تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

کتاب تناقض انتخاب (The Paradox of Choice) کتابی است نوشته بری شوارتز، روانشناس آمریکایی که در سال ۲۰۰۴ منتشر شده‌ است. و در سال 1398 توسط دو استاد دانشگاه های کرمانشاه به فارسی (کیوان شعبانی مقدم و سید سجاد حسینی) ترجمه شده است.

این کتاب یک ایده مهم مرکزی دارد و تمام فصول در توضیح این ایده نوشته شده اند. حرف اصلی کتاب این است که چطور انتخاب بیشتر موجب منافع کمتر می شود (به عبارت دیگر: چرا بیشتر کمتر است؟). شوارتز می گوید با داشتن گزینه های بیشتر، انتخاب کردن نیازمند هزینه، فرصت و سبک و سنگین کردن است، که این موضوع به استرس روانی، ناتوانی در تصمیم گیری و پشیمانی حاصل از انتخاب اشتباه منجر می شود و نیز کم توقعی و عدم مقایسه خود با دیگران از نتایج توجه به تناقض انتخاب است.

نویسنده از نظر آمارتیا سن، فیلسوف و اقتصاددان برنده جایزه نوبل، استفاده می کند که معتقد است نباید آزادی انتخاب را همچون یک بت بپرستیم و اینگونه نیست که تمام انتخاب ها باعث افزایش آزادی انسان شود. بلکه به جای به گزینی باید انتخاب نسبتاً خوب داشته باشیم. او در فصل سوم به این پرسش می پردازد که ما چگونه انتخاب می کنیم و نهایتا بعد از بیان نتایج آزمایشهای روانشناسی علمی می کوید مردم حتی وقتی تمام حواس خود را جمع می کنند بازهم تحت تأثیر عوامل ناخودآگاه یا تبلیغات و... اشتباه می کنند.

در واقع نویسنده از طریق کاهش ارزش انتخاب به سوی نقد آزادی می رود و از این طریق اندیشه مدرنیته را نقد می کند. وقتی شوارتز از ابتلای بسیاری از مردم جوامع غربی به بیماری افسردگی و اضطراب ناشی از سرگردانی در انتخاب زیاد می گوید و وقتی تصریح می کند که ایالات متحده آمریکا با تعهد بر آزادی و استقلال تاسیس شده است و آزادی انتخاب جزو ارزش‌های اصلی آن است، همچنین وقتی می نویسد: افزایش فردگرایی در جامعه آمریکایی سبب افزایش ملامت خود شده است... او در این موارد به آثار سوء تفسیر غالب از آزادی در غرب اعتراض می کند.

به نظر نویسنده آزادی مساوی با انتخاب نیست. او این تفکیک آیزایا برلین را مهم می داند که بین آزادی منفی (آزادی از) با آزادی مثبت(آزادی برای) فرق هست و آزادی مثبت آزادی برای در اختیار داشتن فرصت هایی که بتوانیم سرنوشت خود را رقم بزنیم و به آن معنا و اهمیت ببخشیم. البته برلین آزادی منفی را که اختصارا به معنی آزاد بودن از محدودیت برای انجام کارهاست بر آزادی مثبت که اختصارا به معنای وجود امکان برای انجام کارهاست ارجحیت داده و آن را آزادی حقیقی می پندارد. اما هدف شوارتز این است که بگوید لازم نیست این دو نوع آزادی همیشه باهم باشند[1] . به نظر برلین آزادی منفی عبارت است از اعمال خودمختاری و توانایی انتخاب، بدون مداخلة عوامل بیرونی.  جوهر اندیشة برلین مفهوم آزادی انتخاب فردی است و در این جهت برلین نماینده مهمی از اندیشه لیبرالیسم است که در کتاب مستقیم یا غیر مستقیم نقد می شود.

شاید این اثر در مواجهه با اندیشه مدرن مانند یک تیغ دو لبه هم به نفع آن و هم علیه آن عمل کند. مثال ها و نمونه های بررسی شده در این اثر بیشتر در مورد مصرف و اقتصاد است وحتی شاید برخی ایده آن را در جهت اصلاح بازاریابی و کسب و کار و مدل انتخاب مشتری به کار ببرند ولی موضوع کتاب از اقصتاد فراتر می رود به خانواده و مسائل اجتماعی و حتی دین می رسد. به طور کلی شوارتز معتقد است کاهش گستره انتخاب موجب تقویت روحیه رضایت و شکر می شود (و برعکس، با تقویت رضایت و شکر آثار سوء انتخاب زیاد را کنترل می کنیم) و از این جهت، گرچه شوارتز از سوپرمارکتی شدن انتخاب دین در آمریکا انتقاد می کند، اما نهایتاً ما با یک کتاب دینی مواجه هستیم. این کتاب را اکنون اقتصاددانان و فعالان کسب و کار ترویج می کنند اما علمای دینی هم می توانند از نتایج آن بهره ببرند.

به عنوان نمونه خداوند از گستردن چشم که ناشی از درخشش دنیاست نهی می کند و می گوید رزق پروردگار بهتر و ماندنی تر است:  وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ اَلْحَیاةِ اَلدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى (طه١٣١).

نهی از گستردن نگاه در قرآن به دعوت به کاهش گستره انتخاب در این کتاب شباهت زیادی دارد. در هر دو دعوت به قناعت و عدم فریفتگی به دیگران وجود دارد.

اساسا در نگاه دینی رزق دو نوع است: طالب و مطلوب. این تقسیم در آیه بعد به چشم می خورد: ...لا نَسْئَلُکَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُکَ وَ اَلْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى (طه١٣٢). رزق مطلوب همان انتخاب گری ما را نشان می دهد اما رزق طالب به معنی نهی از طلب رزق نیست بلکه دایره انتخاب را محدود به خواست خدا می کند: فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْق (عنکبوت/17). این رزق است که‌عاقبت دارد.

 

[1]  در ترجمه این قسمت یک جافتادگی وجود دارد. شوارتز معتقد است که همیشه لازم نیست این دو نوع آزادی با هم باشند ولی این جمله پایانی در ترجمه کتاب نیست!

these two kinds of liberty will go together. If the constraints people want “freedom from” are rigid enough, they won’t be able to attain “freedom to.” But these two types of liberty need not always go together.

  • رضا کریمی

نظرات (۱)

بسیار خوب بود

ممنون از شما

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی