به بهانه پخش فیلم سینمایی سربه مهر از شبکه افق
سربه مهر دو معنی دارد: یکی به معنی «راز» و دیگر به معنی «سجده». و من برآنم که بگویم فیلم هادی مقدم دوست بیشتر در معنای اول بود تا دوم (هر چند ایهام به کار رفته در معنای سربه مهر خالی از زیبایی هنری نیست).
فیلم درباره دختری منزوی و درون گراست که از افشای رازهای خود هراس دارد. او با وبلاگش مانوس است و درونش را در آن می ریزد اما هرگز حاضر نیست کسی او را به عنوان نویسنده وبلاگ بشناسد. حتی در پاسخ به این سوال مکرر که «تو صاحب وبلاگ آرام باش هستی؟» به خواهرش هم دروغ می گوید و به دوستان وبلاگی اش نیز هم. در اواسط فیلم و در گیرودار تنهایی خود ناگهان تصمیم می گیرد که نماز بخواند و این راز سربه مهر جدید اوست. رازی که می ترسد کسی بفهمد. پس مسئله ترس از افشای نمازخوان بودن او مسئله تمام فیلم تا به انتها می شود . آنقدر ماجرا ادامه پیدا می کند تا اینکه بالاخره نمازش قضا می شود و تنها اینجاست که او جرات می کند پیامک بزند که می روم نماز بخوانم!
بنابراین برخلاف نظر رایج باید بگویم نباید داستان فیلم را درباره نماز دانست بلکه فیلم درباره سربه مهر های زندگی یک دختر است که مهمترین مورد آن نماز است. «ترس از نمازخواندن با اطلاع دیگران» یک مسئله دینی نیست و تنها یک مسئله روانشناسانه است که در داستان جذاب هادی مقدم دوست روایت شده است. هر چند نفس طرح موضوع نماز در سینمای ایران - آن هم در جامعه ای که ترس برخی از نماز آنچنانکه در فیلم تصویر کشیده شد را نباید ندیده گرفت- خود یک خط شکنی محسوب می شود.
به امید ساخته شدن یک فیم خوب درباره معنا و اثرات نماز.