تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

۶۷ مطلب با موضوع «بخوان» ثبت شده است

لرزان و لغزان چون ژله

اسماعیل شفیعی سروستانی در مقدمه این کتاب 247 صفحه‌ای که توسط انتشارات موعود عصر منتشر شده است، چنین می‌نویسد: «از دور و نزدیک سخنان پر گلایه درباره سبک زندگی و ضرورت اصلاح سبک رایج به گوش می‌رسد بی‌آنکه سخن و اشاره‌ای درباره منشأ این همه تغییر و تلون، آشفتگی، پراکندگی و سرگشتگی انسان معاصر در میان عواملم به میان آمده باشد.»

مهمترین بخش کتاب لرزان و لغزان چون ژله در بخشی از کتاب با همین عنوان از صفحه161 تا218 است که به سبک زندگی- Life style- می پردازد. این کتاب درآمدی بر سبک زندگی است و به عبارتی مقدمه لازم سبک زندگی را بررسی می کند نه همه آن را.  و مواردی که مستقیماً بحث سبک زندگی مطرح می شود مربوط به بعدمنفی آن است چنانچه که براساس کتاب مهم «یهودیان و حیات اقتصادی مدرن» سبک زندگی یهودیانه مورد بحث قرار می گیرد.

اساساً نویسنده معتقد است که عجله برای نسخه پیچیدن برای سبک زندگی از عوارض زندگی ژله ای مدرن است! فصول متعدد کتاب در ظاهر ذیل بحث «درآمدی بر سبک زندگی ما» نمی گنجند. و گرچه شفیعی سروستانی طی گفت و گویی شفاهی اصرار بر پیوستگی مطالب دارد اما به هر حال جای توضیح و درج مقدمه بسیاری خالی می نماید و همچنان سبک نگارش کتاب ژله ای است!

دیدگاه های خاص نویسنده در باب عالم داشتن انسان(ص33)، مقام شاعری همچون یک معلم (ص40) و اعتقاد به اینکه : سخن شاعران، سایه ای است از سایه پیغمبری( ص44)،  کل نگری و نفی تقلیل گرایی(ص177) و... بر یک مبانی و نگرش های خاص استوار هستند که نویسنده از آنها سخنی به میان نمی آورد. این مسئله سبب می شود بسیاری خوانندگان ناآشنا با مبانی فکری نویسنده ، نسبت به مطالب کتاب مواضع سطحی اتخاذ کنند. در حالی که اگر اشاراتی به افکار مارتین هیدگر و سیداحمد فردید یا آرای مشابه در نزد عارفان مسلمان می شد سوءتفاهم کمتری در درک این مفاهیم به وجود می آمد.

اصطلاحات جدید ، مانند واسپس (ص44)  به جای سپس ، بیان نویسنده را منحصر به فرد کرده است و این سبب می شودکه خواننده ناآشنا در مطالعه اول نتواند با مخاطب ارتباط بگیرد. علاوه بر این، اغلاط تایپی(بلم؟؟؟: ص56، جمله: ص84) و املایی (سبقه:ص165) در کتاب کم نیستند و مشکلات ویراستاری فراوانند: عدم ذکر منابع(ص31) ترجمه غلط حدیث (ص46)، جملات ناگهان و بی ارتباط با قبل (ص60: بند اول   ، ص96: مگر نه اینکه): ، نقل قول اشتباه(ص169: جناب مولوی می گوید...)، اشتباه در نامها (سومبارت ورنر!:ص204).  این مشکلات آنقدر زیادند که می بایست یک بار دیگر ویراست جدیدی از کتاب روانه بازار نشر شود.

با این همه این کتاب سرشار از مطالبی خواندنی است و نو است و ارجاع به کتب و داستان های شاخص: دنیای قشنگ نو (ص64)، نمایشنامه فاستوس ( صفحات 87تا90 )، «یهودیان و حیات اقتصادی مدرن» (صفحات203تا207)، فیلمهای سینمایی پاپیون(ص220) و ملک سلیمان(ص139) و.. نشان از ذوق و گستردگی اطلاعاتی نویسنده دارد. و مطالعه آن برای خواننده باحوصله! مفید است.

