تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

تربیت پهلوانی- اسماعیل شفیعی سروستانی، نشر هلال، 220صفحه ، چاپ1386

 با نام وطرح جلد کتاب خواننده تصور می کند با یک کتاب دراخلاق و جوانمردی درورزش مواجه است. که البته درست هم هم هست اما علاوه بر این ما اساساً با نگاهی فرهنگی به ورزش مواجه شده ایم. به اعتقاد نویسنده ورزش مجموعه ای درهم تنیده با  اعتقاد و فرهنگ است و نوع ورزش کردن مردم نشانه ای از اعتقاد و فرهنگ آنهاست.

مردم ایران چه در باستان و چه بعد از اسلام ورزشی پهلوانی داشتند اما با انفعال در برابر غرب نشانه های زوال آغاز شد و به قول شفیعی سروستانی : همه چیز با توپ آغاز  شد! « تا سال 1299 ش. که اروپاییان مقیم ایران در بیابان های حاشیه تهران توبپ بازی می کردند، بچه های ایرانی تماشاچی بودند اما موج غرب زدگی زیرپای بزرگترهاشان را خالی کرده بود... » (ص155). اعلام موجودیت فوتبال اعلام حضور اخلاق حاکم بر ورزش مدرن نیز بود. (ص160). تأسیس باشگاه ها و مسئله ورزش بانوان و ورود قرص ها و مدال ها نشانه های بعدی تغییر در فرهنگ ورزش هستند که مورد بررسی قرار می گیرند.

تربیت پهلوانی، ارتباط اعتقادات و صورت اعمال ورزشی، تربیت بدنی در ایران باستان، تربیت بدنی در ایران بعد از اسلام، معرفی الگوهای پهلوانی، نشانه های زوال  تربیت پهلوانی ایران و ... از محورهای این کتاب هستند. این اثر با نبوهی از مصداق ها ، مثال ها و شرح ماجراها می تواند رساله ای آموزشی برای دانش پژوهان ورزش ایران و مراکز تربیت مربی ورزشی و بلکه تمام کسانی که به نوعی با ورزش درگیر هستند باشد.

  • رضا کریمی

چرا روشنفکری دینی محال است؟

 اندیشه (فکر) و اندیشه (ترس) یکی هستند

---------------------

این مطلب در شماره اخیر مجله سوره اندیشه(۴۶و۴۷) چاپ شد

  • رضا کریمی

نویسندگان و دانشمندان، ‌آنها که غالب وقتشان به نوشتن و فکر کردن می گذرد، مشکل معیشتشان جدی تر از دیگر اقشار است. همیشه موضوع انشای ما در کودکی این بود: علم بهتراست یاثروت؟ درروایات ما علم و مال رقیب بوده اند تا رفیق. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید علم بهتر از مال است علم تورا حفظ می کند و تو مال را باید حفظ کنی. از طرفی دردیگر روایات نزدیکی علما به مراکز قدرت مذموم شمرده می شود. با این اوصاف دانشمندان ودانشجویان برای مخارج زندگی خود و دیگران چه باید بکنند؟ در طول تاریخ برای این مشکل طرح هایی افکنده شده است. در حوزه های علمیه دینی شیعی از کمک های مردمی شهریه ثابتی مقرر می شود. در غرب مدرن پست های دانشگاهی ایجاد شد ، طوری که یک دانشمند پس از طی مراحلی به عنوان «کارمند» حقوق دریافت می کند. در راه اول طلبه دینی باید ساده زیست بماند  و بداند کمک مردمی اجباری نیست و «آمد ونیامد» دارد. بشر همیشه به این شیوه قانع نیست پس راه دوم پیشنهاد می شود: مؤسسات آموزشی و پژوهشی با گردش مالی (با اجبار قانونی به دولت یا اخذ شهریه از دانشجویان) به وجود آمدند. اما علم در این مؤسسات باید سفارشی و پروژ ه ای باشد تا بتواند امور خود را برای حامیان مالی توجیه نماید. با این وصف همیشه آزاداندیشانی که در چارچوب سیاست های آموزشی پژوهشی درنمی آیند مشکل معیشت دارند مگراینکه انقلابی سازگار با آنچه می خواهند به وجودبیاید که البته شرایط جدید برای دانشجویانی با فکرتازه همان شرایط قبلی برای آدمهای قدیمی را خواهد داشت. راهی دیگر وجود ندارد؟ آیا دعوای علم و ثروت همیشه منجربه فقر و تحقیر دانشمندان می شود؟! امروزه عده ای علم را با شهرت آمیخته اند و برای ساعتی سخنرانی مبالغ هنگفتی طلب می کنند. اما علم همیشه در مشهورات نیست و اساساً در روایات روزی خوردن از طریق علم مذموم شمرده می شود. چه می شود کرد؟

در این میان راهی توحیدی از زمان داود نبی علیه السلام به وجود آمده است  که عمل به آن نفسی توحیدخواه می خواهد. ماجرا از زبان امیرالمؤمنین علیه السلام به این قرار است که:

«روزی خدا به داود (که از انبیاء حاکم بود) وحی کرد: تو قطعاً چه نیکوبنده ای بودی اگر از بیت المال نمی خوردی و به دست خود کاری می کردی. پس داود گریست. پس خدا  به آهن وحی کرد: برای بنده ام ، داود، نرم شو. پس نرم شد، پس خدای تعالی برایش آهن را نرم کرد. از آن روز داود روزی یک زره می بافت و آن را به هزار درهم می فروخت... و او با 360 زره از بیت المال بی نیاز شد» (من لا یحضره الفقیه، جلد3، ص162، حدیث3594).

داود حاکم بود و اشکالی ندارد که یک حاکم سهمی از بیت المال داشته باشد. اما حاکمان چه خوب بندگانی اند اگر روزی به دست خود بخورند. معلمان هم در ازای تعلیم خود می توانند طلب اجر کنند اما ... مسیح نجار بود، موسای نبی و نبی خاتم چوپانی کردند، مولای متقیان چاه می کند، برخی ائمه زراعت می کردند... پیام خدا به اهل دین و علم هم همین می تواند باشد. به جای توقع از مردم و دولت، گریه کنید تا بنده باشید. خدا برای بندگانش آهن را هم نرم می کند و آن ها را بی نیاز می گرداند.

  • رضا کریمی

درسایه سیمرغانتشارات برگ ، چاپ اول1369، 190صفحه

حتماً تا به حال از شاهنامه چیزی خوانده اید، اما آیا از لایه های درونی این کتاب بزرگ چیزی می دانید؟ بسیاری معتقدند که فردوسی شاعری بوده که با داستان های شاهنامه باورهای خود را به خواننده اشعارش منتقل می کند. باورهای فردوسی چیست؟

می گویند فردوسی حماسه سراست. حماسه شاهنامه در قالب شاهان و پهلوانان ظهور می کند. وقتی داستان شاهان و پهلوانان را می شنویم در واقع داستان زندگی را شنیده ایم. حافظ  و سنایی درباره عرفان می گوید و مولوی پندهای اخلاقی می دهد، نظامی داستان عشاق را روایت می کند اما فردوسی ما را به درون حوادث زندگی می برد. «در شاهنامه اخلاق و عمل تفکیک ناپذیرند. رستم را دوست داریم با اشتباهاتش. بر مرگ سیاوش دریغ می خوریم و از عظمتش که او را وا می داشت در برابر افراسیاب دست به شمشیرنبرد رنجیده خاطریم... » (ص1)

حدود بیست سال پیش کتابی چاپ شد که چنین دیدگاهی درباره فردوسی و شاهنامه اش به ما می داد:‌در سایه سیمرغ نوشته یوسفعلی میرشکاک. میرشکاک مدتها جلسه شاهنامه خوانی داشت و تلاش می کرد به مخاطبینش درمورد شاهنامه حقایق را بگوید.  با انتشار این کتاب کوچک اما پراهمیت ما باورهایمان را درباره فردوسی تغییر می دهیم. «بازنگری در باورهای فردوسی» ، «ولایت در شاهنامه»، «پدرکشی، پسرکشی و برادرکشی در شاهنامه فردوسی»، «پیران ویسه، مظهر خرد و صلح در شاهنامه» عناوین 4فصل این کتاب هستند که به همراه یک مقدمه مختصر و مفیداین کتاب را تشکیل می دهند.

رهبر معظم انقلاب در همان سالها که این کتاب چاپ شد شخصاً از  میرشکاک به خاطر این کتاب تمجید کردند به ویژه به خاطر بخش «ولایت در شاهنامه». خواندن این کتاب را به همه دوستداران شاهنامه توصیه می کنیم.

  • رضا کریمی

انجیل برنابا   - نشر نیایش، ترجمه علامه حیدرقلی سردارکابلی، چاپ اول1379، 400 صفحه (با مقدمه719صفحه)

 اسلام با مسیحیت کلیسا اختلاف نظرهایی  دارد:

  • اعتقاد به عدم الوهیت مسیح و اعتراف او به بندگی خدا
  • اعتقاد به مصلوب نشدن و کشته نشدن مسیح
  • بشارت مسیح به پیامبر اسلام و اینکه او ازنسل اسماعیل است نه اسحاق
  • روایت تاریخ مطابق با قرآن و روایات اسلامی مانند اینکه ذبیح ابراهیم اسماعیل بود نه اسحاق
  • تأکید بر احکامی چون ختان که درآیین یهود رایج بود و مسیح آن را تصدیق کرد

اینها محور اختلافات بین اسلام با مسیحیت کلیسایی (اناجیل چهارگانه) است. اناجیل چهارگانه(عهد جدید) تحت تأثیر شائول یهودی (که امروزه به پولس قدیس شناخته می شود) در کنار تورات (عهد قدیم)قرار گرفته اند و مجموعاً «کتاب مقدس» را تشکیل داده اند. پولس یهودی ای بود که ادعا کرد مسیح او را دیده و خواسته تا پیروش باشد. قرآن به مسیحیت یهودی معتقد است و ما شاید بتوانیم بگوییم: انجیل پولسی!  حالا تصورکنید به انجیلی برخوردکنید که بلااستثنا تمام اصول فوق را برخلاف متن اناجیل چهارگانه و طبق نظر اسلام بیان می کند. چه احساسی پیدا می کنید؟! چنین کتابی وجود دارد و از قدیم بوده: انجیل برنابا، حواری مسیح، که کلیسا کتابش را جعلی اعلام کرده است.

قرآن دعوت به انجیل می کند و گاهی از آن نقل قول می کند. پس باید انجیل تحریف نشده ای وجود داشته باشد تا به آن استناد کنیم. مطالعه این کتاب برای یک مسلمان آنقدر غافلگیرکننده است که برخی را به سوی این نظریه کشانده است که بگویند انجیل برنابا ساخته دست مسلمانان است! اما اسناد و تاریخ بر سندیت این انجیل گواهی می دهند. روایت تلاش سران رومی بر ممنوعیت و تخریب این کتاب خود شاهدی بر سابقه طولانی آن است.

جالب است که این کتاب برخلاف دیگر اناجیل علاوه بر مواعظ و روایات تاریخی دارای محتوایی معرفتی و در برخی بخش ها احتجاجات و مباحث عقلی است.

انجیل برنابا توسط چندناشر در ایران چاپ شده است (یک ناشر برروی جلد نشان صلیب گذاشته است!!) اما کتاب حاضر با چند مقدمه ( از ویراستار، مترجم، آیت ا.. طالقانی، سیدمحمدرشیدرضا و خلیل سعادت) در باب مباحث جنجالی پیرامون انجیل برنابا  اطلاعاتی خوبی به خواننده می دهد.

  • رضا کریمی
مردی ازجنس نور   -  انتشارات نیستان، چاپ اول 1388، 148 صفحه

کتاب «مردی از جنس نور » داستان بخشی از زندگی یک مرد گمنام ولی مشهور در قالب یک نمایشنامه جذاب و خواندنی است؛ مردی که دشمنانش در تمام عمر به دنبالش می رفتند و تا او را با کتاب همراهش از بین ببرند در حالی که زندگی ای مخفی و همراه با تقیه پیشه کرده بود. کتاب این مرد آنقدر مهم است که امام صادق علیه السلام خواندن آن را بر هر شیعه ای توصیه کرده اند. شاید بهتر بود به جای نام «مردی از جنس نور » ، نام « مردی با کتابی از جنس نور»! بر این نمایشنامه گذاشته می شد.

نویسنده این کتاب ، نویسنده نام آشنای ادبیات معاصر است: سید مهدی شجاعی. او بعد از نوشتن کتابهای «کشتی پهلوگرفته» (درباره زندگی حضرت زهرا)، «آفتاب در حجاب» (درباره حضرت زینب)، «پدر،عشق، پسر» (درباره حضرت علی اکبر) ، «سقای آب و ادب» (درباره حضرت عباس) اکنون به سراغی یکی از اصحاب امیر المؤمنین در صدراسلام رفته است: سلیم بن قیس هلالی و تعقیب گریزهایش با بنی امیه.

کتاب با این فراز شروع می شود(ص7) : پیرمردی بلند بالا با گیسوان و محاسنی سپید و لباسی بلند و دشداشه مانند به رنگ آبی قطعه نوری را در کف دو دست بیش رو گرفته و نرم و آرام و محتاط پیش می رود.

و در لحظاتی که سلیم در حال مرگ است و به ابان ، یار امین خود ، وصیت می کند کتاب به پایان می رسد (ص147): پیش از آنکه آنان به بالای سر من برسند من به دیار باقی سفر کرده ام. جای کتاب که امن است و تو هم در امن و امانی. به تو هیج گزندی نمی رسد. تو زنده می مانی و حقایق این کتاب را در جهان منتشر می کنی. (ناگهان نیم خیز می شود انگار که کسی را دیده است) السلام علیک یا امیر المؤمنین. (سپس سرش بر بستر می افتد و با چشمان باز تمام می کند.)

برای آنکه از نام و نشان این کتاب بیشتر بدانید مطالعه «مردی از جنس نور» را  به شما و همه دوستداران تشیع توصیه می کنیم.

  • رضا کریمی

تلویزون را روشن می کنم. یک کودک شاد از آینده می گوید: باید برای فردا حساب باز کنم! کودک دیگر با صدای بلند می گوید حساب آتیه فردای بانک مهرسازان! (نام غیر واقعی است!) در پیام های بازرگانی پریروز بزرگترها حرص بانکی می زدند و در پیام های دیروز کودکان را واسطه می کردند و از ضرورت  حساب پس انداز می گفتند اما امروز خود کودک معصوم ما را به میدان آورده اند و ترس از آینده را به دلش می اندازند و او ندانسته با لبخند ترجمه اش می کند! کودک با گفتن این جملات کودکی اش را نابود می کند. نیل پستمن که کتاب زوال دوران کودکی را نوشت در مورد این پیام های بازرگانی حرفهای شنیدنی داشت اگر زنده بود.

