گفتگویی ناتمام با خودم!
در آستانه پایان جام جهانی:
گفت: فوتبال لهو و لعب بزرگ تاریخ است.
گفتم: همیشه اینطور نیست و می شود آن را سالم انجام داد.
گفت: ذات فوتبال لهو و لعب یعنی سرگرمی و بازی است و نمی شود اصلاحش کرد.
گفتم: بازی و سرگرمی که ذاتا بد نیست.
گفت: بله به شرطی که در حد خودش باقی بماند و به افراط کشیده نشود.
گفتم: فوتبال فقط یک ورزش نیست. فوتبال می تواند تبلیغ ارزشها باشد.
گفت: اما این ارزشها چون بر فطرت و بصیرت پایه ندارند ناپایدار و خنثی هستند.
گفتم: مگر بد است که ورزش به سهم خودش در مشکلات جهان تغییری بدهد.
گفت: اتفاقا جدی گرفتن بازی کار را خراب کرده است!
گفتم: بالاخره بازی خوب است یا بد؟!
گفت: بازی در این حد که دنیا را جدی نگیریم کافیست اما نه اینکه به خاطرش تعصب داشته باشیم و بکشیم یا خودکشی کنیم!
گفتم: این موارد اتفاقی است و بیشتر تاریخ فوتبال آرامش و صلح است.
گفت: فوتبال بازی غفلت است و برای اینکه این غفلت بماند باید پیوند خود را با رسانه، گزارشگری و حاشیه هایش حفظ کند وگرنه قدرت مقابله با فطرت را ندارد.
گفتم: فوتبال کشور فقیری مثل برزیل را محبوب جهان کرده است. خیلی از ستاره های فوتبال از فقر به ثروت رسیدند.
گفت: مشکل فقر که حل نشده و فقط توهم خوشبختی است.
گفتم: فوتبال نژادپرستی را کم کرده و باعث دوستی ملیتهای مختلف شده است.
گفت: هواداران متعصب هم کم نیستند و خط کشی های دروغین را زیاد کردند.
- ۵۸۶ نمایش