گزارشی از همایش نقد کتاب در کرمانشاه

  • رضا کریمی
چند هفته ای است که با تعدادی از دوستان کتاب معرفت شناسی در قرآن را در کتابخانه گفت و گو می کنیم. این کتاب جلد 13ام تفسیر موضوعی آیت الله جوادی آملی است و شاید مشکل ترین و دیرهضم ترین کتاب این مجموعه باشد اما بازهم من از این کتاب بسیار مطالب دلپذیر آموختم. با مطالعه این کتاب راه شناخت معرفت شناسی قرانی هموارتر می شود ، واژه کلیدی «وجود» در قرآن مستند می شود، معنی خلاف عادتی از خودشناسی ارائه می گردد، برای قواعد فلسفی شاهد قرآنی ذکر می شود، معرفت شناسی با خودشناسی پیوند می خورد و...

  • رضا کریمی

در قدیم انسان بودن زن فراموش شد و امروز زن بودن زن!


این جمله قابل  تأمل را شاید در مواضع مختلف شنیده و خوانده باشید اما بدانیم که منبع اصلی آن کتاب شهید مطهری است.

 

  • رضا کریمی

چرا مجموعه قرآنی و حدیثی برادران حکیمی الحیاه  نامگذاری شده است؟ به نظر می رسد پاسخ به این سوال کلید درک کل کتاب و نیز پاسخ به این سوال باشد که چرا دوباره مولف/ مؤلفانی تدوینی تازه از احادیث را منتشر کرده اند و به آنچه تا به حال عرضه شده بسنده ننمودند؟ آیا این همه مجموعه های حدیثی در گذشته و در دوران معاصر کافی نبود؟

برای پاسخ به این سوال می شود سه احتمال را مطرح کرد

1.    استناد به آیه 24 سوره انفال که ابتدای مقدمه مولف/مولفان به آن مزین شده است: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ . یعنی چون سخن خدا و رسول حیات بخش است پس نام این کتاب الحیاه گذاشته شده است.

2.    اجتهادی بودن کتاب: این کتاب می خواهد رجوع مجددی به اسلام داشته باشد و آن را از تفاسیربیگانه بپیراید و همانطور که دوباره اشاره خواهیم کرد متعاقب این نگاه، می بینیم که این کتاب پر است از عناوین معاصر. در پاورقی می خوانیم: «اگر امروز ما براى گسترش عرصه‏ هاى فقهى و اجتماعى نکوشیم، و واقعیات و تحولات را نشناسیم، یا نشناخته بگیریم، و آنها را وارد جریان فقاهت و اجتهاد نسازیم، اجتهاد و فقه و فقاهت را، از نظر زمانى، به عقب برگردانده ‏ایم و به گذشته ملحق ساخته‏ ایم. و همین گونه که شرط است که مجتهد، «حىّ» باشد، اجتهاد نیز باید «حیات» داشته باشد...» (ص24)

3.    تأکید بر پیوستگی اجزای دین به عنوان مجموعه ای واحد: در جای جای کتاب می بینیم تأکید بر ارتباط زندگی فردی و اجتماعی شده است. نگرش نظام مند و سیستمی سخن اصلی مولف است. همانطور که در زیر عنوان کتاب این جمله نقش بسته شده است: موسوعة، اسلامیّة، علمیّة، موضوعیّة، تخطّط مناهج الحیاة الحرّة الصاعدة، للفرد و المجتمع، و تدعوا الى دعم نظام انسانىّ صالح، فی جمیع آفاق الأرض: مجموعه‏اى است دائرة المعارف گونه، منعکس‏ کننده یک نظام فکرى- عملى به دست آمده از متن اسلام، شامل پاسخ به بسیارى از مسائل زندگى متحوّل انسانى، بر پایه پیریزى حاکمیّتى درست».. [1](ص17). اصطلاح حیات بیشتر در یک نظام و سیستم معنی می دهد تا در یک موضوه منفرد و ما وقتی می توانم ادعا کنیم که زندگی را روایت می کنیم که یک نظام را ارائه کرده باشیم. کاری که الحیاه در پی آن است.

با این سه پاسخ – که در تضاد با هم نیستند- می توان تصویری از این دائره المعارف به دست داد: مجموعه ای از سخنان حیات بخش خدا و رسول و وصایایش که سعی می کنند یک حیات اسلامی را در قالبی نظام مند ارائه کند با این قید که این نظام نظامی معاصر است و به قول خود کتاب نظامی انسانی[2] .

مهمترین تفاوت کتاب با دیگر مجموعه های حدیثی تاریخ در معاصر بودن و اجتهادی بودن آن است. اصطلاحات معاصر در این کتاب،‌که در مجموعه های حدیثی مرسوم نیست، نشان از تفسیری معاصر از آیات و روایات دارد. واژه هایی مانند  ایدئولوژی، ‌تکامل، کیفیت، فرد و اجتماع و حتی شناخت[3] . تقسیم بندی های کتاب در ابواب و مجلدات مختلف هم بر اساس تقسیم بندی های معاصر در علوم انسانی (شناخت، سیاست ، اقتصاد، انسان و خانواده و... ) است: برای نمونه به دو نتیجه از نتایج شمرده شده در مقدمه کتاب توجه کنید:  «ح - عرضه داشت کمکى سزاوار (به اعتبار ارزشهاى محتوایى کتاب: آیات و احادیث)، به شکل دهى سالم و مناسب و حرکت‏ آفرین، در علوم انسانى. ط- عرضه داشت کمکى سزاوار (به اعتبار ارزشهاى محتوایى کتاب: آیات و احادیث) به شکل دهى سالم و مناسب و حرکت آفرین در علوم سیاسى و (با مطالب جلد سوم تا ششم) علوم اقتصادى (به صورتى فراگیر و عمیق).» (ص25). 

محمدرضا حکیمی گرچه مدعی مکتب تفکیک بود ولی از تفسیر عصری و چارچوبهای اندیشه های مدرن منفک نشده بود و در طبقه بندی علوم و اولویت بندی های خود از غرب مدرن به ویژه اندیشه چب تأثیر گرفته است. حکیمی وصی شریعتی بود و بنابه وصیت او می بایست آثارش را اصلاح می کرد اما این کار را نکرد و بنابه نقلی گفته ما باید آثار دکتر شریعتی را همان‌طور که هست حفظ کنیم و  من در آثار شریعتی غلطی که ساختارشکن باشد، ندیدم. با این وصف آیا مثلاً کتاب حسین وارث آدم که شهید مطهری آن را روضه مارکسیستی دانست را حکیمی اصولاً قبول دارد؟ شواهد که این مشابهت را تأیید می کنند.

الحیاه به کتاب مفاتیح الحیاه در عنوان و متن شبیه است. مفاتیح الحیاه به مسائل اجتماعی زندگی می پردازد و از این جهت شبیه الحیات است اما مانند الحیاه مبنای تقسیم بندی خود را بر اساس تقسیم بندی معاصر علوم انسانی (شناخت، سیاست ، اقتصاد، انسان و خانواده و... ) قرار نداده است و گرچه مسائل معاصر را درنظر داشته است ولی از نظر روش و بینش بیشتر سنتی بحث پیش رفته است. البته کار حکیمی یک مجموعه حدیثی است  و من بین مجموعه های حدیثی مقایسه ای داشت ولی کار جوادی آملی گزینشی تر است. به هر حال شباهتهای الحیاه و مفاتیح الحیاه قابل انکار نیست.

