شبهمدرنیسم و تجدد آمرانه اصطلاحی کلیدی در فهم و تحلیل حکمرانی رضاخانی است که نشان میدهد اصلاحات دستوری و نوسازی مستبدانه و شبه مدرنیسم چقدر توخالی و ظاهرگرایانه است. مصداق این نوسازی با کشف حجاب و سربازی اجباری و ارتش ضعیف که در مقابل اشغال ایران حقیرانه عمل کرد، ظهور میکند.
اکنون خفقان و کشتن مخالفان و دینستیزی و زمینخواری او را در پرانتز میگذاریم و بر اثرات تجدد دیکتاتوروار تمرکز میکنیم چرا که دستهاول اشکالات را نظراً همه رد میکنند ولی چالش دوم در ساختار شبهمدرن آن باقی مانده و رسماً توسعهنیافتگی برزخی را به وجود آورده که همه متوجه آن نیستند. قبل از تحقیق درباره ارزیابی کیفیت و کارآمدی ساختارهای اداری علمی و قضایی شبهمدرن رضاخانی، ابتدا باید پرسید تفاوت غربی شدن و غربزدگی چیست؟ به عنوان مثال، کتاب نه چندان عمیق سیر حکومت اروپا نوشته نخست وزیر رضاخانی چقدر ما را با حقیقت فلسفه غرب آشنا کرده است و از فهم ظاهربینانه غرب دور کرده است؟
پاسخ به این پرسشها ساده نیست و امثال کتابهایی همچون خرد در زمان توسعه نیافتگی از دکتر داوری اردکانی را باید خواند. در اینجا سادهتر میگوییم وقتی یک مدعی، اصلاحات را در ظاهر (بیحجابی) میداند و با اجبار سربازگیری میکند و نقش مردم در حکومت را نمیفهمد، باید پایان حکومتش یک سقوط اجباری و حقیرانه باشد.
مجله گاهنقد در شماره دوازدهم خود کتابشناسی خوبی با عنوان از شبه مدرنیسم آمرانه تا سقوط اجباری را منتشر کرده است.
- ۴۹ نمایش