تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

جمله رهبر انقلاب که هیچ چیز جای کتاب را نمیگیرد در کتاب «کمعمقها؛ اینترنت با مغز ما چه می کند؟» اثبات شده است. با مرور بر این کتاب می فهمیم این دیدگاه صرفا از روی علاقه شخصی و نگرش سنتی به علم و دانایی نیست بلکه مبنای علمی دارد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در نمایشگاه کتاب تهران، ۲۴اردیبهشت۱۴۰۳ فرمودند: «به معنای واقعی کلمه، هیچ چیزی جای کتاب را نمیگیرد. من مایلم که کتابخوانی رواج پیدا کند. امروز یک مقداری شاغلهای دیگر، مثل فضای مجازی، مثل اینجور چیزها، جای کتابخوانی را گرفته؛ این حرکتِ صحیحی نیست. نه اینکه به فضای مجازی مراجعه نکنند یا روزنامه نخوانند؛ چرا، لکن اینها جای کتاب را نباید بگیرد. کتاب بایستی یک جای خاصّی، هم در سبد معیشت مردم و خرید مردم، هم در مجموعهی وقتگذاریهای آنها داشته باشد و هر روز یک مقداری کتاب باید بخوانند»

پرسش اساسی این است که: این دیدگاه صرفا از روی علاقه شخصی و نگرش سنتی به علم و دانایی است یا مبنای علمی دارد؟ با معرفی و مرور یک کتاب خواندنی پاسخ را بررسی می کنیم.

این کتاب نوشته نیکلاس کار، پژوهشگر آمریکایی حوزهٔ فناوری و اینترنت است. نام اصلی آن The Shallows: What the Internet Is Doing to Our Brains  است و با دو ترجمه محمود حبیبی در نشر گمان و تر جمه امیر سپهرام در نشر مازیار چاپ شده است. نیکلاس کار در این کتاب پرسشی را مطرح کرده است «آیا اینترنت ما را احمق می‌کند؟» علاقه‌مندان به مباحث جامعه‌شناسی، روان‌شناسی به‌ویژه مباحث مرتبط با فناوری اطلاعات مخاطب این کتاب هستند.
نیکلاس کار در کتاب «کم‌عمق‌ها؛ اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟» می‌گوید اینترنت فهم عمیق و تمرکز را از مطالعه می‌گیرد و تلاش برای تبدیل کتاب به صفحه اینترنتی هم عمق و تمرکز را از بین می‌برد. رسانه جدید رسانه سنتی را از نو میسازد (۱۴۱) و تغییر شیوه خواندن از مطالعه کتاب کاغذی به صفحه نمایش بر عمقی که در آن غرق میشویم نیز تاثیر میگذارد 143. صدای غالب در کتابخانه مدرن تقتق صفحه کلید است نه ورقخوردن صفحات.۱۵۳
در گذشته محدودیت دسترسی به اطلاعات عامل نادانی بود ولی امروزه فشار بار اطلاعات عامل نادانی یل حداقل سطحینگری است؛ نکتهای که این کتاب به صورت مفصل آن را توضیح میدهد.
کتاب از ده فصل تشکیل شده است
فصل اول؛ من و هال: تاثیر اینترنت بر مغز؛ دلم برای مغز قدیمیام تنگ شده!
فصل دوم مسیرهای حیاتی: مغز بسیار انعطاف پذیر است
فصل سوم ابزارهای ذهن: چهار نوع فناوری داریم: ابزار قدرت فیزیکی، ابزار کارآیی حواس، ابزار تغییر طبیعت، ابزار فکری برای پشتیبانی از قدرت ذهنی انسان.
فصل چهارم صفحهای که عمق میگیرد: سیر تغییر فناوری نوشتن تا چاپ و وب.
فصل پنجم رسانهای با عمومیترین ماهیت: نفوذ اینترنت بر دیگر رسانهها
فصل ششم با عنوان "عین تصویر کتاب" است: مقاومت کتاب در برابر اینترنت
فصل هفتم مغز تردست: توصیف مغز در دوران اینترنت
فصل هشتم کلیسای گوگل: تاریخچه گوگل تا رویای هوش مصنوعی
فصل نهم: جستجو، حافظه: جایگزینی اینترنت به جای حافظه انسانی
فصل دهم: چیزی شبیه من؛ فرضیه مغز انسان نوعی رایانه است موجب میشود با مغز مانند ماشین رفتار شود.
اما به طور کلی همه فصول چند نکته مهم را بیان میکنند.

اول: فرآیند کم عمقی و کاهش تمرکز چگونه اتفاق میافتد؟
کار مینویسد: در نوشتن گروهی (در شبکه‌‌های اجتماعی) مردم به خاطر حس تعلق مطالعه میکنند تا روشنگری یا تفریح شخصی (۲۱۳).  یکی با فناوری جدید علاقمند است همزمان با چندین پنجره تردستی کند و دیگری با بدبینی کارش را عملی میدید که باید در خلوت و تمرکز جدی انجام دهد. (ص۲۴۴).
تعاملپذیری، هایپرلینکدهی، جستوجوگیری و چندرسانهای بودن در کنار حجم بیسابقه اطلاعات عامل اصلی گرایش بیش از حد ما به اینترنتند.۱۴۴
اینترنت فقط بدین منظور توجه ما را جلب میکند که بتواند بعدا حواسمان را پرت کند. ۱۸۷ حواسپرتی از حواسپرتی با حواسپرتی. ۱۸۸
محیط فکری اینترنت را میتوان چنین ترسیم کرد: تلاش همزمان برای مطالعه کتاب با تلاش برای حل جدول کلمات متقاطع. ۱۹۷
یک پژوهش نشان داد خوانندگان هایپرتکست اغلب نمیتوانند به یاد بیاورند چه چیزی را خوانده و چه چیزی را نخواندهاند. ۱۹۸
بازی با پنجرهها علاوه بر اینکه حافظه کاری را با سیلی از اطلاعات پر میکند چیزی را بر ما تحمیل میکند که دانشمندان مغز آن را هزینههای سوئیچینگ مینامند. ۲۰۷
الگوی حرکتی F حرکت چشم در مطالعه سریع و متن آنلاین است. ۲۱۰
استفاده از رایانه و اینترنت ورزش ذهنی و مهارتهای ابتدایی مثل هماهنگی دست و چشم، پاسخ رفلکس و پردازش نشانههای بصری را تقویت میکند. ۲۱۵ این مزایا را نباید دستکم گرفت اما نباید نتیجه بگیریم که فناوری ما را هوشمندتر میکند. ۲۱۷
سنکا فیلسوف رومی دو هزار سال پیش شرایط امروز را به بهترین شکل وصف کرده است: همه جا بودن در واقع یعنی هیچ جا نبودن. ۲۱۸
بخش عمدهای از افزایش ضریب هوش ناشی از تقویت بخشی از مغز ما شامل چرخش ذهنی اشکال هندسی، تشخیص مشابهت اشیاء و چینش اشکال با توالی منطقی است. آزمونهای به خاطر سپردن، گنجینه واژگان، دانش عمومی و حتی علم حساب ابتدایی یا پیشرفتی نداشته یا اندک بوده است.۲۲۸ ما با هوشتر از گذشتگان نیستیم بلکه به شیوه متفاوتی از آنها با هوشیم. ۲۳۲
جایگزینی پایگاه داده به جای حافظه نوعی تغییر در نگاه به ذهن است. ۲۸۰
امروز نه فقط حافظه الهه یونانی نیست بلکه جنبه انسانیاش هم از دست میرود. ۲۸۱
ما با ذخیره خاطرات بلندمدت جدید قوای ذهنمان را محدود نمیکنیم بلکه آنها را تقویت میکنیم. با استفاده از وب به عنوان حافظه جایگزین خطر تهی کردن خزانه غنی را به جان خریدهایم. ۲۹۴
وایزنبام (مخترع اولین نرمافزار هوش مصنوعی) فهمید ویژگیهای انسانی همانها هستند که کمتر میتوان اندازهگیری کرد ۳۱۶او گفت شجاعتش را داشته باشیم که از وادار کردن بخش انسانی فعالیتهای ذهنی به رایانه خودداری کنیم ۳۱۶
تنها مک لوهان نبود که متوجه تاثیرات تضعیفکننده فناوری شده بود. این یک نظر قدیمی است که شاید بتوان فصیحترین شکل آن را در زبان سراینده مزامیر در عهد عتیق یافت:
بتهای ایشان نقره و طلاست
از صنعت دستهای انسان...
سازندگان آنها مثل آنها هستند
و هر که بر آنها توکل کند۳۲۰
دوم : ارزش کتاب در برابر اینترنت چیست؟
لینکها نمیگذارند روال خطی کتاب ادامه پیدا کند. علاوه بر این، گرایش وب به تبدیل کردن همه رسانهها به رسانه اجتماعی، دارای تاثیرات گسترده بر سبکهای خواندن و نوشتن و از این رو خود زبان است(۲۱۲).  او اشتباه افرادی مانند لامارتین که پیش بینی کرد ژورنالیسم جای کتاب را میگیرد را نشان میدهد. همچنین پیش بینی غلط کسانی که فکر میکردند گرامافون جای خواندن را میگیرد و نهایتاً میگوید اکنون سینما و تلویزیون و اینترنت به کتاب حملهور شدهاند.
در کتابخوانی بخشهایی که با زبان، حافظه و پردازش تصویری سروکار دارند فعال هستند اما در کاربران حرفهای رایانه بخشهای تصمیمگیری و حل مسئله درگیرند. خبر خوش اینکه وبگردی میتواند ذهن افراد مسن را فعال نگه دارد. ۱۹۲
