از دیدگاه علامه طباطبایی در مورد آیه 55 سوره آل عمران یک نتیجه گیری مهم به دست می آید. از مجموعه مباحث (ترجمه المیزان، ج3، صص326 الی331) به طور خلاصه می توان گفت او معتقد است مراد از «وَ جَاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِلىَ یَوْمِ الْقِیَمَةِ» ، تفوق نصاری بر یهود است. می شود هم منظور از «الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ » را توسعه داد و گفت: یهود تا قیامت تحت قدرت نصاری و مسلمین (که تبعیت از عیسی می کنند) هستند. حتی «از (إنَّ أولَی النّاسِ بِإبراهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعوهُ وهذا النَّبِی والَّذینَ آمَنوا واللهُ وَلِی المُؤمِنین نیز میتوان برداشت کرد که بهترین پیروان حضرت مسیح(علیهالسلام) مسلمانان هستند،(تسنیم، ج14،ص396).
این را هم باید توجه کرد که قید الدنیا در آیه بعد (فَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُواْ فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا فىِ الدُّنْیَا وَ الاَخرَةِ وَ مَا لَهُم مِّن نَّاصرِین) نشان می دهد این تفوق تسلط است نه مؤید شدن با دلیل و حجت. به قول آیت الله جوادی آملی، آیه مورد بحث از آیه (ولَن یَجعَلَ اللهُ لِلکافِرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلا) در نفی سلطه کافران، قویتر و جامعتر است، زیرا آیه اخیر سلطهپذیری را نفی میکند؛ ولی آیه مورد بحث سلطه مسلمانان را ثابت میکند.(تسنیم، ج14 ، ص396).
اکنون با وجود این تفسیر، می بینیم که این نتیجه گیری (تفوق تابعین مسیح بر یهود) در ظاهر با دو گزارش در تضاد است:
1. گزارش های متعدد از جهان امروز که بر قدرت یهودیان در اقتصاد، سیاست، سینما و هنر و حتی مبادی نظری غرب مدرن دلالت دارد.
2. آیه چهارم سوره اسراء هم مانند سوره آل عمران یک خبر از آینده است: وَ قَضَیْنَا إِلىَ بَنىِ إِسْرَ ءِیلَ فىِ الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فىِ الْأَرْضِ مَرَّتَینِْ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا
این آیه بر 1.فساد در زمین و 2. علوّ کبیر از سوی بنی اسرائیل تأکید دارد و از ظاهر آیه بعد که می گوید إِذَا جَاءَ وَعْدُ الاَخِرَة بر می آید که در زمان نزول آیه هنوز قضای دوم فرانرسیده است.
بنابراین میان این آیه و آیه تفوق مسیحیان بر کفار (اگر کفار یهود باشند) باید جمع نمود. شاید بهتر باشد بگوییم یهود با وجود اقلیت بودن می توانند فساد و برتری به نحو کبیر داشته باشند. یعنی باید یهود در بعد از نزول قرآن را طوری ببینیم که در عین علوّ کبیر تحت تفوق تابعین مسیح باشند. باید در تفاوت علوّ و تفوق بیشتر تأمل کرد.
آیت الله جوادی آملی، در این مورد گفته است:
مقصود از تفوق یاد شده برتری سیاسی و اجتماعی، همراه با اخلاق و اعتقاد معتقدان به حضرت مسیح و مؤمنان به نبوّت و رسالت آن حضرت و مصدّقان به حقانیت اوست. اینان بر یهودیان تفوق دارند و اگر در برخی از کشورهای مسیحی، صهیونیستها در فراز و فرود حکومتها دخیلاند، مرجع آن به ابزار اقتصادی بودن ثروتمندان متکاثر یهود است در ساحت مسیحیّت، زیرا اقتدار سیاسی، حکومت اساسی و سلطه نظامی در اختیار مسیحیهاست و متکاثران صهیونیست تهیّه کننده سکوی پرش و نردبان ترقّی سیاسی مسیحیان و سرانجام تحت حکومت مسیحیاند. این تفوّق و برتری همانگونه که به بُعد فرهنگی اختصاص ندارد مانند الإسلام یعلو و لا یعلی علیه به عصر حضرت مسیح نیز محدود نمیشود، بلکه این سنّت تا قیامت برپاست. (تسنیم، ج14، ص395(
شاید این دیدگاه را بتوان با آیه ای دیگر در مورد اهل کتاب بیشتر توضیح داد: ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ ما ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاس (آل عمران/112). یهود به ذلتی دائمی دچار شده است مگر در دو صورت: یکی اینکه به حبل الله متمسک شوند و دیگری اینکه خود را به مردم بیاویزند. اکنون هم می بینیم که یهود بیشتر در پشت سر مردم جهان قرار دارد.
- ۶۶۷ نمایش