصوص‌الحکم که پیامبر خلیفه‌ای برای خود تعیین نکرده را نه تنها خلاف تشیع محی‌الدین نمی‌داند بلکه آنها را یک سخن کاملاً شیعی تحلیل می‌کند! توجه به نگرش توحیدی محی‌الدین مسئله شیعه بودن یا نبودن او را در افقی بالاتر از اختلافات و رقابت‌های مذهبی قرار می‌دهد.

  • رضا کریمی

بازخوانی نکات مهمی که در دیدار با شاعران گفته شد

شعر حکیمانه ما را در هجوم مغول حفظ می کند

بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار شاعران و اساتید زبان فارسی در نیمه ماه رمضان (16فروردین 1402) نکات مهمی درباره حقیقت شعر داشت. با کمی تأمل می‌توان یک پیوستگی در این بیان یافت و حتی بین این بیانات با دیدگاه های فلسفی درباره ذات شعر اشتراکاتی مشاهده کرد.

  • رضا کریمی

از مهم ترین ارزشهای کتاب آقا سعید تلاش برای فهم واقعیت ها به جای حذف آنهاست. شهید جعفری نقاط درخشانی در زندگی دارد: معنویت، علم، شجاعت و صراحت و غیرت و فعال بودن او باید برای نسل امروز روایت شود؛ چنانچه که در این کتاب بسیاری از آنها گفته شده است. مثلاً پیشرو و پیشتاز بودن او در موارد مختلفی نمود دارد یا معنویت او را می توان از زبان شهید صیاد شنید که به تعبیر نویسنده، «صیاد در کمند سعید» (ص61)بود یا اینکه زیر سایه روحانیت بود و معتقد بود «باید امضای همه آقایان باشد» (ص124).

علاوه بر اینها، ماجرای عضویت در انجمن حجتبه، بدبینی شهید بروجردی به شهید جعفری، اتهام همکاری با ساواک، برادر مارکسیست او و... همگی واقعیتهایی هستند که باید به درستی روایت شوند نه اینکه بیان آن را خلاف مصلحت تلقی کنیم.

کتاب آقا سعید نمونه دیگری است از داستان پرماجرای اختلاف روایت ها در انسان زمینی

  • رضا کریمی

صوت: تحلیل مسئله شجاعت در شخصیت سردار سلیمانی با نگاهی به کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» (پسران نوجوان بیشتر بشنوند)

 

صوت: چگونه وصیت نامه حاج قاسم سلیمانی را بهتر بفهمیم؟ (با محوریت کتاب شرح دلبری)

 

صوت: تحلیلی بر یک جمله سردار سلیمانی درباره ولایت فقیه؛ "من‌نه می‌گویم ولایت تنوری و نه می‌گویم ولایت قانونی"

 

صوت: تحلیل کتاب مکتب سلیمانی

لینک یادداشت تحلیل کتاب: mehrnews.com/xTv9c

 

متن: تاملاتی مکتوب در نامه عاشقانه و آتشین حاج قاسم به دخترش

 

دانلود کتاب شرح دلبری

دانلود کتاب مکتب سلیمانی

  • رضا کریمی

گفتگویی ناتمام با خودم!

 در #جام_جهانی:


گفت: فوتبال لهو و لعب بزرگ تاریخ است.

گفتم: همیشه اینطور نیست و می شود آن را سالم انجام داد.

  • رضا کریمی

آشنایی با منابع هنری و ادبی از رهگذر تاریخ خواندننهاد کتابخانه های عمومی کشور از یک اثر مهم درباره خواندن با عنوان «مسافر، برج و کرم؛ سه استعاره درباره خواندن»[1] حمایت کرده و آن را چاپ و رونمایی کرده است[2]. آلبرتو منگوئل، پژوهشگر برجستۀ ادبیات و رمان‌نویس آرژانتینی، در این کتاب سه استعــارۀ اصلــی تاریخ خواندن را بررسی می‌کند: خواننده به‌مثابۀ مسافری که جهان را همچون یک کتاب می خواند؛ خواننده به‌منزلۀ ساکن برج عاج که دور از مردم است؛ و خواننده همچون کرم خورۀ کتاب که فقط از اطلاعات انباشته می شود.

  • رضا کریمی

تصرف کارگردان در این داستان نمونه قابل بحثی در سینماکتاب است:

داستان زخم شیر نوشته صمد طاهری قصه ای ضد جنگ است که با ظرافت یک شهر خراب شده و متروکه و حیواناتی رها شده و انسان هایی گرسنه را توصیف می کند. اقتباس از قصه استخوان دار از ساخت فیلم های سطحی جلوگیری می کند. ولی فیلم یدو با اضافه کردن حضور رزمندگان و تغییر پایان بندی آن را به قصه مقاومت تبدیل کرده است. نویسنده هم گفته است که پایان‌بندی فیلم اشکال منطقی دارد و اصلا همخوان نیست. در حالی که توجه نکرده که فیلمساز منطق ضدجنگ داستان را ارتقاء داده و تبدیل به منطق مقاومت کرده است پس قاعدتاً یدو نباید شهرش را ترک کند. شهری که محله ذوالفقاری دارد شایسته نیست فقط قصه ترک کردن آن روایت شود. تصرف مهدی جعفری در قصه، که خود یک‌ مستندساز هم هست، مستند به واقعیات و متکی به آرمان‌هاست. تبلیغ بیشتر تفاوت‌های فیلم و کتاب به درک بیشتر هر دو اثر کمک می‌کند. گرچه داستان تفاوت‌های جدی دارد ولی واقعیت‌ها و نگاه مردمی نویسنده در فیلم حفظ شده و همین ویژگی داستان توجیه خوبی برای اقتباس از آن است.

در نشست سینماکتاب کرمانشاه مهدی جعفری‌ کفت: آگاهانه در داستان تغییر ایجاد کردم. متاسفانه در کشور ما اقتباس کم اتفاق می‌افتد. اما نمی‌دانم چرا جهان ادبیات تلخ است اما در سینما باید امید و شادی وجود داشته باشد. نویسنده پایان فیلم را دوست نداشت دلیل این‌ تغییرمن، نیاز به خلق یک قهرمان بود و باید این‌ اتفاق می‌افتاد تا درام در فیلم‌ به وجود می‌آمد.
وی افزود: به من گفتند اگر تلخی داستان را نگه داری شانس موفقیت تو در جشنواره‌های خارجی زیاد است اما می‌خواستم منصفانه‌تر به واقعیت‌ها نگاه کنم.

 

  • رضا کریمی

این روزها تلویزیون هم‌نگران زبان فارسی شده و مدام از تلفظ کلمات بیگانه توسط مسئولان و چهره‌ها انتقاد می‌کند. در این یادداشت تلاش شده تا این نگرانی فرهنگی با عمق بیشتری پیگیری شود.
اگر زبان را مظهر فرهنگ و خانه وجود بدانیم نه ابزار، آن وقت تبادل فرهنگی را هم باید در زبان به رسمیت بشناسیم. فارسی‌سازی همه واژگان بیگانه واقع‌بینانه نیست. چرا تبادل زبان عربی و فارسی را بپذیریم ولی تبادل با دیگر زبان‌ها را نمی‌پذیریم؟ یا مگر اعتقاد به واژگان دخیل در قرآن نشان ضعف قرآن است؟

  • رضا کریمی

#مستند_انحصار_ورثه یک اثر هنری، نکته بین و هدفمند درباره تغییرات #سید_مرتضی_آوینی است. تحول و تجدید مسئله ای اساسی در هستی شناسی دینی و عرفانی است. آوینی در یادداشت #تجدیدوتجدد، در کتاب #آغازی_بر_یک_پایان ، ذات عالم را متحول می دانست و چرا باید خود او استثنا باشد؟ این مستند نشان می دهد نظریه تجدید و تحول هم شامل خود آوینی  شده است. آیه «والعاقبه للمتقین»، که در ابتدای مستند آمده است، ما را به یاد تحولات شخصیت آدمها می داند و اینکه در وضعیت ذاتا متحول عالم عاقبت و نقطه نهایی بسیار مهم است.

  • رضا کریمی

رهبر انقلاب در آغاز سال نو هم  روز نو را تبریک گفتند و هم  روزگار نو را.

روزگار نو با روز نو چه فرقی دارد؟ یکی از کسانی که تفاوت این دو را بیان کرد سید مرتضی آوینی بود. روز ظاهر عالم است و روزگار باطن عالم. وقتی روز نو می‌شود طبیعت نو می‌شود ولی وقتی روزگار نو می‌شود آدمها نو شده اند. اینجاست که بهار حقیقی بهار جانهاست و بهتر می‌فهمیم چرا رهبر انقلاب گفتند در این روز شروع سال و شروع قرن را مزیّن کنیم به نام و یاد حضرت بقیّة‌الله (ارواحنا فداه) که خود ایشان بهار دلها و طراوت دورانها است.

اکنون این سخن آوینی بیشتر در گوش ما طنین می‌اندازد: 

با بهاران روزی نو می رسد و ما همچنان چشم به راه روزگاری نو. اکنون که جهان و جهانیان مرده اند، آیا وقت آن نرسیده است که مسیحای موعود سر رسد؟

بر اساس دیدگاه شهید آوینی ما دو تاریخ داریم:ظاهری و باطنی؛ روز و‌روزگار.
مقالات اولیه کتاب آغازی بر یک پایان به این موضوع اختصاص دارند.

تاریخ ظاهری همان است که به نام تاریخ تمدن مشهور است: تاریخ غلبه بر طبیعت در جهت تمتعی مسرفانه و از منظر تکامل تاریخی ابزار. اما دومی تاریخ انبیاست
انسان امروز اگرچه هنوز مبدأشمارش روزها و سال ها را بر هجرت این رسول و ‌تولد آن دیگری نهاده است اما دیگر قدر انبیاء را نمی شناسد. وجود انبیاء در تاریخ تمدن در هاله ای از ابهام است اما همچنان تفسیر دینی در عالم‌ به چشم می خورد حتی می توان گفت تمدن غربی هم در اساس دینی است.
تاریخ باطنی یعنی چه؟ پاسخ این سؤال را بیش از هر جا باید در کتاب «آغازی بر یک پایان» جست و اجمالا می توان گفت: تاریخ باطنی سرگذشت حقیقی وجود بشر است.
برای پاسخ باید معماران وجود بشر را شناخت. امام عرفان و سیاست را به هم پیوند داد و مرحله ای از ظهور باطن تاریخ را محقق کرد.
تاریخ سرگذشت بشر است و بشر ظاهر و باطن دارد و نکته مهم این است که بر اساس تاریخ باطنی باید تاریخ حقیقی حیات ظاهری بشر را نیز نوشت تا انسان بداند حقیقتا بر او چه گذشته است. به تعبیر دیگر تاریخ انفسی و آفاقی داریم، و نیز تاریخ مظهر بزرگان است و اکنون عصر امام خمینی است.
یک مثال خوب از تاریخ باطنی واقعه هبوط است که به قول شهید آوینی مورخ ظاهرا مذهبی مانند توین بی از درک آن عاجز است. درک معنی هبوط نیاز به درک تاریخ باطنی دارد.
روزها بسیار آمده‌اند و هنوز آنچه که باید نیامده است.
اکنون زمین و زمان بیشتر آماده روزگار نو هستند. ما هم منتظریم...
 

  • رضا کریمی

شباهت‌ها و تفاوت‌های سریال زخم کاری با نمایشنامه مکبث | فیلیمو شاتاقتباس از شکسپیر در ایران سابقه دارد. فیلم واروژ کریم مسیحی با عنوان تردید از هملت است ولی کاملاً وفادارانه نیست و پایان آن از تراژدی خارج می شود. اما اثر مهدویان چارچوب کلی اثر را حفظ می کند.

یکی از مختصات تراژدی این است که مانند حماسه‌ها همیشه همراه با پیش‌گویی و پیش‌بینی است. تم غالب در اینگونهٔ نمایشی تقدیر و ناتوانی انسان در مقابل اراده خدایان است. این معنا در مصیبت هم هست. هدف مصیبت استرجاع و تضرع است. اما در تراژدی یونانی فقط نوعی جبرگرایی باقی می ماند و حتی پیشگوها گاه با شخصیت مکر می کنند!

  • رضا کریمی

خلاصه:

کتاب کد۲۴ (با نام اولیه گفتگو با سایه) یک اثر بین آثار ستایش گران هدایت با منتقدین او و کتابهایی مانند حقیقت بوف کور (از محمدرضا سرشار که شهرت و تأثیرگذاری هدایت را یک سوءتفاهم و حاصل تبلیغات می داند) است که راه میانه را در پیش گرفته و از این نظر مورد تمجید افراد از طیف های فکری مختلف قرار گرفته است. این کتاب چند سند مهم درباره زمینه شکل گیری اثر بیان می کند: سینمای اکسپرسیونیستی، ترز دختر فرانسوی، نمادهای هندی، کافکا و خیام. مؤلف با این کار چند سند مهم جهت تحقیق و قضاوت بیشتر در اختیار تحلیل گران قرار می دهد تا متشابهات آثار هدایت به محکمات آن برگردانده شوند. مستند گفتگو با سایه هم با همین مضامین ساخته شده و در واقع کتاب و مستند نویسنده مشترک دارند.

ادعای قابل تأمل حبیب احمدزاده (نویسنده کتاب) این است که : «اغلب متون مکتوب در زمینۀ نقد بوف کور بر مبنای نظریۀ «مرگ مؤلف» استوار بوده‌اند. ولی در نقد روش تکوینی ناچار باید زمان و سرزمینی را که در آن می‌زیسته، در آن‌جا پرورش یافته، را در نظر گرفت». کتاب کد۲۴ تلاش می کند بدون قضاوت فقط اسناد را روایت کند البته در پایان او را هم نقد می کند و نویسنده علیه نیست انگاری قضاوت خودش را می نویسد.

هدایت کاملا غربی بود و کتاب کد24 از جمله آثاری است که تقلید را توسط صادق هدایت مستند می کند. صادق هدایت صادقانه می گوید: همه تقلید می کنند. اما هدایت می گوید تقلید با سرقت و چاپیدن فرق هست. از این جهت می توان گفت تقلید او شریک شدن در روح فرهنگ غربی است. اصالت و اوریژینالیته هدایت که فردید می‌گوید به یک معنا درست است ولی نه اینکه او مقلد نباشد. هدایت اصیل بود چون به معنای واقعی یک مرد فرنگی بود وعلت توجه زیاد غرب به بوف کور هم همین همسخنی بین آنهاست.

سایه در نیست انگاری نشانه مهمی است که البته نویسندگان مدرن به این موضوع توجه نشان داده اند. سایه در فرهنگ اسلامی حقیقت نازله عالم بالاست و در فرهنگ مدرن نماد عرفان نیست انگار. بوف کور روایت معکوس مصرع اول این بیت معروف حافظ است: سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد/ ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود. سایه حافظ از جنس وجود است و سایه هدایت از جنس عدم.

حبیب زاده می نویسد: «خودکشی هدایت نوعی وحدت و هماهنگی بین تراژدی زندگی او و تراژدی قهرمان بوف کور به وجود آورد و این بالاترین‌دلیل تأثیر بوف کور در ذهن مخاطب و ماندگاری آن در ادبیات داستانی ایران است. اما آیا هماهنگی زندگی مؤلف با متن اثر عامل ماندگاری آن است؟ نظریه دیگر این است که بسیاری آثار بزرگ به دلیل سخنگویی زمان خود ماندگارند. دکتر داوری می‌گوید: من هدایت را به عنوان کسی که شاهد زمانه خود بوده است در نظر آورده‌ام و به گواهی تاریخی او می‌اندیشیدم. هدایت نه فقط راهبر نویسندگان بعد از خود است و به قول محمود دولت آبادی همه ما از تاریکخانه هدایت بیرون آمده ایم بلکه سخنگوی تاریکی و نیست انگاری زمانه است.

  • رضا کریمی

یک تقسیم بندی کلاسیک در شعر وجود دارد که انواع ادبی را بیان می کند. مثلاً شفیعی کدکنی انواع ادبی فارسی را مطرح کرده که شامل ادبیات حماسی، ادبیات غنایی، ادبیات تعلیمی، و ادبیات عرفانی می‌شود. فرم اشعار ملاصدرا هم مانند اشعار ملاهادی سبزواری و شیخ محمودشبستری شعر تعلیمی است و گاه به سبک غزل های عرفانی روایت احوالات شاعر است.