عمق هوش ما در گرو توانایی برای انتقال اطلاعات از حافظه کاری به حافظه بلندمدت و تنیدن آنها در طرحواره مفهومی است. ۱۹۴
پیوست: ملاحظات انتقادی در مورد دیگر مطالب کتاب
۱.نیکلاس کار میگوید بعضی گفتهاند ارتباطات اینترنتی که بیشتر مختصر، غیررسمی و محاورهایاند ما را به فرهنگ شفاهی بازمیگردانند اما در پیام‌‌های دیجیتالی جسم و روح از هم جدا شدهاند (۱۲۵).  مسئله حذف جسم در فضای مجازی مهم است که در این کتاب اجمالا اشاره شده نه تفصیلا. او تاثیرگذاری مقطعی نیچه از ماشین تایپ را تحلیل میکند اما به موضوع حذف تن در نظر او توجه نشان نمیدهد.
۲.ظاهرا منظور نیکلاس کار از عمق مطالعه صرفاً غرقشدگی است نه تعالی به سوی حقایق برتر: آثار خامتر، سطحیتر و دمدستیتر با تسریع روند گسترش کتاب در فرهنگ عمومی عملا به گسترش اخلاق کتابخوانی عمیق و دقیق کمک کردند... تاثیرات سیناپسی مغز خواه کسی غرق مطالعه داستانی عاشقانه باشد یا نیایشهای مقدس عمدتا یکسانند (۱۱۴).
۳. آیا لزوما کتاب در مقایسه با فرهنگ شفاهی برتر است؟ پیدایش استانداردهایی برای نظم کلمات باعث انقلابی در ساختار زبان شد انقلابی که به اعتقاد سائنگر (نویسنده کتابی درباره تاریخچه کتاب خطی) ذاتاً با گرایش انسان باستانی به فصاحت منظوم و آهنگین در تضاد قرار داشت. قرار دادن فاصله بین کلمات باعث کاهش فشار ذهنی لازمه رمزگشایی از متن شد (۱۰۲).  با فاصله بین کلمات خوانندگان فقط ماهرترین نشدند بلکه با دقتتر نیز شدند (۱۰۳).
تفاوت های فعالیتهای مغزی در میان خوانندگان زبانهای الفبایی متفاوت در تحقیقات ثبت شده؛ مثلا خوانندگان زبان انگلیسی در مقایسه با خوانندگان ایتالیایی بیشتر وابسته بخشهایی از مغز هستند که کار رمزگشایی از اشکال بصری را برعهده دارند... ساختار نوشتاری کلمات انگلیسی، برخلاف کلمات ایتالیایی، اغلب با نحوه خواندن آنها متفاوت است. ۸۵و۸۶ کاهش کاراکترها در الگوی الفبای یونانی باعث کاهش زمان و توجه لازم برای تشخیص فوری نمادها میشود.۸۸
او اینترنت را با دوران پیش از کتاب مشابه میداند: با انرژی که صرف تصمیمگیری انتخاب لینک میشود و بار شناختی که ایجاد میکند، وب عملا ما را به دوران خط ممتد باز میگرداند دورانی که خواندن، یک عملیات شناختی طاقت فرسا بود. ۱۹۲
در رساله فایدروس افلاطون، سقراط سخن تاموس، پادشاه مصر، خطاب به تئوث، خدایگان همه فنحریف و مبدع الفبا، را نقل میکند: اگر مصریها نوشتن بیاموزند دیگر به حافظه و درون مراجعه نمیکنند چون متکی به کلام مکتوب هستند و خواندن مکتوب شبح حکمت است نه خود حکمت. ۸۹ افلاطون به تفوق مکتوب بر کلام شفاهی اذعان دارد. شعر در زمان افلاطون بیشتر قرائت میشد تا نوشته شود و او اعلام کرد که شاعران را به مدینه فاضلهاش راه نخواهد داد.۹۰ در نقد افلاطون بر شعر نوعی دفاع غیرمستقیم از فناوری جدید نوشتن تقویت میشود: یک ذهن منطقی، دقیق و مستقل. ۹۱
کلام شفاهی اجداد دور ما دارای عمق احساسی یا شهودی بود که ما دیگر بدان ارجی نمینهیم. اما فرهنگ شفاهی اجداد ما به لحاظ فکری بسیار سطحیتر از ما بود. زبان مکتوب دانش را از بند حافظه فردی رها ساخت. ۹۲
کار معتقد است نگرانی سقراط از اینکه فناوری نگارش باعث تضعیف حافظه میشود در مورد کتاب عملا بیمورد از آب درآمد. ۲۷۶ پیشبینی او در مورد وب اهمیت جدیدی یافته است.۲۹۸
شاید بتوان به فرهنگ شفاهی از زاویه دیگری نگریست: آگاهی ناشی از رمزگشایی و اتحاد افراد در نظر کار ارزش علمی ندارد و سطحی است ولی اگر وجود انسان متعالی را در مفروض بگیریم کلام شفاهی مصداق اخذ علم از انسان زنده است. نقل سقراط از تاموس نقش علم حضوری را نشان میدهد که متعالیتر از علم حصولی است.

  • رضا کریمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی