تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

(سخنرانی در کتابخانه امیرکبیر ، 13شهریور98)

چرا شهید علیخانی فردید را تبلیغ می کرد؟

این پرسش را طوری دیگری می توان مطرح کرد:

 چرا جریان انقلابی یک فرد ظاهراً غیرانقلابی را تبلیغ می کرد؟ اکنون جریان انقلابی دیگری علیه این جهت گیری علناً انتقاد می کند. فردید به علت نقد ملاصدرا و غرب ستیزی مطلق با برخی از جریانهای درون انقلاب زاویه داشت اما در عین حال بسیاری از اندیشمندان انقلابی با احترام از او یاد کردند.

در سطح اولیه برای کسی که با مبانی و جریان شناسی فکری آشنا نیست بهتر است بگوییم فردید همان کسی است که اصطلاح غرب زدگی را به جلال آل احمد یاد داد و سال 58 گفت سروش این انقلاب را به انحراف می کشاند و شهید آوینی از فضای فکری که او شروع کرد به شدت تأثیر گرفت.

فردید فیلسوف شفاهی بود و یادم هست آن شهید برای شناخت صحیح فردید در حال پیاده سازی سخنرانی های اش بود اما مرحوم مددپور . کتاب دیدار فرهی و فتوحات آخرالزمان ار منتشر کرد و شهید علیخانی که هدفش را کس دیگری محقق کرده بود کارش را متوقف کرد. انتشار این کتاب دوباره فردید را مطرح کرد. جملات صریح او علیه روشنفکران دوباره مجادلات را داغ کرد. مؤخره مرحوم مددپور تفاوت فردید با دیگر انقلابیون را نشان داد. پس از مرگ مددپور و در چاپ دوم نام روشنفکران و مؤخره مددپور حذف شد!

اما باید فردید را به صورت بنیادی تر شناخت . این کتاب بیشتر به این هدف کمک می کرد. کتاب بعدی را معارف نوشت. سید عباس معارف در کتاب «نگاهی دوباره به مبادی حکمت انسی» مبادی سه گانه تفکر فردید را به این شرح بیان می کند:1.حکمت انسی اسلامی 2. تفکر مارتین هیدگر 3. مبادی اسم شناسی (اتیمولوژی. به نظر می رسد واضح ترین تقسیم بندی  از تفکر فردید همین سه گانه باشد.

اگر فردید نبود غرب شناسی به صورت بنیادین و هستی شناسانه علیه غرب زدگی رواج پیدا نمی کرد. اگر فردید نبود نفوذ اندیشه های روشنفکری در انقلاب اسلامی سهل تر انجام می شد و اگر فردید نبود امثال شهید آوینی آنگونه که اندیشیدند ظهور نمی کردند.

برای فردی مثل مهدی نصیری نقد بنیادین غرب و مخالفت با صدرائیان فردید را مهم کرده است. اما فردید ترکیبی از عرفان اسلامی و غرب شناسی هیدگری به روش اتیمولوژی بود و نقد صدرا گوشه ای از اندیشه اوست.

فردید را اگر به خاطر ظاهر و رفتار روزمره و اخلاقش[1] ترک کنیم به اندیشه های غنی او جفا کرده ایم. خصوصاً اینکه باید یادمان باشد که فردید علیه خودش اعتراف کرده و  می گفت: همه ما غربزده ایم، منتها من غربزده خودآگاهم و غرب و غربزدگی ام را می فهمم اما بسیاری متوجه غربزدگی شان نیستند.

مرحوم مددپور و مرحوم معارف با ستایش زیادی از فردید یاد می کردند. ولی دکتر داوری همیشه او را از دریچه یک متفکر می نگریست. داوری که خود از تیزی حملات استادش در امان نمانده است همیشه خواسته است که نگاه سیاسی از او برداشته شود. فکر می کنم این نگاه معتدل تر و منصفانه تر است.

نگاهی به کتاب «نگاهی دوباره به حکمت انسی»:

http://r1001.blog.ir/1391/10/04

 

 

[1]  خاطره یوسفعلی میرشکاک از دیدار با فردید وقتی که از خواست شعر بخواند ترکیبی از اخلاق تند و فکر عمیق فردید را نشان می دهد: ... «حالا یه غزل تازه بخون ببینم» «چشم استاد»
 شب است و پنجره‌ای دارم که روبروی تهی بازست / شکسته حنجره‌ای دارم که قاب خالی آوازست
 «خب، تهی یعنی چیه؟» «استاد! من ناراحت بودم، افسرده بودم» «مزخرف نگو، تهی یعنی چه؟» «استاد من می‌خواستم بگم غیر از سیاهی و بدبختی روبروی من نیست، افق ...؟» «چرند نگو، تهی یعنی چه؟» «نمی‌دونم استاد» «تهی یعنی تائو، یعنی خدا فهمیدی؟» «فهمیدم استاد»
 

  • رضا کریمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی