تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

فوتبال از نشانه های انتزاعی شدن روزگار ماست. چند نشانه برای این انتزاعی شدن وجود دارد:

  1. « نقل است که مظفرالدین شاه را در پاریس به تماشای فوتبال برده بودند. فوتبال برای او تماشایی نبود زیرا با آن آشنایی نداشت. شاه از نشستن در جایگاه تماشاچیان حوصله‌اش سر رفته و پرسیده بود چند نفر در میدان بازی هستند؟ گفته بودند؛ بیست و دو نفر. پیشنهاد کرده بود که بیست و یک توپ دیگر بیاورند و به هر یک توپی بدهند تا بازیکنان این همه دنبال توپ ندوند!»[1]. این اشکال ظاهراً مضحک مظفرالدین شاه هنوز بی پاسخ است! فلسفه و حکمت فوتبال برخلاف ورزشهای مادر مانند دومیدانی و شنا و ورزشهای رزمی چندان روشن نیست. اگر ما در مورد برخی ورزشها بگوییم که حکمت آنها سلامتی تن و ایجاد نشاط است در مورد برخی دیگر به ویژه فوتبال بیان چنین دلایلی چالش برانگیز است. به راستی فوتبال چه چیزی دارد؟ و از همه مهمتر چه شده که مهم ترین ورزش دوران مدرن لقب گرفته است؟ به قول برخی افراد نیالوده به فوتبال، این همه آدم به دنبال یک توپ می دوند که چه شود؟! وقتی شناگر در آب غوطه می خورد نشاط و فرح تمام وجودش را فرامی گیرد، وقتی سوارکار سواری می کند با قاعده نظام طبیعت که دیگر مخلوقات را مسخر انسان کرده است هماهنگ می شود و در ورزشهای رزمی و نیز وقتی تیرانداز تیر می اندازد روحیه سلحشوری و جهاد در او زنده می شود. اما فوتبال چه می کند؟ فقط خوش می گذرد بدون آنکه اتفاقی در واقعیت رخ دهد، فقط وهم و انتزاعیات کار را پیش می برد. اینجاست که باید گفت فوتبال مخدر بزرگ روزگار ماست.
  2. رابطه گسترده فوتبال و تلویزیون نشان می دهد که چقدر این ورزش حیات رسانه ای دارد. پخش زنده مسابقات نه نشانه زنده بودن این ورزش بلکه امکان پخش رسانه ای و «عدم رابطه زنده تماشاگر در محیط  ورزش» را فراهم کرده است.
  3. وجود آدمهایی که فوتبال بازی نمی کنند اما «عشق فوتبال» هستند! این آدمها ژورنالیست هایی با بدن ناورزیده اند که فوتبال بازی کردنش باید دیدنی باشد! این آدمها فوتبال بازی کردنی به مراتب ضعیف تر از بسیاری نوجوانان و جوانان محلات دارند اما آنچنان عاشق و فانی در فوتبال هستند که مظهر این ورزش شده اند و دیگران رؤیاهای خود را از طریق بیان اینها پی می گیرند.
  4. ممکن است بگوییم فوتبال نقش مهمی در سیاست و اجتماع و فرهنگ دارد پس نه تنها انتزاعی نیست بلکه بسیار هم کاربردی است. اما اتفاقاً این سودمحوری در فوتبال هم نشان انتزاعی شدن روزگار ماست. در گذشته ورزش کاربردی بود اما سیاسی تجاری رسانه ای نبود اما امروزه در ورزش اغراض فراوانی پیگیری می شود ولی کاربردی که در قدیم داشته است را از دست داده است. بازی در حقیقت نمی بایست غایتی بیرون از خود داشته باشد. به قول دکتر داوری اردکانی: «یکی از اوصاف بازی فراغ بازیگران و تماشاکنان از سودای سود و زیان است. پس در مفهوم بازی حرفه ای تناقض نهفته است. بازی حرفه ای در حقیقت بازی نیست.[2]»  اما اکنون بازی ها به وسیله ای برای سودجویی و دست یابی به اغراض سیاسی اجتماعی تبدیل شده اند! اغراض بیرون از ورزش و فوتبال چنان مهم شده اند که همه امور تحت الشعاع قرار گرفته است و مسائل و پدیده ها از ماهیت اصلی خود خارج شده اند. اکنون تصویر ما از کشور برزیل و مردمانش واقعی نیست برزیل مهم است چون فوتبالش مهم است و دیگر اعتراضات مردمی حاشیه جام جهانی حساسیت کمی بر می انگیزند.
  5. شاید بتوان تماشاگران بی فکر و سطحی اندیش را هم نشانه های دیگر از انتزاعی شدن دوران خود بدانیم. تماشاگران ورزش به ویژه فوتبال، واکنشهای غیرطبیعی زیادی دارند: نوجوانی به خاطر خداحافظی فوتبالیست باشگاهی در ایران سکته می کند و می میرد! تماشاگر انگلیسی به خاطر شکست تیم ملی خود را به دریا می اندازد! ... و نیز اموال عمومی تخریب می شوند و مهم نیست در شادی به سر ببرند یا در ناراحتی باشند! ... فریادکشیدن ها و ابراز احساسات غیرطبیعی که بماند... این همه جدیت و تعصب برای «بازی»؟! جز انتزاعی و وهمی بودن چه پاسخی برای این «تناقض» می توان یافت؟!

اکنون فوتبال جزء جدانشدنی دنیای جدید است. همه چیز تحت تأثیر فوتبال است. فوتبال آنقدر مهم است که جاعلان کارت پایان خدمت اجازه پیدا می کنند تا از کشور خارج شوند و به فوتبال مدد برسانند و اعضای تیم مذاکره کننده ایران در کشاکش مباحثات داغ هسته ای دیدن فوتبال را از دست نمی دهند. اینجاست که می توان گفت فوتبال «وهم بزرگ» است و این همه ورزشکار و تماشاگر هم همه اعتیاد به مخدر بزرگ یعنی فوتبال دارند. اعتیاد پدیده ویژه دوران مدرن است که نشان می دهد مردمان رفاه زده تحمل دردهای حقیقی را ندارند پس از درد به مخدر پناه می برند[3]. وقتی فوتبال را وهم می دانیم نمی خواهیم آن را کوچک بشماریم و تحقیر کنیم بلکه خبر از دوران جدید داده ایم. فوتبال را نمی توان حذف کرد اما باید در مورد آن اندیشید. حداقل بیاییم فهرستی از کسانی که فوتبال نمی بینند تهیه کنیم و بررسی کنیم که چه تعداد از این اینان منزوی و دورافتاده از مردم هستند و چه تعداد انسان هایی جدی و اندیشمند که به دام اعتیاد بزرگ این دوران نیفتاده اند؟

در این شرایط که گفته شد فوتبال سیاست را انتزاعی کرده است و امور غیرواقعی افکار عمومی را تحت تأثیر قرار داده است شاید فقط بتوان جنبه های واقعی ورزش را احیا کرد و مورد تأکید قرار داد. در این وضع جالب است که از زبان یک شخصیت که قاعدتاً می بایست پیامدهای سیاسی ورسانه ای یک پدیده را بسیار مورد توجه قرار بدهد، بشنویم: « من ورزش را به عنوان یک کار بین‌المللی، نمایشی و هیجانی، در درجه دوم میدانم؛ در درجه اوّل، ورزش برای تقویت و سلامت جسم است»[4].

 

[1]  رجوع کنید به: مقدمه کتاب رویکردها و نظریه‌های نوین در جامعه‌شناسی فوتبال، تألیف دکتر رضا شجیع ، از انتشارات نقد افکار

[2]  مجله اطلاعات حکمت و معرفت، مرداد۱۳۸۸

[3] جهت توضیح بیشتر رجوع کنید به : http://r1001.blog.ir/1391/05/23

[4]  دیدار  مقام معظم رهبری با جوانان استان اصفهان‌- 1380/08/12

  • رضا کریمی

نظرات (۳)

  • مسعود صادقی
  • سلام
    بسیار خوب و بجا.ممنون
    قبول دارم.خوبه که آدمها به جای دویدن در مسیر رودخانه،گاهی تامل کنند شاید مسیر را عکس آنچه همگان می روند دریابد.



    خب این استدلال در مورد هندبال، بسکتبال، والیبال، و... هم صدق می کنه. بازی یا تماشای فوتبال هم که زورکی نبست هرکی دوست نداره نگاه نمی کنه یا بازی نمی کنه 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی