آقای رضا بابایی، از نویسندگان روشنفکر در فضای مجازی، به بهانه نقد سخن آقای روحانی، که در جمع مسئولان کشوری گفتند: «ما بر آمریکا پیروز میشویم؛ چون خدا با ما است»
نوشته بود:
«من نمیدانم چرا خدا باید طرف ما باشد و ما چه برتریهای اخلاقی و انسانی داریم که پیروزی ما را در هر چالشی بر ذمۀ خدا میگذارد و چه کردهایم که این همه از خدا طلبکاریم و پاداش میطلبیم».
او در ادامه آخرین حکایت مثنوی در پایان دفتر ششم را نقل می کند که مادری به فرزندش میگوید: فرزندم، اگر شب در جایی تاریک و ترسناک بودی نترس وحمله کن. فرزند میگوید: اگر آن غول هم مادری داشت که همین سفارش را به او کرده باشد، حملۀ مرا با حملهای دیگر پاسخ میدهد، نه با فرار. آنگاه تکلیف چیست؟!
تو همی گویی که مردانه بایست
آن خیال زشت را هم مادریی است
این داستان می گوید فقط خود را نبینیم و دیگران را هممانند خود بدانیم. پیوست کردن این دعا به این یادداشت این تصور را به وجود آورده که روشنفکر میخواهد بگوید آمریکا هم خدایی دارد! و خدا متعلق به قوم خاصی نیست. برای تأمل در این مسئله دو پرسش مهم است آیا اساساًنمی توان برای پیروزی پرچم خدا را به دست گرفت؟ آیا نمی توان گفت: خدا با ماست؛ انالله معنا؟ پرسش دوم این است که خدا با کیست و ملاک معیت الهی چیست؟
***
در قرآن اشاره به سنتی است که می توانیم آن را استفتاح نامگذاری کنیم و می فهمیم هرکس به فکر فتح است و دشمنان اسلام هم خدایی دارند! آنها برای پیروزی بر ما مسلمانان با خدا نجوا می کنند و دعا می کنند تا بر دشمن خود یعنی مسلمانان غلبه کنند.
اما پذیرش سنت استفتاح به معنی عدم مرزبندی و اعتقاد به دوست و دشمننیست.
استفتاح هم توسط اهل کتاب وهمتوسط کفار انجاممی شود. استفتاح اهل کتاب علیه کفار نشان نوعی ارتباط اولیه با خداست که عاقبت بخیر نمی شود: کٰانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى اَلَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمّٰا جٰاءَهُمْ مٰا عَرَفُوا کَفَرُوا به (بقره٨٩). استفتاح کفار علیه مؤمنین هم نشانه اعتقاد آنها به خداست که نتیجه صحیح ندارد: إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جٰاءَکُمُ اَلْفَتْحُ وَ إِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ إِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَ لَنْ تُغْنِیَ عَنْکُمْ فِئَتُکُمْ شَیْئاً وَ لَوْ کَثُرَتْ وَ أَنَّ اَللّٰهَ مَعَ اَلْمُؤْمِنِینَ (انفال١٩).
علامه طباطبایی ضمیر و مخاطب تستفتحوا را کفار می داند. آیت الله جوادی آملی هم معتقد است که در آیه ان تستفتحوا فقد جائکم الفتح ۷ ضمیر وجود دارد که اکثر مفسرین کافرین را مخاطب همه خطاب ها می دانند. برپایه انسجام و نظم طبیعی آیات انفال این نظر تأیید می شود (تسنیم، ج۳۲، ص ۲۳۹). اعتقاد به اینکه استفتاح توسط کفار انجام شده است نتیجه ای مهم داردکه به آن اشاره شد. با چنین تصویری از دیگران است که می توان دعای آنها ودرخواستشان از خدا را بهتر فهمید که وَ إِذْ قٰالُوا اَللّٰهُمَّ إِنْ کٰانَ هٰذٰا هُوَ اَلْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنٰا حِجٰارَةً مِنَ اَلسَّمٰاءِ أَوِ اِئْتِنٰا بِعَذٰابٍ أَلِیمٍ (انفال٣٢). کفار هم خدایی دارند و «اللهم...» می گویند اما این دعا و ندادادن خدا از سر دشمنی است.
در اسلام ملاکاصلی ایمان است نه فقط اخلاق انسانی که احتمالا با قرائت حقوق بشری مدنظر است. این ایمان قابلیت قضاوت وداوری به وجود می آورد.
مسئله مهم فقط این است که، همانطور که در کتاب «نظریه وحدت متعالی دین» توضیح داده ام، باید انحصارگرایی و تکبر دینی را کنار گذاشت، چرا که در قرآن همه به تعالی دعوت شدند و نه مسلمان و نه اهلکتاب هیچ یک ارباب نیستند: قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا... لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ. تنها این امانی و آرزوهای اهلکتاب نیست که بی اثر دانسته شده بلکه امانی مسلمانان هم از سوی قرآن نفی شده است. از این جهت مسلمان و غیرمسلمان یکسان شمرده شدهاند: لَیْسَ بِأَمانِیِّکُمْ وَ لا أَمانِیِّ أَهْلِ الْکِتابِ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً یُجْزَ بِهِ وَ لا یَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَ لا نَصیراً (نساء،123). اهل ایمان باید دوباره ایمان بیاورند: إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا... مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ...(بقره،62). (نظریه وحدت متعالی دین، ص113). این نظر با اعتقاد به پلورالیزم و کثرت گرایی متفاوت است. بلکه ملاک و معیار حق وجود دارد ولی اهل حق اگر به حق عمل نکنند خداوند قومی دیگر می آورد.
***
شعر مولوی در پایان مثنوی به آن بیت ختم نمی شود. او می خواهد بگوید غلبه از ما نیست و ما باید به جای مکر راستی پیشه کنیم وهمسوی خدا باشیم.
تا کدامین سو باشد آن یواش
الله الله رو تو هم زان سوی باش
- ۵۹۰ نمایش