پیامبر حکیم اسلام پنج صفت را برای کودکان برمی شمرند1. خاک بازی 2. گریه کن بودن 3. ساختن وخراب کردن 4. بی کینه دعوا کردن 5. برای فردا ذخیره نکردن (زهرالربیع:259)

صفت 3و5 نشانه در زمان حال بودن است و این است راز باحال بودن کودک! آیا تا به حال فکرکرده ایم که چرا تماشای کودک نه تنها به پدر  مادر بلکه به همه اطرافیان انرژی می دهد؟ آنها ترس آینده ندارند و غم گذشته نمی خورند. آنها مصداق واقعی افوض امری الی الله هستند. کودکان هر وقت بخواهند می طلبند و آینده آنها ار فرسوده و پژمرده نمی کند. خدا هم از ما خواسته تا غم روزی نخوریم. این مقام اولیاءالله است: الا ان اولیاءالله لاخوف علیهم و لا هم یحزنون. خدا از ما خواسته کودک باشیم. اگر دنیای مصرف زده امروز بگذارد...

نکته:در باب ضرورت پس امداز و آینده نگری می شود حرفهای زیادی زد اما غرض این نوشته اشاره به خطر زوال دوران کودکی بود نه بیشتر.

 

  • رضا کریمی

در شرایطی خبر چاپ شماره اول از دوره جدید مجله سوره  را اعلام می کنم که هنوز خودم نسخه ای ازآنچه در بازارنشر عرضه شده را ندیده ام!

البته نسخه  پیش از چاپ را دیدم که د رآن مطلبی کوتاه درباره تفکر و تفکیر از من درج شده بود.

این مجله در زمینه اندیشه کاریک گروه جوان  است . البته علاوه برجوانان اهل قلم  آثار و گفتاری از اساتید به نام مانند دکتر رضا داوری اردکانی،دکتر حسین کچویان،دکتر ابراهیم فیاض،دکتر ناصر فکوهی،دکتر حسن سبحانی، دکتر فرشاد مومنی و .... جمع آوری شده است.

تفاوت این مجله با دیگر مجلات حوزه اندیشه و نظر درمدیریت جوان آن است . اعتمادکردن به جوانان کار هرکس نیست و من به مدیریت قدیم حوزه هنری( که آنها را به کار دعوت کرد ) و مدیریت  جدید حوزه هنری ( که حمایت را ادامه داد) تبریک می گویم

و نیز از خود بچه های سوره اندیشه که کسی همچون من را درلابلای نوشته های جوانان این سرزمین برای نوشتن انتخاب کردند تشکر می کنم.

 

  • رضا کریمی

سالها از دعوای علوم انسانی دهه 60 می گذرد ، آن زمانی که داوری درکیهان فرهنگی ماهیت علوم انسانی و اجتماعی را آشکار می کرد و کتاب توأم با عصبانیت «فلسفه در بحران» (که درچاپ جدید با نام فلسفه در دام ایدئولوژی منتشر شده است) را نوشت. اکنون در پایان دهه 80 دکتر داوری در سن 75 سالگی ، با آرامش و طمأنینه یک پیر فلسفه، کتابی در اهمیت علوم انسانی و نقش آن در توسعه نوشته است.

وقتی به فهرست کتابها و مقالات دکتر داوری ( به ویژه فهرست پایانی کتاب فیلسوف فرهنگ) نگاه می کنیم به گستردگی موضوعاتی که او در زمینه های فلسفه، هنر، ادبیات ، تکنیک، سیاست، فرهنگ، رسانه، ورزش، سینما، آموزش، کار و امور اداری، شهرسازی، نفت و... پیگیری کرده و در رابطه با آن قلم زده پی می بریم، اما در تمامی این موضوعات محور مشترکی وجود دارد و آن نگاه همراه با تفکر به مسائل است و به قول خودش در این کتاب :مرتبه تحقیق.

