پازوکی یک استاد فعال دانشگاهی است که گرچه تنها یک کتاب مستقل تازه از او چاپ شده اما رساله دکتری و مقالات علمی پژوهشی اش نشان می دهد که شناخت قابل توجهی از غرب مدرن و از میراث فلسفی ما دارد و بدون تردید یک نویسنده فعال در حوزه عرفان و تصوف محسوب می شود و حتی در شناخت طریقه و سلسله های صوفیه هم اهتمام دارد (طریقه احمد غزالی... مجله ادیان و عرفان، پاییز و زمستان89، انتصاب سلاسل صوفیه به حضرت علی ع : اطلاعات حکمت و معرفت، شماره19). اما فارغ از تمامی کوششهای دانشگاهی او ، مسئله مهمی که در اینجا می خواهم مد نظر قرار بدهم دغدغه ویژه ای است که در تبیین نسبت نظر و عمل دارد. اساساً او معتقد به وحدت نظر و عمل است و حتی گفته که از منظر دقیق عرفانی تقسیم عرفان نظری و عملی تفکیکی کاملاً اعتباری است (جاویدان خرد، ش3، ص9).
عرفان را از منظرهای متفاوتی می توان تبیین و تحلیل نمود: از منظر وحدت وجود ، از منظر کشف و شهود ، از منظر طبقات اجتماعی و فرق متصوفه... اما منظر کمتر تبیین شده مسئله وحدت نظر و عمل است. این مسئله به تحقیقات دکتر پازوکی ویژگی منحصربه فردی می بخشد.
این گرایش در گفت وگوی اخیر او با مجله سوره اندیشه کاملاً قابل ردیابی است. گرایش او به عرفان بیشتر از این منظر قابل تبیین است که معتقد است «عرفان همیشه مدعی بوده که عملیترین علم اسلامی است». او برخلاف برخی نویسندگان که تمدن اسلامی را تمدنی فقه محور می دانند و نیز برخلاف تصوری که عرفان راعامل رکود تمدنی می پندارد، می گوید: « از لحاظ تاریخی در تمدن اسلامی هم مهمترین عامل قوام فرهنگ و تفکر، عرفان است. در تمدن اسلامی، هنرمندان و متفکران اهل تفکر عرفانی هستند». اینجاست که حساب شارحان عرفان از متفکرین عرفان جدا می شود: «من به یقین عرض میکنم که بسیاری از کسانی که در فصوص و شروح فصوص و اصطلاحات عرفانی متخصص هستند، اصلاً اهل تفکر عرفانی نیستند». و حتی پای عارفان عامی هم به میان کشیده می شود: «خود من برخی نکات در سلوک و تفکر عرفانی را از افراد عامیای آموختم که نمیدانستند تفاوت حضرات خمس با خیال چیست». اینجاست که او فرقه های عرفانی مرتبط را سنت گرایان را به رسمیت نمی شناسد و می گوید: سنتگرایان بیشتر شبیه به انجمن آکادمیکی هستند که علایق عرفانی دارند.
در این شرایط «عمل» می بایست بازتعریف شود لذا حال مخاطب خود را این گونه تقریر می نماید: «دیگر امیدی زیادی به عمل سیاسی ندارید و میخواهید بدانید عمل، معانی و راههای دیگری هم میتواند داشته باشد». دغدغه تفکر در مسئله «عمل» آنقدر برای او جدی شده که در مسائل «فرعی نسبت به این موضوع هم» ، مانند میزگرد نسبت دین و اخلاق(مجله آیین، شماره16)، مسئله نسبت نظر و عمل را پیش می کشد.
