محمد مسلم وافی جنجالی ترین چهره ای است که در مسئله مهم این روزها در موضوع کاهش جمعیت و لزوم افزایش تعداد فرزندان خانواده ها به شهرت رسیده است. مردی با 10 فرزند در 31سالگی و صاحب دو داماد! موجودی عجیب (به قول یکی از شبکه های ماهواره ای سلطنت طلب) که حتی از نسیم اعتراض های مادرهمسر خود نیز بی نصیب نبوده است!
فعلاً فضای عمومی کشور با روش و منش او در تعارض است و خودش هم به این امر اعتراف دارد و به گفته خودش بعد از دو دهه تبلیغات ضد جمعیت اگر مخالف نباشد غیر طبیعی است. وافی پیش بینی می کند در آینده ای نه چندان دور فرزند کم داشتن مایه شرم می شود! او اکنون مهم شده است و در جلسات مختلف با بزرگان نظام هم حضور دارد. ظاهراً اکثر بزرگان هم در دل اعتقادی به او ندارند! ، چنانچه که چند بار خاطره انتقاد و بحث لفظی با برخی از آنها را تعریف کرده است. وافی پروژه کافی نبودن 2فرزند را سالها پیش شروع کرده است؛ پیش از آنکه نظام به خطر پیر شدن جمعیت فکر کند. اکنون با بالاگرفتن این مبحث مدام در کشور سفر می کند و سخنرانی می کند. روز جمعه 16اسفند او مهمان فعالان فرهنگی کرمانشاه بود.او تا حدی کثیرالسفر شده که در سخنرانی اش یادش رفته بود کدام شهر آمده است!
قبل از آمدنش برخی درباره این مورد عجیب صحبت می کردند و اظهار شگفتی نموده و گاهی در موردش طنز و شوخی به کار می بردند. قبل از سخنرانی اش هم بخشهایی از مستند آزاده نامداری (از فیلمهای جشنواره عمار) درباره خانواده وافی ( که آن موقع 8فرزند بودند) پخش شد. برخی هم از مخاطبین برنامه ( به جای شرکت در همایش یک موسسه مالی اعتباری که همان نزدیکی در حال برگزاری بود ) اشتباهاً وارد سالن شده و نشسته بودند. برخی دیگر هم با شناخت قبلی منتظر دیدن او و شنیدن سخنانش بودند...
در ابتدای همایش تصمیم گرفتم در انتهای همایش بنشینم تا بهتر اوضاع را رصد کنم. غافل از اینکه وافی هم همین نیت را دارد و آهسته از درب عقب وارد شد و روی آخرین صندلی کنارم نشست. در طول همایش مدام جابجا می شد و با چپ و راست و جلو حرف می زد؛ به مهد کودک بچه ها سر می زد. در عین حال به پاورپوینت سخنران اول هم دقت نشان می داد و در یک مورد؛ به صورت درگوشی یک اشکال به یکی از اسلایدهای آماری ،که نشان دهنده رشد امید به زندگی در ایران بود، را با من مطرح کرد. به طور کلی تمام نشانه ها از وجود مردی پر انرژی خبر می داد. سخنرانی پرشور و حرارتش هم نشانه ای دیگر بر وجود مردی با نشاط بود.
در طول مراسم به تدریج برخی متوجه حضورش می شدند ؛ سلام و احوالپرسی و شماره همراه گرفتن... برخی دیگر هم تک فرزند خود را از جلوی او رد می کردند تا شاید اعلام حضوری کرده باشند! صدای سروصدا و بعضاً گریه بچه ها کم نبود. یکی گفت: «حاج آقا می بینی که توی یکیش هم ماندیم!». وافی هم سوال به پایان نرسیده پاسخ محکمش را داد: «چون یکی است توش موندید!». گویا این پاسخ را بارها به طرف مخاطب شلیک کرده است. در سخنرانی اش هم این سوال و جواب را تکرار کرد و آن را مقدمه مهمترین اصل تربیتی که تبلیغ می کرد قرار داد: «اصل خود کنترلی!». او معتقد است که فرزندان وقتی زیاد باشند همدیگر را کنترل می کنند شاید بتوانیم از اصل خود کنترلی این جمله را نتیجه بگیریم: وقتی تعداد فرزندان زیاد شود مشکلات آنها کمتر می شود!
یکی از مهمترین ابهامات و اعتراضات ، که خودش هم برای توضیح آن دغدغه داشت، مسئله رزق و معیشت خانواده بود. خانه ساده و فرسوده ای که در فیلم نشان داده شد خبر می داد که اصلاً فردی متموّل نیست. خاطره ای از بحث با یکی از معترضین جواب جالبی برای حل توحیدی مسئله معیشت بود:
«در پاسخ یکی از معترضین گفتم که راز حل مسائل مالی را به تو می گویم ولی قسمت می دهم به کسی نگویی! (از شما حضار هم میخواهم که این مسئله را جایی مطرح نکنید!) من گفتم کفالت هر یکی دو فرزند خود را به یکی از هسابه ها پیشنهاد کردم و آنها قبول کردند هزینه زندگی را بین خودشان تقسیم کنند. اما طرف مقابل من دوباره اعتراض کرد که تو خجالت نکشیدی که فرزندان خود را به دیگران تحمیل کردی! من هم فوراً گفتم چرا وقتی گفتم همسایه خرجی می دهد قبول کردی ولی وقتی می گویم خدا روزی می دهد باور نمی کنی؟!»
وافی وقتی از ما حضار سالن قول گرفت ما داستان همسایه ها را باور کردیم اما نمی دانم وقتی ما را غافلگیر کرد داستان خدا را باور کردیم؟!
وافی هم مرد عمل است و هم مرد نظر. او مربی و نظریه پرداز تربیتی است و سالهاست که در رادیومعارف به صورت هفتگی بدون وقفه برنامه دارد. در پایان او خبر از چاپ کتابی از خودش داد با عنوان «بابا، مامان، از من نترسید!» . در مورد این جمله زیبا او خودش باید توضیح دهد اما من که به یاد آیه ای از قرآن افتادم: وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلاَدَکُم مِّنْ إمْلاَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ (انعام/151)، فرزندان خود را از ترس تنگدستی نکشید ما شما و آنها را روزی می دهیم!
- ۱۵۳۷ نمایش
در حقیقت کسانى که از راه خدا به در مىروند به [سزاى] آنکه روز حساب را فراموش کردهاند عذابى سختخواهند داشت(آیه 26 سوره مبارکه ص)
سلام دوست عزیز:
چرا گناه می کنیم؟
چرا دعایمان اجابت نمی شود؟
ماهواره چاه داره...
دخترانی که مشتری جذب می کنند...
وضع حجاب و عفاف...
و...