تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

اسلام فیلسوفان، منجی لسود، ، ترجمه محمد باهر، نشر نگاه معاصر، 1394،

این اثر کوتاه نوشت به پیشنهاد مرحوم استاد صادق آیینه وند به فارسی ترجمه شده است و می توان آن را به نوعی یک تقریر عربی غربی از فلسفه و فیلسوفان مسلمان دانست. نویسنده در پی آن است که بگوید فیلسوفان دارای اسلام خاص خود هستند یعنی آنان نسبت به اسلام دیدگاه خاصی دارند که آنها را از از دیگر مسلمانان متمایز می سازد. جزئیات این تمایز اسلام فیلسوفان از طریق شرح حال زندگی فلاسفه و رابطه آنها با عامه، دیدگاه آنان درباره وحی و دین و نیز از طریق موارد اختلافی میان فلاسفه و سه نقطه بحرانی در اصول فلسفه مطرح می شوند.

به طور کلی می توان گفت که در مورد نسبت میان اسلام و فیلسوفان چند تلقی وجود دارد:

  • رضا کریمی

یکی از آیاتی که مستمسک توجیه وجود عقل انتقادی در دین قرار گرفته است آیه 17 و 18 سوره زمر است: فَبَشِّرْ عِبادِ، الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه[1]: «به بندگان بشارت بده، آنان که سخن را گوش می دهند و تبعیت به احسن می کنند». تعبیر رایج این است که این آیه دعوت به شنیدن قول و بعد انتخاب نیکوترین آن می کند و این همان نقادی کلام است. در حالی که با تأمل در الفاظ و مقایسه با دیگر آیات قرآن می فهمیم که در اینجا سخن از تبعیت احسن است نه صرفاً تجزیه و تحلیل احسن.

البته ممکن است گفته شود که لازمه تبعیت احسن این است که ابتدا کلام و اقوال نقادی شوند. اما این قول با روح آیات قران و متن برخی آیات ناسازگار است. در همین سوره میخوانیم: وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ (زمر/55) آیا «ما انزل الله» را باید قبل از تبعیت احسن نقادی کرد؟ در روایات هم آمده است که و القول هو القرآن (البرهان، ج‏1، ص، 52). آیا یک دین دار می پذیرد آنگونه که دیگر متون را مورد نقادی فرار می دهد قرآن را هم نقادی کند؟

  • رضا کریمی

   در دیدگاه امامیه نظر غالب بر معصوم بودن پیامبران و ائمه بر هر گونه خطا و سهو و نسیان دلالت دارد اما ذکر بسیاری لغزش ها در قصص قرآنی و نقل های تاریخی، برخی را بر آن واداشته که نسبت به اطلاق چنین حکمی تجدید نظر کنند. به عنوان مثال، نظر علامه طباطبایی(ره) در رابطه با عصمت پیامبران(ع) از خطا و نسیان در امور خارج از شریعت، با نظر مشهور متکلمان شیعی همخوانی ندارد. ایشان عصمت از خطا و نسیان (در امور غیر مرتبط با حکم خدا) را امری خارج از ادلة عصمت می‌شمارد و معتقد است ادلة عصمت این امور را اثبات نمی‌کند و در موارد گوناگون نه‌تنها از امکان خطا بلکه وقوع آن در غیر پیامبر اکرم(ﺺ) خبر داده است؛ بنابراین برهانی نیز بر آن اقامه نکرده است. برخی بیان کرده اند که ادلة عقلی و نقلی و شواهد تاریخی، ناتمام بودن نظر علامه را آشکار می‌کند

  • رضا کریمی

در مفردات راغب (ماده اله) برای ریشه کلمه الله چهار قول ذکر شده است:

  1. از «اله» گرفته شده به معنی معبود. چون خدا معبود است.
  2. از «أله» گرفته شده است به معنی تحیر؛ چون خلق در ذات خدا دچار تحیر می شوند.
  3. از «ولاه» گرفته شده به معنی شیدایی؛ چون مخلوقات شیدا و مجذوب الله می شوند
  4. از «لاه» گرفته شده به معنی پوشیده؛ چون چشمان خلق او را نمی بیند

البته ذکر اقوال مختلف، رسم معمول راغب است و بلکه رسم بسیاری علمای لغت. در اینجا غالباً خواننده در احتمالات مختلف درمانده می شود. اما در نزد اهل بیت که به سرچشمه علم و حکمت متصل هستند سرگردانی معنا ندارد. آنها با گفتن ذکر الله آرامش می یبابند نه اینکه با سرگردانی در احتمالات دچار دغدغه های ذهنی شوند. در نزد اهل بیت معنای الله در قول دوم به طور مکرر تبیین شده است و بلکه برخی اقوال دیگر از قول دوم نتیجه گرفته شده اند و اینجاست که شاید بتوان گفت لغت شناس بین معنای لغت و نتیجه معنای لغت خلط کرده است.

  • رضا کریمی

فوتبال از نشانه های انتزاعی شدن روزگار ماست. چند نشانه برای این انتزاعی شدن وجود دارد:

  1. « نقل است که مظفرالدین شاه را در پاریس به تماشای فوتبال برده بودند. فوتبال برای او تماشایی نبود زیرا با آن آشنایی نداشت. شاه از نشستن در جایگاه تماشاچیان حوصله‌اش سر رفته و پرسیده بود چند نفر در میدان بازی هستند؟ گفته بودند؛ بیست و دو نفر. پیشنهاد کرده بود که بیست و یک توپ دیگر بیاورند و به هر یک توپی بدهند تا بازیکنان این همه دنبال توپ ندوند!»[1]. این اشکال ظاهراً مضحک مظفرالدین شاه هنوز بی پاسخ است! فلسفه و حکمت فوتبال برخلاف ورزشهای مادر مانند دومیدانی و شنا و ورزشهای رزمی چندان روشن نیست
  • رضا کریمی

   دکتر داوری اردکانی استاد فلسفه دانشگاه است اما فلسفه او بسیار فراگیر است. او علاوه بر مسائل فلسفه به هنر، ادبیات، تکنیک، سیاست، فرهنگ، رسانه، ورزش، سینما، آموزش، کار و امور اداری، شهرسازی، نفت و... هم اندیشیده است. یکی از قابل تأمل‌ترین سخنان او در مورد فوتبال است. اطلاعات تخصصی داوری در مورد فوتبال معمولی است و خودش می‌گوید: «تنها کتابی که درباره ورزش خوانده ام کتاب کوچک جیبی فن ورزش از مجموعه «چه می دانم؟» است که در حدود هفتاد سال پیش به فارسی ترجمه شده است. من هم آن را در عنفوان جوانی خوانده ام پس بهتر است در مورد ورزش ها اظهار نظر نکنم»!

پس استاد فلسفه را چه به فوتبال؟! او معتقد است در این که فوتبال ورزش است کسى تردید نمی‌کند ولى فقط ورزش نیست. اگر فوتبال یک ورزش ناپیوسته به مسائل دوران ما بود، داوری در مورد آن نمی‌نوشت.

  • رضا کریمی

بازنشر؛ به مناسبت تقریظ رهبری بر کتاب دختران آفتاب

یکی از ویژگی های مهم فعالیتهای فرهنگی در سایه نظام جمهوری اسلامی حضور فعال بانوان-  به ویژه با بانوان چادری- است که مهمترین حامی آن دیدگاه های رهبری نظام است و دکتر بانکی هم یکی از مهمترین شارحان این اندیشه به شمار می رود. حضور چشمگیر بانوان مذهبی در فرهنگ و جامعه به حدی بود که روزی تصمیم گرفتم برنامه های بدون بانوان را در شهر خودم شمارش کنم! نگاه رهبری به زن با دیدگاه بسیاری علما متفاوت است که نمونه آن را در بیان دکتر بانکی روایت کردم.

کتاب دختران آفتاب یک دفاع تمام قد از هویت زن در جمهوری اسلامی  و دیدگاه ویژه رهبری آن است.

  • رضا کریمی

به نظر می رسد عنصر اصلی فیلم‌های مجیدی «لطافت» باشد. یکی از مجلات برروی جلد خود عبارت «سمفونی نور و لطافت» را برای فیلم «محمد رسول الله» برگزیده بود و در جایی دیگر نوشته بودند این فیلم «یک عاشقانه‌ی آرام» است. مجیدی خود گفته بود انتظار دارم مخاطبین بعد از دیدن فیلم مهربان‌تر شده باشند. صحنه‌ی دست کشیدن پیامبر بر روی گیاهان یادآور دست کشیدن پسر فیلم رنگ خدا در گندمزارهاست. تکنیک فیلم هم در خدمت لطافت‌هاست.

طواف ابابیل به دور کعبه، نورباران آسمان، حرکات آرام و بلند دوربین، گریم دوران کهنسالی، امواج بلند و ماهی‌ها در دست کودکان همه از مهربانی‌ها و لطافت‌ها حکایت می‌کنند. از این جهت شاید انتقاد برخی منتقدین قابل مناقشه است که گفته‌اند: «فیلم‌ساز می‌خواهد با صحنه‌های اعجاز و پر عظمت بیننده را مجاب کند که شگفت‌زده شود. در حالی که قرار است شخصیت رسول (ص) (در کودکی) ما را شگفت‌زده کند و به تحسین وا دارد». زیرا به نظر می‌رسد تکنیک مانند فیلم‌های علمی تخیلی صرفاً اعجاب آور نیست بلکه در خدمت لطافت‌گویی کارگردان قرار گرفته است. لذا هالیوودی خواندن فیلم مجیدی هم به صرف وجود جلوه‌های ویژه کمی عجولانه به نظر می‌رسد و بهتر است تعبیر منتقد خارجی را بیشتر بپذیریم که :«این فیلمی رمانتیک-تاریخی است که چون یک نقاشی دیواری باشکوه بر کودکی حضرت محمد (ص) تمرکز دارد».