دکتر پازوکی در زمینه نسبت نظر و عمل تحقیقات ویژه ای دارد:
- تبیین عمل گرایی مدرن(دو فصلنامه جاویدان خرد ، سال هفتم، شماره 3): در این تحقیق او پس از شرح اهمیت ملازمهٴ علم با عمل و نفی عمل بدون علم در دین، عمل گرایی مقابل با عملگرایی عرفانی را تبیین می نماید. یکی از این تقابل ها نوعی عمل گرایی قشری نیز در تاریخ ادیان است که یک نمونهٴ اصلی اش خوارج در تاریخ اسلام است. اما در دورهٴ مدرن دو نوع عمل گرایی دینی در دورهٴ مدرن که دارای نتایج سوء آن در عالم معاصر هستند تبیین می شود. در واقع در دوران معاصر، نوعی دیگر از عمل گرایی با مبانی مختلف ظاهر شده که در فهم و اندیشهٴ دینی نیز اثر عمیق گذارده و منجر به پیدایش اندیشه ها و جریان های قائل به اصالت عمل در دین شده است. دو جریان مهم پراگماتیسم و فاندمنتالیسم(بنیادگرایی) دینی حاصل این اندیشه اند.
- مقایسه میان صناعت و تکنولوژی: او در شرح و تحلیل رساله صناعیه میرفندرسکی میان صناعت و تکنولوژی تفاوت قائل می شود: صناعت نحوه معرفت و ملکه ای است که منجربه به یک نوع عمل می شود پس برخلاف آنچه امروز تصور می شود صناعت صرف مهارت تکنیکی نیست (خردنامه صدرا، ش48، ص98)
علاوه بر اینها، او به صورت موردی، نسبت نظر و عمل در منابع یا شخصیت ها را نیز واکاوی کرده است. برخی نمونه های منتشر شده عباتند از:
- عمل و ترک عمل در مثنوی و بهگودگیتا(فصلنامه پژوهش های فلسفی - کلامی ، شماره 46): در این نوشتار می کوشیم پس از بیان ضرورت، چیستی و سرچشمه اصلی عمل، با استناد به رویکردی میان متنی به تحلیل مسئله عمل و ترک عمل در مثنوی و گیتا بپردازیم.
- معرفت و نسبت آن با عمل در بهگود گیتا (دوفصلنامه جاویدان خرد ، سال ششم، شماره 3): سعی بر آن است که به پرسش های اساسی در باب چیستی و حقیقت معرفت و نسبت آن با عمل پاسخ داده شود
- حیات علمی و عملی قرون وسطی و تفسیر داستان مریم و مرتاه به دو روایت (پژوهش های فلسفی، ش37). این مقاله تحلیل یکی از داستان های کتاب مقدس (انجیل لوقا) است. این ماجرا راجع به حضور مسیح علیه السلام در منزل دو خواهر به نامهای مریم و مرتاه است که براساس جملات مسیحی خطاب به آن دو در تفسیر متفکران مسیحی ، مانند توماس آکوئینی ، یکی مظهر نظر و دیگری مظهر عمل معرفی می شود.
- نسبت نظر و عمل در مایستر اکهارت (چاپ شده در یادنامه محمدعلی موحد)
با این حال، دو نکته مهم در مورد پازوکی قابل بیان هستند.
1.او به پراگماتیسم به عنوان عملگرایی مدرن بدبینانه می نگرد و معتقد است که یکی از نتایج معرفت زدایی از دین در تفکر کانت، ظهور فلسفه پراگماتیسم است(جاویدان خرد، ش3ص11). او می نویسد: جیمز با توسل به تجربه گرایی فیلسوفان انگلیسی مثل دیوید هیوم قائله به تجربه دینی به عنوان رکن اصلی و اساسی ادیان شد (همان). این بدبینی با حسن نظر برخی اساتید فلسفه چندان سازگاری ندارد. تلقی رایج از پراگماتیسم «اولویت و تقدم عمل بر نظر است» اما این تلقی هم وجود دارد که پراگماتیسم «تصدیق اهمیت و تأثیر عمل در نظام کلی زندگی مردم» است. (فلسفه در دادگاه ایدئولوژی، ص220). در این نظر اخیر میان پراگماتیسم متقدم و تفسیر متأخر از آن (رچارد رورتی) تفکیکی صورت گرفته و این دغدغه مطرح است که نظر فیلسوف پراگماتیست (مانند پیرس، جیمز و حتی دیوئی) با مصلحت بینی و سودطلبی یکی نشود (همان).
هر چند آرای یک فرد ملاک شناخت حق نیست اما توصیه می شود یکبار دیگر با بازخوانی ماجرای پراگماتیسم متقدم نگاهی تازه به این مقوله درانداخته شود.
2. در این وضعیت که کسانی – از جمله بنده حقیر- دم از نظر و عمل می زنند نمی بایست خود متهم به بی عملی شوند! به نظر زمان آن رسیده تا گامهای عملی تفکر نشان داده شود. شاید دغدغه نسبت نظر و عمل را جز از کسی که مشهور است در طریقه تصوف گام عملی برداشته باشد نمی بایست انتظار داشت! دلبستگان به سنت عرفانی چندراه برای انتخاب نحوه زندگی و عمل خود پیش رو دارند. یکی ارتباط نوستالژیک با گذشته و دم زدن از غربت غربی ، آنچنانکه سنت گرایان چنین هستند و علی رغم نقد بنیادین غرب خود در غرب مانده اند. راه دیگر، گام نهادن در طریق فرَق صوفیه است که نشان داده اند از نظر گذر کرده و مناسک و آیین های ویژه ای را برپا کرده اند. حتی می توان مدعی شد در این فرق عمل بر نظر غلبه هم دارد. راه دیگر، احیای برخی منابع است که چراغ راه عمل هستند. در اینجا پازوکی گامهایی برداشته است از جمله بازخوانی رساله صناعیه میرفندرسکی و حتی انتشار مقاله ضرورت احیای احیاء علوم الدین غزالی (جاویدان خرد، 1388، ش4) که بنابه نظر برخی جامع شریعت و طریقت و حقیقت بود. راه دیگر پیوند میان ظاهر و باطن دین، این مورد در سالکانی ظهور می کند که مقید به ظاهر شریعت و مؤدب به آداب طریقت بودند و در میان عام و خاص محبوبیت و اعتبار داشته اند. شاید راههای دیگری را هم بتوان به این فهرست افزود و حتی برخی را هم بتوان با فهم و تفسیری تازه با هم ترکیب نمود. به هرحال، تمامی پژوهشگرانی که دل در گرو عرفان دارند و به نسبت نظر و عمل می اندیشند می بایست در چندراهی پیش رو تکلیف خود را روشن کنند.
فکر می کنم می بایست بیشتر از پژوهش در آرای اشخاص و در منابع کهن، از قرآن برای «وحدت نظر و عمل» مدد گرفت و استنطاق نمود. البته مقدمات این استنطاق در آرای دکتر پازوکی فراهم شده است. چنانچه که او در استنادات خود، به مسئله مهم تفاوت ایمان و اسلام اشارتی دارد. اما به نظر مسئله در قرآن بسیار جدی تر و البته مهجورتر مطرح شده است. در این رابطه مطلبی به قلم این حقیر قبلاً تحت عنوان «وقتی عرفان نظری می شود» به چاپ رسیده است (سوره اندیشه، 56 و 57، ص207 الی 210) و در آنجا اصل «وحدت علم و عمل در قرآن و روایات» را تبیین نموده و مدعی شده ام علم مقدمه عمل نیست! بلکه علم در عمل و با عمل است که حیات می یابد.
* منتشر شده در مجله سوره اندیشه ، شماره 78 و79
- ۲۱۴۱ نمایش
مطلب خوب و جالبی بود اما توقع بود که لااقل کمی هم انتقادی می نوشتی. نسبت عرفان دراویش گنابادی با عرفان اهل بیت (ع) چیست؟
اگر فهم ایشان از عرفان اسلامی اینقدر عمیق است چگونه سرسپرده نورعلی تابنده ای می شود که ...
حتما مقاله ای در نقد پازوکی بنویس. اگر او قائل به جدایی نظر و عمل نیست باید خودش مهمترین راهبر این ایده باشد.
با احترام به سواد و دانش ایشان، عرفان ایشان عرفان نیست چیزی در حد تصوف و درویش بازی است .