تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

   شهادت معنایی وسیع تر از کشته شدن در میدان جنگ دارد. می گویند مظلوم شهید است و نیز هر کس در راه مالش مورد تعدی واقع شود و بجنگد و کشته شود. می گویند مؤمن  اگر در مریضی بمیرد شهید مرده است. مصائب لطف الهی هستند و کسی که دچارآنها شود و در آن حین بمیرد  شهید است: فقر، خشوع، گرسنگی، تشنگی روز، بیداری شب و... حتی روایاتی هستند که (البته بیشتر از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله در کتب اهل سنت آمده اند) مرگ بر اثر طاعون، سوختگی ، غرق شدن و غریب ماندن را هم شهادت می دانند.

بسیاری اعمال هم در حکم شهادت قرار می گیرند: کسی که کظم غیظ کند و مسلمانی را عفو کند اجر شهید را دارد و بلکه  کسی که در بلا صبر کند اجر هزار شهید دارد!
با این تنوع تعاریف و مصادیق، معیار شناخت شهدا چیست؟

  • رضا کریمی

  رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای سال95 فرمودند: شهید آوینی پیشاهنگ کارهای فرهنگی بود. بهتر است به مناسبت 20فروردین - سالگرد شهادت سید مرتضی آوینی- بر برخی مصادیق پیشاهنگی های او مروری کنیم. ضمن اینکه متوجه باشیم این پیشاهنگی سبب می شد او گاه تنها باشد.

آنچه که بیش از همه چیز آوینی را به مردم معرفی کرد. روایت فتح بود. او در سبک فیلمسازی خود پیشاهنگ بود. به این معنی که تلاش می کرد روایت غیرکلیشه ای و حقیقی از جنگ را ارائه دهد. چیزی که مرحوم مددپور آن را سینمای اشراقی نامید. باید این را بدانیم که گرچه در ابتدا مردم او و صدایش را با روایت فتح می شناختند. اما از همان ابتدا او فراتر از این بود. ما باید آوینی متفکر را بشناسیم.

  • رضا کریمی

    «ما ایرانیان» عبارت دوپهلویی است. از یک طرف یادآور تعریض هایی است که ما به خود می زنیم و می گوییم «ما ایرانی جماعت این چنینیم و آن چنین می کنیم...» و از طرف دیگر می تواند یک عنوان بی طرفانه پژوهشی از طرف یک ایرانی باشد. اما شواهد حاکی از آن هستند که نویسنده مانند بسیاری ایرانی ها روحیه خودانتقادی دارد. پژوهش او متوجه بخشی از خلق و خوهای ایرانی است که بحث انگیز (problematic) بوده است (ص15) شناسایی 80 نوع خلق و خو و 56 دسته عامل مؤثر بر این خلقیات و روحیات به همراه نمودارهای شبکه ای علت و معلولی(201الی220) منجربه انتشار چندین صفحه جداول خلقیات ایرانی شده است اما بحث انگیزی مورد نظر نویسنده سبب شده که او تقریباً تنها به خلقیات بد ایرانی بپردازد! در همین راستاست که در پشت جلد این کتاب آمده است:«آیاخلقیات ما ایرانیان ضعف‌هایی دارد؟ در پاسخ به این سؤال ۹۶ درصد از جامعه‌ی آماری متشکل از اعضای هیئت علمی و گروهی از نخبه‌های کشور پاسخ مثبت داده‌اند. آن‌ها مشکل را در ضعف فرهنگ کار جمعی، انتقادپذیری، رودربایستی، عدم شفافیت، خودمحوری، غلبه احساسات بر خردورزی، رواج دروغ و رفتارهای غیرقابل‌ پیش‌بینی برشمرده‌اند»

  • رضا کریمی

نگرشی نو به سیاست فرهنگی، نعمت الله فاضلی و مرتضی قلیچ، 416 صفحه ، انتشارات تیسا، پاییز 1392

زیر عنوان این کتاب عبارتست از : سیاست فرهنگی از دیدگاه مطالعات فرهنگی. معنای رویکرد جدید به سیاست فرهنگی این است که به جای رویکرد مدیریتی، «رویکرد مطالعات فرهنگی» مطرح شود. در رویکرد مطالعات فرهنگی هدف این است که به نوعی سازمان ها و مراکز و نهادهای مرتبط و دخیل در فرهنگ تجزیه و تحلیل و ارزیابی شود. در سیاست گزاری از منظر مطالعات فرهنگی تلاش میشود که به جای این که ما صرفاً به بحث های کارشناسی، فنی و بوروکراتیک تکیه کنیم، تکیه اصلی بر این باشد که مردم، جامعه و گروه های مختلف چه تلقی و برداشتی از فعالیت ها و برنامه های فرهنگی دارند و در واقع سیاست فرهنگی را بر اساس آنچه جامعه و گروه های اجتماعی می فهمند دنبال می کند. به طور مشخص رویکرد مطالعات فرهنگی در این کتاب، رویکردی است که به شیوه ای دموکراتیک تر مسائل فرهنگی را تجزیه و تحلیلی می کند

  • رضا کریمی

۱. مادر و بچه شدیداً مریض بودند. کربلا رفتند. شب در خواب یک زن سیاه پوش و قد بلند از زن های حرم را می بیند که بچه ای را به او می دهد و می گوید: این بچه را بگیر و برو سر قبر ابراهیم زیارت کن. چند ماه محمد ابراهیم به دنیا آمد.

 ۲. تسبیح کربلا خیس می شد. آنها را می جوید و می خورد:«خب دوست دارم دیگه!»

۳. توی شهرضا روز نامه ندای پاسدار را زد. توی سیستان نمایشگاه کتاب گذاشت. موتور برق را می گذاشت پشت ماشین و می رفت روستاها نمایش فیلم می داد. مسئول روابط عمومی سپاه هم شد.

۴. توی سربازی مسئول آشپزخانه شد. ماه رمضان مخفیانه سحری می داد. خبرچینی کردند و فرمانده به زور سیصد چهار صد نفر را آب داد بخورند. چند روز بعد فرمانده در آشپزخانه بدجوری لیز خورد و تا آخر ماه مهمان بیمارستان شد!

  • رضا کریمی

ارمیا کتابی از منظر یک نویسنده است که به جای دیدگاه سیاسی و اجتماعی روایتی عاشقانه از جنگ را عرضه می کند.

  ارمیا نام پیامبر بنی اسرائیل در زمان اسارت این قوم به دست بخت نصر پادشاه بابلی است که نام یکی از بخشهای عهد عتیق با عنوان «کتاب ارمیا» هم هست. ارمیا نماد پیامبری در زمانه عسرت و سختی است و شاید به دلیل غم های ارمیاست که بخش بعدی در عهد عتیق «مراثی ارمیا» نام دارد.

در رمان «ارمیا» در تفسیر ذوقی قرآنی هم علت نامگذاری دیگری برای کتاب پیدا می شود: صیغه امر از فعل «رمی» است در آیه وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى‏ (انفال/17) که به صورت تثنیه درآورده شده است. ارمیا و مصطفی (دوست شهید همیشگی اش) با هم تیرمی انداختند: ارمیا!

به طور خلاصه داستان ارمیا داستان رزمنده ای است که در خاطره جبهه و دوست خود اسیر مانده و نمی تواند با دنیای جدید ارتباط برقرار کند. این شخصیت از یک طرف شباهتی به ارمیای نبی دارد و از طرف دیگر شباهتی به تیرانداز(رمی) خداگونه در سوره انفال!

فلش بک ها و یاد گذشته حس نوستالژی را در ادبیات و سینما به وجود می آورند. در رمان ارمیا هم فلش بک های قابل توجهی دیده می شوند.

  • رضا کریمی

   یکی از آیاتی که نظریه دکتر ابوالقاسم فنایی مبنی بر تقدم اخلاق بر دین را به چالش می کشد ماجرای ذبح اسماعیل است و اکنون در دوسال اخیر این موضوع ذهن او و مخاطبانش را به خود جلب کرده است.

وی ابتدا در سال گذشته در مصاحبه ای با ایسکانیوز گفت: امر خداوند به ابراهیم مبنی بر ذبح فرزندش را امر امتحانی می داند نه امر واقعی و می گوید: «در آیاتی که پس از آیه ی بیانگر خواب ابراهیم آمده، قرینه‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد کشتن فیزیکی اسماعیل مراد جدی خداوند نبوده است. چنان که در قرآن آمده است، زمانی که ابراهیم در صدد قربانی کردن اسماعیل برآمد و پیش از آن که موفق به انجام این عمل شود، خداوند به او خطاب می‌کند و می‌‌گوید: «لَقَد صَدَّقتَ رُؤیاکَ». یعنی تو از دستوری که در خواب دریافت کردی، اطاعت کردی. اگر مراد جدی خداوند کشته شدن فیزیکی اسماعیل بود، این سخن معنا نداشت، زیرا در این صورت امتثال فرمان خداوند فقط وقتی محقق می‌شد که اسماعیل، واقعاً در عالم طبیعت قربانی شده باشد. پس به نظر می رسد مراد جدی خداوند، نه کشتن فیزیکی اسماعیل در عالم طبیعت بوده که اخلاقاً قبیح است، بلکه کشتن او در عالم معنا بوده، که اخلاقاً قبیح نیست» (فنایی، 1393).

نقد وارد بر این ادعا این بود که بر فرض اثبات اینکه بپذیریم امر الهی امتحانی است نه واقعی و نیز بپذیریم تصریحی بر فرمان الهی مبنی بر ذبح فرزند وجود ندارد آیا همین مقدار امتثال امر هم اخلاقاً قبیح نیست؟ آیا اگر کسی مقید به عقل اخلاقی سکولار باشد نمی بایست به جای «افْعَلْ ما تُؤْمَر»، مجادله کند و بپرسد که چرا خداوند چنین امر قبیحی را صادر کرده است؟ و یا نهایتاً با هدف توجیه دینی، بگوید:خداوند چنین دستوری نمی دهد! و در نتیجه «من خواب پریشان دیدم یا تأویل و تعبیر خواب این نیست!». البته با توجه به ظهور استمرار در فعل مضارع (که نشان از این دارد که در اولین رؤیا ابراهیم تصدیق نکرده است) و نظرخواهی از فرزند (َّ إِنِّی أَرى‏ فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى) می توان گفت ابراهیم در تصدیق رؤیا تردید داشته است اما سخن این است که آیا قرآن تردید در تصدیق رؤیا را تأیید می کند یا «تسلیم» را؟ پاسخ آن کاری است که پدر و پسر انجام دادند: أَسْلَما!(صافات/103).

فنایی در یاداشت تکمیلی خود در سایت نیلوفر مطالب مفصلی را مطرح می کند اما اصل مطلب مورد نظر در اینجا این است که با ناتمام بودن استدلال خود – بنا به زمینه بحث در آن مصاحبه- تلاش دارد تا سخنش را تکمیل کند وبگوید: اینک برای تکمیل بحث ناگزیرم به پرسش از منزلت اخلاقی فعل ابراهیم و و فرزند او و سازگاری یا ناسازگاری اقدام این دو با نظریه تقدم اخلاق بر دین نیز پاسخ بگویم.

در واقع موضوع به سه قسمت تقسیم می شود: فرمان خدا، واکنش ابراهیم و واکنش اسماعیل. در حقیقت دکتر فنایی در مورد اخلاقی بودن واکنش ابراهیم - ولو نسبت به تعبیر ناتمام خواب خود- سخنی نمی گوید ولی در مورد عمل اسماعیل نظریه پردازی کرده و می گوید: قربانی کردن خود و پاره تن خود در راه ارزشها کاری اخلاقی است: «هم در اخلاق دینی و هم در اخلاق فرادینی قربانی کردن خود در موارد خاصی موجه و پذیرفتنی است و درواقع کاری قدیسانه قلمداد می‌شود ... در این فرض چرا نتوان گفت که فداکردن جان خود برای خداوند از منظر اخلاقی جایز است» (فنایی، 1394).

در واقع پذیرش این استدلال در صورتی صحیح است که پرسش محوری و اولی که آقای فنایی مطرح می کند صحیح باشد: آیا اقدام فرزندِ ابراهیم برای قربانی کردن خود در راه خداوند از نظر اخلاقی کاری نادرست است؟ او برای پاسخ به این سوال ابتدا اینگونه زمینه چینی می کند که بحث بر سر قربانی کردن یک فرد بالغ به اختیار خود است نه کشتن یک کودک بی گناه. بعد هم ادامه می دهد که قربانی کردن خود در راه ارزشها کاری اخلاقی است. اما به نظر می رسد این نکات پایانی دکتر فنایی به نحوی بازگشت به نظریه امر الهی باشد! چرا که تنها ارزشی که در این ماجرا می تواند دلیل فداکاری و قربانی کردن خود باشد تنها امر الهی است و توجیه اخلاقی دیگری برای قربانی کردن خود در راه خدا وجود ندارد. به عبارت دیگر سوال اخلاقی از اسماعیل این است که چرا خودش را در راه خدا قربانی کرده است؟ چه دلیلی غیر از امر الهی برای این کار خود دارد؟ پاسخ اسماعیل گفتن افعل ما تؤمر و تسلیم شدن بیش نیست.

نکته این است که تنها اشکال اخلاقی ماجرا این نمی تواند باشد که کشتن کودک بی گناه اخلاقاً امری قبیح است بلکه اساساً می توان چالش را از منظر اخلاق سکولار اینگونه مطرح کرد که: آیا اقدام فرزندِ ابراهیم برای قربانی کردن خود در راه خداوند بدون وجود دلیل یا هدف اخلاقی  کار درستی است؟ و البته منظور از دلیل اخلاقی امر خداوند نمی تواند باشد چرا که اکنون سخن از تقدم اخلاق بر دین است. یعنی بر اساس اعتقاد به تقدم اخلاق بر دین و نفی نظریه «امر الهی»، باید دلیل مستقلی بر اخلاقی بودن اقدام فرزند ابراهیم وجود داشته باشد تا در میان طرفداران اخلاق سکولار هم موجه باشد نه اینکه اسماعیل بر اساس امر الهی (افْعَلْ ما تُؤْمَر) و بدون هیچ گونه توجیهی اقدام به قربانی کردن خود کند.

در اینجا قصد دفاع از نظریه امر الهی وجود نداشته و ضمن اعتقاد به لزوم تقریر صحیح از برخی از مبانی نظریه، سخن بر سر این است که همچنان چالش نظریه تقدم اخلاق بر دین با بسیاری نصوص دینی به قوت خود باقی است از جمله چالش با نصوص قرآنی مانند ماجرای ذبح اسماعیل علیه السلام.

***

تلاش دیگر روشنفکران دینی استناد به تفسیر ابن عربی است. بر این اساس عبدالکریم سروش می گوید ابراهیم خوابش را درست تعبیر نکرد و‌ رؤیایش را تصدیق کرد. ابن عربی در فصوص الحکم  می گوید تعبیر «قد صدقت الرؤیا» با «صدقت فی الرؤیا» فرق دارد و ابراهیم ظاهر رؤیایش را باور کرد.  اجمالا باید گفت: ابن عربی در قصه ذبح اسماعیل خطاب خداوند به ابراهیم؛ قَدْ صَدَّقْتَ اَلرُّؤْیٰا إِنّٰا کَذٰلِکَ نَجْزِی اَلْمُحْسِنِینَ (صافات١٠٥) را اینگونه معنا می کند که تو رؤیایت را تصدیق کردی در حالی که باید آن را تعبیر می کردی و ما به ذبح فرزندت دستور ندادیم. این تأویل ابن عربی را نباید به این معنا دانست که خدا او را تحسین نکرد چرا که در ادامه او را از محسنین شمرد و پاداش داد. پس نتیجه روشنفکرانه از تحلیل ابن عربی غلط است و تسلیم ابراهیم ارزشمند است و خطای تفسیر امر اخلاقی صورت نگرفته است. بلکه نهایتاً با فرض پذیرش نظر ابن عربی، باید گفت: تأویل اصلی رؤیای ابراهیم، ذبح عظیم (ذبح فرزند اسماعیل؛ امام حسین ع) بود هرچند ظاهر وحی انبیاء هم حجت است و تصدیق و تسلیم او تحسین می شود. ابراهیم خواب دید که باید فرزندش را ذبح کند و نباید فقط ظاهر خوابش را تصدیق می کرد هر چند اصل این تسلیم‌ (ذبح فرزند ابراهیم) هم توحیدی بود.

 

 

فنایی، ابوالقاسم، 1394،در باب قصه ابراهیم و فرزندش در قرآن،

neeloofar.org/abolghasemfanaei/article2/1121-260694

فنایی، ابوالقاسم، 1393، امر خدا درباره ذبح اسماعیل «امر امتحانی» بود نه «امر واقعی»،  http://www.iscanews.ir/news/100383

  • رضا کریمی

   کتاب تقلید از خدا متن خوانی و تفسیر فتوحات مکیه (مجموعه نخست: فی معرفه مقام ربه) توسط دکتر نصر اله حکمت است. او در استنطاق مباحث ناخوانده و کمتر خوانده شده از سنت فلسفی عرفانی ما آثار خواندنی و ویژه ای را منتشر کرده است. کار حکمت در این متن خوانی و تفسیر این بوده است که یکی از ابواب فتوحات را که حاوی بحث درباره «معرفت شناسی عرفانی» است را انتخاب کرده و بعد بخش عربی و ترجمه فارسی آن را آورده و بعد از آن به تفسیر این ابواب پرداخته است.  نویسنده یادآور می شود که شیوه تفسیرش برگرفته از خود کتاب فتوحات است و می گوید: موضوع بحث ما، نظریه "تقلید از خدا" در معرفت شناسی عرفانی ابن عربی است و مدعی است نظریه تقلید از خدا از زمان طرح و بررسی توسط این عربی مورد بحث و نقد و تأمل قرار نگرفته است

  • رضا کریمی

اتفاقی در آرشیو به این یادداشت برخوردم که   یک دهه پیش  در طلیعه یک نشریه دانشجویی با عنوان «پرگار» نوشتم ولی هرگز منتشر نشد! به نظرم پرگار با توضیحی که نوشتم نام مناسبی برای کار رسانه ای است. فقط حیف که الان دیگه به نام بی بی سی  ثبت شده ...!

  • رضا کریمی

   این روزها الکساندر دوگین در ایران حضور پیدا کرده است و بیش از گذشته شناخته شده است . در برنامه تلویزیونی «عصر»[1] از قول آمریکایی ها شنیدیم که خطرناکترین آدم روی زمین است. اما خودش در پاسخ این اتهامات گفت هرگز کاری انجام ندادم که به خاطر آن تحت تعقیب قرار بگیرم. او مشاور رئیس جمهور روسیه است و برخی او را «عقل پوتین» نام گذاری کرده اند. اما او چیزی بیش از یک مشاور سیاسی نشان می دهد و خود تلقی فکری و معنوی را ترویج می کند اما نمی گوید پوتین معنوی است بلکه معتقد است پوتین واقعیت گراست و چون منافع ما مشترک است روابط ایران و روسیه با ائتلاف همراه شده است.

  • رضا کریمی