  • رضا کریمی

به بهانه پخش فیلم سینمایی سربه مهر از شبکه افق

سربه مهر دو معنی دارد: یکی به معنی «راز» و دیگر به معنی «سجده». و من برآنم که بگویم فیلم هادی مقدم دوست بیشتر در معنای اول بود تا دوم (هر چند ایهام به کار رفته در معنای سربه مهر خالی از زیبایی هنری نیست).

 

فیلم درباره دختری منزوی و درون گراست که از افشای رازهای خود هراس دارد. او با وبلاگش مانوس است و درونش را در آن می ریزد اما هرگز حاضر نیست کسی او را به عنوان نویسنده وبلاگ بشناسد.  حتی  در پاسخ به این سوال مکرر که «تو صاحب وبلاگ آرام باش هستی؟» به  خواهرش هم دروغ می گوید و به دوستان وبلاگی اش نیز هم. در اواسط فیلم و در گیرودار تنهایی خود ناگهان تصمیم می گیرد که نماز بخواند و این راز سربه مهر جدید اوست. رازی که می ترسد کسی بفهمد. پس مسئله ترس از افشای نمازخوان بودن او مسئله تمام فیلم تا به انتها می شود . آنقدر ماجرا ادامه پیدا می کند تا اینکه بالاخره نمازش قضا می شود و تنها اینجاست که او جرات می کند پیامک بزند که می روم نماز بخوانم!

بنابراین برخلاف نظر رایج باید بگویم نباید داستان  فیلم را درباره نماز دانست بلکه فیلم درباره سربه مهر های زندگی یک دختر است که مهمترین مورد آن نماز است. «ترس از نمازخواندن با اطلاع دیگران» یک مسئله دینی نیست و تنها یک مسئله روانشناسانه است که در داستان جذاب هادی مقدم دوست روایت شده است. هر چند نفس طرح موضوع نماز در سینمای ایران - آن هم در جامعه ای که  ترس برخی از نماز آنچنانکه در فیلم تصویر کشیده شد را نباید ندیده گرفت- خود یک خط شکنی  محسوب می شود.

به امید ساخته شدن یک فیم خوب درباره معنا و اثرات نماز.

  • رضا کریمی

  یکی از آیاتی که نظریه دکتر ابوالقاسم فنایی مبنی بر تقدم اخلاق بر دین را به چالش می کشد ماجرای ذبح اسماعیل است و در سالهای اخیر این موضوع ذهن او و مخاطبانش را به خود جلب کرده است.

وی ابتدا در مصاحبه ای با ایسکانیوز (1393) گفت: امر خداوند به ابراهیم مبنی بر ذبح فرزندش را امر امتحانی می داند نه امر واقعی و می گوید: «در آیاتی که پس از آیه ی بیانگر خواب ابراهیم آمده، قرینه‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد کشتن فیزیکی اسماعیل مراد جدی خداوند نبوده است. چنان که در قرآن آمده است، زمانی که ابراهیم در صدد قربانی کردن اسماعیل برآمد و پیش از آن که موفق به انجام این عمل شود، خداوند به او خطاب می‌کند و می‌‌گوید: «لَقَد صَدَّقتَ رُؤیاکَ». یعنی تو از دستوری که در خواب دریافت کردی، اطاعت کردی. اگر مراد جدی خداوند کشته شدن فیزیکی اسماعیل بود، این سخن معنا نداشت، زیرا در این صورت امتثال فرمان خداوند فقط وقتی محقق می‌شد که اسماعیل، واقعاً در عالم طبیعت قربانی شده باشد. پس به نظر می رسد مراد جدی خداوند، نه کشتن فیزیکی اسماعیل در عالم طبیعت بوده که اخلاقاً قبیح است، بلکه کشتن او در عالم معنا بوده، که اخلاقاً قبیح نیست» (فنایی، 1393).

نقد وارد بر این ادعا این بود که بر فرض اثبات اینکه بپذیریم امر الهی امتحانی است نه واقعی و نیز بپذیریم تصریحی بر فرمان الهی مبنی بر ذبح فرزند وجود ندارد آیا همین مقدار امتثال امر هم اخلاقاً قبیح نیست؟

  • رضا کریمی