ذکر این نکته مهم است که از میان نگرش های معاصر تأکید حکیمی ها بر اجتماع و اجتماعی بودن و البته موضوع مهم عدالت است  و نمی توان هر گرایش عصری را در این کتاب یافت. دیگر تألیفات محمرضاحکیمی حاکی از محوریت واژه هایی با این محتوا دارد: عدالت ، عینیت و اجتماع و نظام.[4] کافیست که نگاهی به کتابخانه آثار محمدرضا حکیمی بیندازیم. مثلا بسیاری از آثار حکیمی در باب عاشورا و نسبت آن با عدالت خواهی و قیام است، یا او انتظار را در کتاب خورشید مغرب مکتب اعتراض می داند نه تسلیم. کتاب الحیاه هم همین طور است: حدیثهایی در باب زندگی.

در ابتدا الحیاه قرار بود 6 جلد باشد اما اکنون مجلدات بعدی اضافه شده است. این مجلدات در سایت شخصی محمدرضاحکیمی معرفی شده اند.

جلد اول: این جلد از کتاب الحیاة به بررسی - شناخت و اصالت آن - و نیز - عقیده و ایمان - و - امتیازهای جهان بینی اللهی - می پردازد .

جلد دوم: دربحث اصول رسالت پیامبران و نیز ترسیم دقیق مختصات قرآن و نقش رهبران راستی درجامعه و برخی از ویژگی های ایشان و همچنین رسالت و تکلیف عالمان می پردازد .دربخشی دیگر از کتاب ، از ولایت و حکومت و تکالیف و مسؤلیت های حاکم اسلامی سخن گفته است .

جلد سوم: در باب مدخلی بر - اقتصاد اسلامی و ترسیم خطوط کلی - آن نوشته شده است . کتاب شامل پانزده فصل ، و هر فصل به ریز موضوعاتی فراوان تقسیم شده است .

جلد چهارم: در ادامه جلد سوم به ترسیم خطوط کلی اقتصاد اسلامی مپردازد . از فصل شانزدهم تا فصل چهلم را در بر گرفته است . ( افراط و تفریط های مالی ، اسلام و مبارزه گستر با فقر ، اندازه داری و میانه روی ، مبارزه با زر اندوزی و محدودیت مالکیت در شریعت اسلامی ) عنوان برخی از فصول این کتابند .

جلد پنجم: در ادامه جلدهای قبلی به بررسی خطوط کلی - اقتصاد اسلامی - می پردازد . و از فصل چهل و یک تا فصل پنجاه را در گرفته است . در قسمتی دیگر از این کتاب در باب شکلهای مختلف ( مالکیت ، نقش اساسی کار و گرمی در اقتصاد اسلامی ، بازرگانی ، ربا ، احتکار ، انفاق ) سخن گفته است .

جلد ششم: در ادامه جلد قبل به بررسی پنجاه فصل از موضوعاتی مانند : ( احسان در اسلام ، عدالت و اصلاح جامعه ، وظایف حکومت در برابر اموال ، هزینه های حکومت اسلامی ، زکات رسمی و غیر رسمی ،سطح زندگی برای توده ها ) و بسیاری دیگر می پردازد .

جلد هفتم الحیاة به موضوع جایگاه ارزش انسان اختصاص دارد . در این جلد پنجاه فصل درباره -انسان و فطرت او ، انسان و عاطفه او ، انسان و اراده او اختصاص یافته است . یکی از مهمترین مباحث این کتاب فصلی است که استاد به بررسی ( قلب - ماهیت ملکوتی آن ) پرداخته اند .

در جلد هشتم الحیاة ، مباحث مربوط به خانواده مطرح شده است . تعهد باوری و مسؤلیت شناسی انسان ، در باب خودش و خانواده اش ، از مهمترین مباحث این کتابند . باب هفدهم این کتاب در ضوابط در روابط اجتماعی بسیار خواندنی و کاربردیست.

 


 

* تحقیق کلاسی درس آراء و نظریات جدید در قرآن و حدیث،دانشگاه بوعلی سینا

 

[1]  بگذریم از این که این جمله کلیدی با ترجمه ای متفاوت در زیرعنوان آمده است: دایره المعارفی اسلامی، علمی و پژوهشی که روش زندگی فرد و اجتماعی آزاد و پیشرو را ترسیم می کند و انسانهای سراسرجهان را به پیریزی یک نظام مردمی شایسته فرامی خواند.  واژه های مردمی و انسانی هر کدام تلقی متفاوتی به بار می آورند. مردمی بیشتر نشان از عام بودن دارد و انسانی بودن طبیعی و فطری بودن را مدنظر می آورد.

[2] انسانی اصطلاحی معاصر است که در گذشته رایج بود. واژه انسانی را می توان در آرای کسانی که انسان را در نظریه قرارداد اجتماعی معنا کردند فهمید. در قرآن و حدیث بین انسان و مؤمن و بین یاایهاالناس و یاایهاالذین امنوا تفکیک شده است اما حکیمی همیشه به این تفکیک عنایت ندارد و مثلاً وقتی می گوید حرمت آبروی انسان از کعبه بالاتر است، بدون توجه به بار معنایی کلمات، کلمه انسان را جایگزین مؤمن کرده است.

[3] شناختن با شناخت هر کدام دوبارمعنایی دارند شناختن واژه ای متداول در دوران گذشته بود و شناخت به بحثهایی سیستماتیک در معرفت شناسی اشاره دارد. برای نمونه می توان به پسوند –شناختی در بسیاری اصطلاحات محافل علمی اشاره کرد

[4] جایی کسی می گفت الحیاه همان مارکسیسم در سیمای آیات و روایات است!! البته این طعنی شوخ طبعانه بیش نیست اما تلویحا به این اشاره دارد که در نبرد لیبرالیسم و مارکسیسم بر سر فرد و اجتماع،‌ این مارکسیسم است که می تواند از سفره الحیاه نانی به دست آورد!

  • رضا کریمی

هیدگر(هایدگر) چه کرد و چه گفت؟ اگر سؤال اول پرسش از زندگی او باشد، سؤال دوم مهمتر است. ولی پاسخ به دومی سخت تر است. او نظراتی داشت که در تاریخ امروز بشر فهم نمی شد. پس برای شناختن هیدگر از کجا شروع کنیم؟ به نظرم رسید که با جمع آوری یک متن ترکیبی را بنویسم که  هم شامل حوادث زندگی باشد و هم  سیر افکار او(و شخصیتها و اتفاقاتی که در زندگی اش مؤثر بودند) را معرفی کند. که البته تألیف چنین متنی هم کار دشواری است! از آنجایی که در جایی از دکتر داوری اردکانی شنیدم که کتابهای بابک احمدی درباره هیدگر یک مجموعه (مفصلی از) نظرات درباره اوست، دو کتاب هایدگر و پرسش بنیادین (ه. پ) و هایدگر و تاریخ هستی (ه.ت) را به عنوان منبع انتخاب کردم و با نظر به کتابهای مختلف دیگر در این زمینه مهمترین نکات رایادداشت کردم.

مخاطب برای بهره برداری از نکات ذیل باید با هیدگر آشنایی مقدماتی را داشته باشد در غیر این صورت توصیه می کنم که نکات مطرح شده را رها نکرده و با دیگر مطالعات خود در آینده تطبیق دهد.

مجدداً تذکر می دهم متن ذیل مجموعه ای درپاسخ به مهمترین پرسشهای معمول حول شخصیت و زندگی هیدگر(نازیسم و یهودیت، هستی و متافیزیک و ...) است در حالی که اگر کسی بخواهد به یک پرسش ویژه درباره افکار او بپردازد متنی تخصصی تر را می نگارد.

-------------------------------------------

ه.پ 19-16   هایدگر در مورد زندگی ارسطو گفت: او به دنیا آمد، کار کرد و مرد! این به اعتقاد خاص او بر می گردد که اگر به جای هستی و جهان زمینه اثر به زندگی صاحب اثر بیندیشیم، آن اثر خود را به روی ما می بندد. بر این اساس هایدگر به ندرت درباره خود گفت و نوشت.

ه.پ20   هایدگر هرگز پیوند آسمانی اش را با روستای زادگاهش نگسست و عاقبت بنابه وصیتش همان جا دفن شد. او همواره ستایشگر زندگی روستایی آلمانی باقی ماند و گفت کار فلسفی به قلب زندگی روستایی تعلق دارد.

ه.ت460   هایدگر در توجیه عدم قبول پیشنهاد استادی در دانشگاه برلین شرح داد که زندگی در کلان شهری همچون برلین با مکاشفه های فلسفی و زندگی ساده  روستایی هم خوان نیست.

ه.پ 22   نخستین کتاب فلسفی که هدیه گرفت«معناهای چندگانه هستی در اندیشه ارسطو » بود و به این فکر فرو رفت که چه چیز این معناهای متفاوت را با هم متحدمی کند؟

ه.پ24 ترک موقت تحصیل دینی به خاطر بیماری منجر شد برای همیشه یزدان شناسی را کنار بگذارد. این نخستین شورش او علیه نظام سنتی، خانواده و دین رسمی بود.

ه.پ 35  در تابستان 1923 (قبل از نوشتن هستی و زمان) نوشت: همراه واقعی او در پژوهش های فلسفی اش لوتر است اما با وجود مخالفت لوتر با ارسطو همواره خودرا نیازمند اندیشه های ارسطو یافته است. درعین حال از کیرکه گارد به عنوان مهمترین به حرکت درآورنده اندیشه هایش و از هوسرل به عنوان کسی که چشمهایش را بر روی واقعیت باز کرده است یاد کرد.

ه.ت  می توان ادعا کرد کسی که با آثار نیچه آشنا نباشد توانایی فهم تاریخ هستی از دیدگاه هایدگر را ندارد.

ه.ت 750  برای هایدگر هولدرلین شاعری بود که می توانست مسئله گوهر شعر را دریابد. او از مقام یک اندیشمند به شعر می نگریست.

ه.پ 36  هایدگر به خدمت سربازی در جنگ جهانی اول احضار شد و تا آخرین سال های زندگی از این جنگ سخت متأثر بود.  برخی پژوهشگران کتابهایی در توضیح اینکه فلسفه هایدگر، فلسفه متأثر از جنگ است منتشر کرده اند.

ه.پ 36 برخی می گویند همسر هایدگر ضد یهودی بوده است و گفته اگر من نبودم هایدگر به حزب تازی نمی پیوست اما پسرش ، هرمان، با ذکر شواهدی از مواضع و فهرست دوستان یهودی پدر و مادرش، این را انکار می کند.

ه.پ57 اشارات ضد یهودی هایدگر زیاد نیستند اما وجود دارند. هایدگر یهودیت را به مفهوم نژادی مطرح نکرده است بل آن را پدیداری فرهنگی در همراهی با متافیزیک دیده است: در برآمدن توده ها، صنعت گرایی، تکنولوژی، قدرت گرفتن خرد به عنوان ملاک همه چیزی که خود نتیجه مسیحیت است و مسحیت در سرچشمه خود یهودی است.

ه.پ46  در 1925 عاشق هانا آرنت، شاگرد برجسته یهودی خود، شد و تا 1930 که آن را به پایان رساند خودخواهی و حقارت فراوانی از خود نشان داد. رابطه آنها به طور عادی باقی ماند و او بیست سال بعد در موردآن رابطه گفت: بزرگترین شور زندگی من بود.

ه.پ55و67   هایدگر دردوران خدمت به نازی ها این  حزب را امید آینده آلمان دانست ومدام تأکید می کرد نازی ها شر مخاطرات کمونیسم و لیبرالیسم را کوتاه خواهد کرد. او در 1969 عضویت خود در حزب نازی را بزرگترین حماقت زندگی خویش دانست.