  • رضا کریمی

پوستر محفل قرآنی رهروی قرآنآثار قرآنی

آثار قرآنی امام خمینی (ره) به صورت شاخص در سه اثر تفسیر سوره حمد، آداب الصلوه و سرالصلوه است. البته در کل آثار ایشان قرآن جاری و ساری است که در مجموعه کتابهای تبیان تفسیر آیات جمع بندی و دسته بندی شده است. پس از «تفسیر سوره حمد» و «قرآن کتاب هدایت» از مجموعه «تبیان»، «تفسیر و شواهد قرآنی» سومین اثر قرآنی است که در بردارنده مباحث و شواهد قرآنی موجود در آثار و بیانات امام است، و در سال ۱۳۸۲ توسط گروهی از محققان در معاونت پژوهشی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) گردآوری شده است. تفسیر های امام شامل ۹۱ سوره شده است. ولی تفسیر حمد و توحید و قدر به صورت اختصاصی و یکجا نوشته شده است.

علاوه بر این، آقای محمدعلی ایازی هم مجموعه پنج جلدی تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امام خمینی(ره) را تألیف کرده است.

اندیشه های تفسیری

  • رضا کریمی

مهم ترین توصیف #شهید_مطهری از خودش این جملات است:

  • رضا کریمی

گزارشی از دوره های آموزشی راه های قرآنی خواندن
خبرگزاری قرآنی ایکنا
نهاد کتابخانه های عمومی

  • رضا کریمی

 

۱. آتشی که در نامه این پدر به دخترش است نوعی بی اختیاری در مهار قلم را نشان می دهد. پدر می نویسد «نمی دانم چرا این حرف‌ها را برایت می نویسم». این «نمی دانم» یعنی فاعلیت نویسنده از بین رفته و تصمیم قبلی وجود ندارد و حیرت و الهام جایش را گرفته است. البته در ادامه سخن از تنهایی و غربت است ولی باز هم آن «نمی دانم» به قوت خود باقیست و کلمات مثل آب از زیرزمین به بیرون می جوشند...

۲. انتظار شهید برای مرگ سالها طول کشید و شگفت اینجاست که چند ملاقات هم رخ داده که حتی زمان و مکان این‌ ملاقاتها هم ثبت شده اند. شاید بخشی از اشکهای ریزان او در تمام این سالها از این آغوشهای ناتمام بوده... تا اینکه این صحنه در واقعیت هم در بغداد رخ داد و این معنایی گویا است از اینکه می گویند آنچه تصور می کنی روزی به واقعیت می پیوندد.

 

۳. ترسیم منظره مرگ خونین بیشتر میل به فنا را ترسیم می کند. علت علاقه بعضی از شهدا به مرگ خونین چیست؟ برخی غرب گرایان این روحیه را خشونت طلبی می دانند. اما شاید آنها مشتاق فنا بودند و پیکر خود را هم مانعی در این مشتاقی می دیدند و بعضی از آنها در دعاهای خود می خواستند مفقودالاثر یا بدون جنازه باشند. تصور شهید عزیز هم از مرگ دلخواهش در حدی بود که «دود می کند و می‌سوزاند».

۴. نمی دانم اگر اشعار امام خمینی و دست نوشته های امثال شهید سلیمانی نبود چقدر توجیه عرفانی و معنوی کلمات رندانه شاعرانی چون حافظ آسان بود؟ چطور بدون آنکه به تحمیل معنا بر کلمات متهم شویم، ثابت می کردیم که کسی از بوسه و آغوش و عروس و زفاف بگوید و منظورش تلقی اروتیک نباشد؟! اکنون برخی از حافظ پژوهان معاصر نمی توانند حافظ را قرآنی تفسیر کنند و بلکه او را کفرگوی یک لاقبا یا اهل نظربازی می دانند! حافظ از ما قرنها دور است اما ما که روح الله و قاسم را دیده ایم و حضورش را لمس کرده ایم راحت تر می توانیم بفهمیم چطور می شود کسی  آن کلمات رندانه را به نحو غیرمادی به کار ببرد! آن هم در نامه ای که یک‌ پدر به دخترش می نویسد. (جالب اینجاست که در رسانه هایی که متن مکتوب گزارش نامه را نوشتند به بخشهایی از آن اشاره کردند و کلمات عروس و زفاف را نیاوردند!). آیا ما هم حق نداریم آن قدر در بیان حافظ و قاسم شباهت ببینیم و آنچنان تحت تأثیر قرار بگیریم که حتی مانند عبدالکریم سروش در شعر حافظ دست ببریم و با هم وزن دانستن آن دو بگوییم:  حافظ(قاسم) از دولت عشق تو سلیمانی شد یعنی از وصلِ تواش نیست به جز باد به دست

