گفتگویی ناتمام با خودم!
در #جام_جهانی:
گفت: فوتبال لهو و لعب بزرگ تاریخ است.
گفتم: همیشه اینطور نیست و می شود آن را سالم انجام داد.
گفت: ذات فوتبال لهو و لعب یعنی سرگرمی و بازی است و نمی شود اصلاحش کرد.
گفتم: بازی و سرگرمی که ذاتا بد نیست بلکه به ما برای اعمال حقیقی نشاط میدهد.
گفت: بله به شرطی که در حد خودش باقی بماند و به افراط کشیده نشود.
گفتم: اتفاقاً فوتبال فقط یک ورزش نیست و می تواند تبلیغ ارزشها باشد.
گفت: اما این ارزشها چون بر فطرت و بصیرت پایه ندارند ناپایدار و خنثی هستند.
گفتم: مگر بد است که ورزش به سهم خودش در مشکلات جهان تغییری بدهد.
گفت: اتفاقاً جدی گرفتن بازی کار را خراب کرده است!
گفتم: بازی بدون قواعد و قوانین جدی که هیجان و جذابیت ندارد.
گفت: بازی کردن موجب بی تعلقی به دنیاست ولی جدی گرفتن آن وابستگی میآورد. قواعد بازی در حد بازی لازمند نه بیشتر.
گفتم: بالاخره بازی خوب است یا بد؟!
گفت: بازی در این حد که دنیا را جدی نگیریم کافیست اما نه اینکه به خاطرش تعصب داشته باشیم و بکشیم یا خودکشی کنیم!
گفتم: این موارد اتفاقی است و بیشتر تاریخ فوتبال آرامش و صلح است.
گفت: فوتبال بازی غفلت است و برای اینکه این غفلت بماند باید پیوند خود را با رسانه، تماشاگر، گزارشگری و پول و تبلیغات و حاشیههایش حفظ کند وگرنه قدرت مقابله با فطرت را ندارد.
گفتم: قدرت فوتبال را نمیتوانی انکار کنی. کشور فقیری مثل برزیل را محبوب جهان کرده است و خیلی از ستاره های فوتبال از فقر به ثروت رسیدند.
گفت: مشکل فقر که حل نشده و فقط توهم خوشبختی است.
گفتم: فوتبال نژادپرستی را کم کرده و باعث دوستی ملیتهای مختلف شده است.
گفت: هواداران متعصب هم کم نیستند و خط کشی های دروغین را زیاد کردند. اخیراً هم بعضی دوستی را با همجنسگرایی اشتباه گرفتهاند.
گفتم: اصلاً چرا اثر شور ملی با برد تیم ملی را نمیبینی؟
گفت: چرا شادی ملت را به یک تیم پیوند میزنیم؟ چرا ریشهای تر مسائل را حل نکنیم؟
گفتم: به خاطر اینکه حریف ناجوانمردانه تبلیغات سوء را در حاشیه فوتبال پررنگ کرده است.
گفت: ما چرا درگیر حاشیه شدیم؟ مثلاً در خود آمریکا برخلاف جهان، فوتبال ورزش اول نیست. پس میشود برخلاف موج کار خود را کرد.
گفتم: شادی ملی با فوتبال هم جزئی از فرآیند حل مسائل کشور است.
گفت: به چه قیمتی؟ با تکیه بر بازیکنانی متزلزل که ممکن است در اخلاق و سیاست به راحتی بلغزند؟!
گفتم: باید تلاش کنیم تا با ارزشهای حقیقی همراهی کنند. اینها از جنس ملت ما هستند و بسیار تلاش کردهاند.
گفت: اینها باید تابع باشند نه الگو. مسیری که آنها را مشهور کرده است تلاش برای یک بازی است نه سلوک و مجاهده در حیات حقیقی، پس هیچ تضمینی برای سلامت آنها وجود ندارد مگر با کنترل و نگرانی مداوم.
گفتم: دنیا همین است باید به قواعدش عمل کرد.
گفت: دنیا را بیش از حد جدی نکنیم. دنیا فقط بازی است.
گفتم: چطور میشود همراه این مردم برای فوتبال وقت نگذاریم؟
گفت: من هم بازی را دوست دارم!
- ۱۱۳ نمایش