ه.پ69-67   هایدگر به جز اعترافاتی معدود، درباره نازیسم سکوت کرد و گفت حاضر نیست با کسانی که در این شرایط فرصت طلبانه بر فاصله خود با رژیم هیتلر تأکید می گذارند هم آوا شود.او مسئولیت جنگ را نه به دوش یک جنبش و فرد خاص، بل به دوش خواست ویرانگری می اندخت که فراتر از نیرو و توان این یا آن حزب و رژیم است. او در اساس فکرش میان فاشیسم، کمونیسم و لیبرالیسم تفاوتی قائل نبود و همه را به موقعیت متافیزیکی مدرنیته نسبت می داد.

ه.پ 46 در سال 1919 به نظریه باوری حمله کرد و گفت: انسان هستنده ای واقعی در جهان واقعی است که در آن پرتاب شده است. انسان به طور معمول به مشاهده نظری نمی پردازد. او با چیزها در عمل سر و کار دارد.

ه.پ 46و51   در 1927 «هستی و زمان» را نوشت که مشهورترین کتابش شد. به خوانندگان وعده انتشار بخش سوم کتاب و نیز مجلد دوم را داد، وعده ای که هیچ وقت عملی نشد. هرچند او در کتابهای مختلف به نوعی مباحث وعده داده شده را بیان کرد.

ه.پ 71  دگرگونی هایدگر پس از انتشار «هستی و زمان» روی داد. او اکنون برای شناخت هستی، به تحلیل دازاین (مفهوم محوری کتاب) باور نداشت. بلکه این نظر را پیش کشید که توانایی انسان به تاریخ هستی وابسته است و هستی در هر شرایطی امکان یااجازه فهم از خود را نمی دهد.

ه.ت 60  از نظر هایدگر جوان مسئله مهم تفاوت فلسفه و جهان بینی است. هایدگر سالخورده به جای فلسفه از اندیشه یاد کرد. فلسفه نه تدوین یک جهان بینی بل راه و روشی برای زیستن است.

ه.ت676 هرمان هایدگر می گوید پدرم هرگز یک بی دین نبوده و در هر حالتی و هر مرحله زندگی اش به حضور یک خدا ایمان داشت.

ه.ت678  هایدگر  :ما برای خدایان دیر و برای هستی زود به دنیا آمده ایم.

ه.ت 5   هایدگر سهم زیادی در چنیدن شاخه نوین و انقلابی اروپای قاره ای داشت: شالوه شکنی، هرمنوتیک مدرن، پست مدرن، پراگماتیسم جدید.

  • رضا کریمی

(چاپ شده در مجله سوره اندیشه ۵، ضمیمه اسفار)

سید احمد فردید سال1358 در اظهار نظری عجیب در دانشگاه تهران درباره کتاب شاگردبزرگش که سال 1350 به چاپ  رسیده بود می گوید: برخی از استادان گروه فلسفه سابق با فراماسونها هم سنخ اند...می آیند کتابی به نام شاعران در زمان عسرت می نویسند بدون اینکه حقیقت آن را بفهمند .

عجیب بودن این سخنان به این دلیل است که داوری جزو شاگردان اصلی و وفادار و نزدیک فردید است و بلکه بزرگترین شاگرد او. عجیب تر اینکه داوری یاددشت های این کتاب را قبل از چاپ به نظر استادش رسانده است و او تذکراتی داده و اشاراتی کرده که داوری در حد استطاعت ترتیب اثر داده و ناگزیر مطلب را دوباره نوشته است. با این اوصاف چه شده است که پس از 8سال فردید اینگونه شاگرد و کتابش را زیر سوال می برد؟!

  • رضا کریمی

ما  چگونه ما شدیم؟ (ریشه یابی علل عقب ماندگی در ایران)

نوشته صادق زیباکلام، نشر روزنه، چاپ شانزدهم

این کتاب از شاخص ترین کتابهای سالهای اخیر در حوزه ایرانشناسی است و با نیت ریشه یابی علل عقب ماندگی (با تعریف معمول در جهان: توسعه نیافتگی) نوشته شده است. کتاب زیباکلام با انتقادات زیادی مواجه شد و بعضی او را به غسل تعمید استعمار متهم کردند. اما نمی توان نظریات قابل تأمل کتاب را در حاشیه گذاشت

  • رضا کریمی