 

* بخشهایی از نامه در رسانه ها منتشر شد:

«فاطمه عزیزم! این چند صفحه را برای تو می‌نویسم، چون می‌دانم مقدسانه مرا دوست داری؛ نمی دانم چرا این حرف‌ها را برایت می نویسم، اما احساس می‌کنم در این تنهایی و غربت عمرم نیاز دارم با کسی عقده دل باز کنم. آه! مرگ خونین من! عزیز من! زیبای من! کجایی؟ مشتاق دیدارت هستم... وقتی بوسه انفجار تو، تمام وجود مرا در خود محو می‌کند، دود می کند و می‌سوزاند. چقدر این لحظه را دوست دارم. آه...چقدر این منظره زیباست. چقدر این لحظه را دوست دارم. در راه عشق جان دادن خیلی زیباست... خدایا! 30 سال برای این لحظه تلاش کردم. برای این لحظه با تمام رقبای عشق در افتاده ام. زخم‌ها برداشته ام، واسطه‌ها فرستاده ام. چقدر این منظره زیباست! چقدر این لحظه را دوست دارم...» * متن پیاده شده فیلم گزارش فاطمه سلیمانی از این یادداشت که بعد از دیدار رهبر انقلاب منتشر شد: « خداوند ، ای عزیز من ، سالهاست از کاروانی به جا مانده ام و پیوسته کسانی را به سوی آن روانه می کنم اما خود جا مانده ام ، اما تو خود می دانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم پیوسته یاد انها نام آنها نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم با اشک و آه یاد شدند. عروس حجله من کجایی ؟ مشتاق دیدارتم  آه وقتی بوسه انفجار تو تمام وجود مرا در خود محو می کند ، دود می کند و می سوزاند ، آه چقدر این منظره زیباست چقدر این لحظه رادوست دارم . در راه عشق جان دادن چه زیباست خدایا سی سال برای این لحظه مبارزه کرده ام ، با همه رقبای عشق در افتادم،  ده ها زخم برداشتم ، این نوعروس حق من است و من او را می جویم و در انتظار او بس واسطه ها را فرستادم او روزی در فتح بستان مرا دید اما نپسندید رفت روزدیگر در سیزدهم سال ۶۱ باز مرا دید یک لحظه در آغوشم گرفت بوسه گرم او را هنوز بر لبم حس می کنم اما باز رفت و روزهای دیگر باز آمد و رفت نمی دانم اگرا مرا نپسندید ولی چرا با لبخند پراز محبتش مرا لرزاند و به دنبال خود کشاند آه دلبرم ، محبوبم ، عشقم ، گمشده ام ، بیا ، بیا وقت زفاف است عروس زیبای پنهان شده من بیا ، بیا دیگر طاقت و تحملم تمام شده است در غمت به خدا هر روز میگریم بیا .

  • رضا کریمی

تحلیل اندیشه استاد محمدرضا شجریان را به روشهای مختلفی می توان بررسی کرد.
می توان گفت او هنرمندی که گاه مواضع سیاسی داشت و باید بحث کرد که آیا هنر و سیاستش را می توان از هم تفکیک کرد؟ یا گفت: هنرمندی که نسبت به اسلام سنتی معترض بود و اسلام و قرآن را به سبک خودش می فهمید.
اما کامل تر این است که ا‌و را هنرمندی بدانیم که در تفسیر هنر و سیاست یک روشنفکر مدرن بودیعنی تفسیر مدرن از سنت (اسلام و ادبیات کهن) را در قالب تفسیر هنری و موضع گیری های خود بیان کرد و سنت را با نگاه مدرن بازتفسیر کرد.

تحلیل سوم بهتر می تواند تحلیلهای اول و دوم را پوشش دهد.

درک شجریان از عرفان تا چه حد عمیق است؟ آیا آنچنانکه بسیار گفته اند  او رابط دوران معاصر با ادبیات کهن بود؟ آیا او‌ حافظ و مولوی را در روزگار معاصر زنده نگه‌داشت؟

  • رضا کریمی

آیت الله نجومی عنوان هنرمند ماندگار جهان اسلام بود و زیباست که (در سالگرد رحلت او در ۲۵ آبان ماه) هم نظر او را درباره هنر در کتاب عرفان هنری انسان بدانیم. گاهی هنرمندان بهتر است خارج از اثر هنری خود نظریه ندهند چون حداقل سوءتفاهم به بار می آورند اما ایشان هم هنرمند است و‌هم صاحبنظر در هنر.
این کتاب  کم حجم اما پرنکته است.

این کتاب (که توسط انتشارات سروش در ۸۰ صفحه منتشر شده است) کم حجم اما پر نکته است. عنوان کتاب نامأنوس می‌نماید و معمولاً عنوان هنر عرفانی بیشتر رایج و شایع است. تفاوت تعبیر هنر عرفانی یا عرفان هنری چیست؟ در تعبیر اول هنر مقسم است ولی در تعریف دوم عرفان مبدأ هنر است. به نظر می‌رسد که این تعبیر پیامی دارد و آن اینکه هنر در برابر حقیقت عالم معنا جنبه فرعی دارد و نه تنها هنر برای هنر غلط است بلکه هنر باید در سایه حقیقت رشد و نمو کند. در این راستا می‌بینیم که در این کتاب تعبیر علم زده و هنرزده (ص ۱۶) در مورد کسانی است که به معنویت عالم بی توجهند.

عرفان هنری چه ویژگی‌هایی دارد؟

  • رضا کریمی

کتاب «شعر و هم‌زبانی» تألیف رضا داوری اردکانی در سال ۱۳۹۲ توسط نشر رستا منتشر شده است و آن را به نوعی می‌توان ادامه و جلد دوم کتاب «شاعران در زمانه عسرت» نامید. در این کتاب نکات مهمی درباره ماهیت شعر و اشعار حافظ، مولوی، سعدی، اخوان، گوته و ادبیات روسیه می‌خوانیم ولی محوری ترین موضوع کتاب «حافظ» است و در بسیاری فصل‌هایی که درباره او نیست هم مقایسه با او صورت گرفته است.

  • رضا کریمی

مقصود نصیری از تمدن تراز دین چیست/ تحلیلی انتقادی بر کتاب عصرحیرتمهدی نصیری با کتاب تازه خود می گوید اثر غیبت حیرت است و عصر غیبت نمی تواند ظرف تحقق دولت و جامعه و تمدن تراز اسلام باشد و مراجعه به فقها مانند تیمم بدل از وضو است. پس امکان تحقق تمدن اسلامی در حد مطلوب وجود ندارد . همچنین نظریه «مشروط بودن ظهور به تحقق تمدن و جامعه سازی اسلامی» را رد می کند. نصیری در این کتاب به موضوعاتی که می تواند نظریه او را نقد کند نیز پاسخ می دهد؛ روایاتی که برتری قم در ظهور را ثابت می کنند نقد می کند و تقریر مشهور از قاعده لطف در غیبت را نمی پذیرد.

البته نصیری که در پایان این کتاب تکثر (که از مشهورات معرفت مدرن است) را توصیه و تجویز می کند که با دیدگاه انتقادی او به مدرنیته ناهماهنگ به نظر می رسد. همچنین تحلیل او درباره روایات «نهی از قیام قبل از قائم» قابل نقد است...

در این کتاب نویسنده بارها تأکید می کند که این ادعا به هیچ وجه نافی وظیفه اصلاحگری نیست و انقلاب اسلامی را قیامی در دفاع از کیان دین و مذهب می داند و دیدگاه او با دیدگاه مشهور منسوب به انجمن حجتیه در باب قعود و عدم قیام تفاوت اساسی دارد. او حتی به ولایت مطلقه بیش از ولایت مقیده فقیه گرایش دارد.

به طور کلی این کتاب دارای محتوایی بسیار چالش برانگیز و در عین حال مهم و حیاتی است و  بحث و گفتگو و نقد درباره نظریه آن نهایتاً به حال شیعیان و ایرانیان و حکومت اسلامی مفید خواهد بود.

  • رضا کریمی
  • رضا کریمی