نوشته های داوری معمولاً مثل یک رساله منسجم نیستند و معمولاً کتابهایش همچون کتاب حاضر حاصل مقالات پراکنده ای هستند که البته با دغدغه واحد نوشته شده اند اما به هرحال یافتن پاسخ این پرسش، از طرف کسی که اهل پرسش و طلب است و در پاسخ پرسشهایش جز یکی دوبار (سیری در آراء پوپر و رساله ای در باب سنت و تجدد) رساله نویسی نکرده است، بسیار دشوار است. او خود دراین کتاب وعده یک رساله را داده : قصدم این است که اگر مجال داشته باشم، مقاله یا رساله ای بنویسم و در آن به مبادی و اصول علوم اجتماعی و انسانی و چگونگی پیدایش  و سیر این علوم و جایگاهشان در عالم تجدد بپردازم (ص28).

او می گوید «آیا می توانیم کل علوم انسانی را نقد کنیم  و درصدد تأسیس علم انسانی از نوع دیگر برآییم؟». از آنجا که او منتظر است ولی خودش بارها از طمع خام نهی می کند و تواضع را شرط تفکر می داند پاسخ می دهد:«این هم، اگرچه دشوار به نظر می آید، اما غیرممکن نیست». و در ادامه شرایط امکان آن را بیان می کند (ص157).

در پشت جلد کتاب آمده است که: «من هم چهل سال است که می اندیشم آیا علوم انسانی دیگری غیر از آنچه هست امکان دارد. باید به این امکان فکر کرد وگرنه، کسی که از علوم انسانی چیزی نمی داند چگونه علوم انسانی نو بسازد؟ هر علم جدیدی در دامن علم قدیم پدید می آید... این مهم را به عهده اغیار نمی توان گذاشت.» گویا کسی و کسانی باید بیایند و برای طلب چهل ساله استاد و امثال او آبی بیاورند. این کسان بیگانه نیستند، استاد به دنبال آشنا می گردد.

  • رضا کریمی

بعد از واقعه کربلا شیعه به دوران اختناق و تقیه وارد شد. از همان موقع مسئله منتقم کربلا مطرح شد و ائمه در مقابل دعوت شیعیان به قیام مجدد سکوت می کردند و در مقابل قیام برخی از اهل بیت موضع می گرفتند و می فرمودند که سرانجام این قیام ها شکست است. در واقع آنها منتظر منتقم واقعی بودند. در دوران انتظار و دوران تقیه چه باید کرد؟ شمشیر اهل بیت در این زمان صحیفه سجادیه بود. این صحیفه از سینه شاهد کربلا ، زین العابدین علیه السلام، صادر شده بود. اما این شمشیر علمی پنهان بود و اهل بیت آن را به کمتر کسی نشان می دادند و حتی از پسرعموهای خود ،که اهل قیام بودند و مرگ در انتظارشان بود، مخفی می داشتند.  مگر صحیفه چه داشت که این همه در حفظ آن می کوشیدند؟! شاید راز این مخفی کاری و این مراقبت در این جمله  مقدمه صحیفه سجادیه باشد: که ما (ائمه) به حیات دعوت می کنیم و آنها (پسرعموهای ائمه) به مرگ دعوت می کنند.

شیعه تا قیام قائم باید به حیات خود ادامه بدهد و صحیفه سجادیه راز حیات شیعه است. با دعاهای سیدساجدین خود را زنده نگه داریم: با دعای صبحگاهان و شامگاهان. دعا برای پیامبر، فرشتگان و نزدیکان و همسایگان، مرزداران،  دعا در طلب نیاز، دعا در نظر به هلال نو، در دخول به ماه رمضان و وداع با آن، در روز جمعه، روز عرفه.  دعا در شکر و رضا و استخاره، دعا در سختی، بیماری، اشتیاق و آرزومندی،

این کتابی است برای کسانی که در انتظار قیام قائم می خواهند «زنده» بمانند.

 

جلد15مجموعه امام شناسی، اثر علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی، کتابی مفصل درباره صحیفه سجادیه ، به ویژه مباحث پیرامون مقدمه این کتاب است که مطالعه آن به همه علاقمندان به صحیفه سجادیه توصیه می شود.

  • رضا کریمی