امام سجاد علیه السلام فرموده اند: ان الله عزّ و جلّ علم انه یکون فى آخر الزمان اقوام متعمِّقون فأنزل الله عزّ وجلّ (قل هو الله احد الله الصمد) و الآیات من سورة الحدید الى قوله (و هو علیم بذات الصدور) فمن رام وراء هنالک هلک.1: خداى عزّ و جلّ مى دانست که در آخرالزمان گروه هایى متعمِّق خواهند بود, پس خداى عزّ و جلّ (قل هو الله احد الله الصمد) و آن آیات از سوره حدید تا قول خداوند (وهو علیم بذات الصدور) را فرو فرستاد. پس هرکس فراتر از آن را قصد کند, هلاک مى شود.
تعبیر (متعمقون) در این روایت بار معنایى مثبت دارد یا منفى؟ به عبارت دیگر, آیا این روایت در صدد مدح متعمِّقون است یا ذم آنان؟ در نگاه نخست, با توجه به معناى تحت اللفظى روایت و صرف نظر از اطلاعات بیرونى, عمده تصور این است که روایت در صدد مدح است, اما برخی رأى علامه مجلسى را در تفسیر این روایت که (متعمقون) را حمل بر ذم کرده است, بر صواب می دانند نه رأى صدرالمتألهین و فیض کاشانى را, که روایت را حمل بر مدح کرده اند.
در معنای ذم روایت اینگونه است: خدا می دانست که در آخرالزمان اقوامی متعمق خواهند بود پس برای جلوگیری از تعمق سوره توحید و حدید را فروفرستاد، هرکس از این معیار فراتر برود هلاک می شود.
درمعنای مدح روایت اینگونه است: خدا می دانست که در آخر الزمان اقوامی متعمق خواهند بود پس برای آنها سوره توحید و حدید را فروفرستاد (این تعمق آخرین حد فکر بشر است) و هرکس از حد تعمق آنها فراتر برود هلاک می شود.
آخرالزمان در معنای اول زمانه تفسیر به رأی است و در تفسیر دوم کمال تاریخ و زمانه بلوغ نهایی فکر بشر.
آیا در دین تعمق منفی است یا مثبت؟ ظاهراً تعبیری در معنای مثبت یافت نمی شود احادیث تعمق یا احادیثى اند که مطلق تعمّق را مذمت مى کنند یا تعمّق در دین را مذمت مى کنند و خطر آن را خروج از دین مى دانند یا از تعمّق در اعمال و تکالیف شرعى نهى مى کنند یا تعمّق در معرفت خدا را بى فایده مى دانند یا از تعمّق در صفات خدا نهى کرده و ترک کنندگان این نوع تعمّق را مدح و تحسین نموده و آن ها را راسخان در علم معرفى مى کنند! مخالفین ذم تعمق نتوانسته اند حجم روایات منفی را انکار کنند و حتی روایتی دال بر مدح تعمق بیاورند و به استعمال مثبت برخی بزرگان تشیع استناد کرده اند و تلاش کرده اند در لغات کنکاش کنند و بگویند: از روایات به دست نمى آید که هر نوع تعمقى در هرجا ممنوع است.
من ابتدا مثل بسیاری تفسیرهای مشهور زمانه طرفدار تعمق بودم اما یادم رفته بود که تعمق با سلوک قرآنی نمی سازد. تعمق فتنه جویی و تأویل جویی است. تعمق در واضحات است یا مبهمات؟ واضح که تعمق نمی خواهد. خدا می گوید: پیروی ازمتشابهات به قصد قتنه و تأویل است و آنها که در قلبشان زیغ است آن را مرتکب می شوند. خدا گفته به متشابهات اقرار کنید ونه چیز دیگر. پس وقتی متشابهات به گوشه ای می روند جایی برای تعمق نمی ماند. تأویل آمدنی است نه جستنی! البته نباید منکر این شد که قرآن عمق و لایه های مختلف دارد و به ظاهر آن بسنده کرد. سفر متعمقانه به درون قرآن منجر به تفسیر به رأی می شود. راه زیادکردن علم، عمل کردن است و دعا کردن که خدایا از نزدت رحمتی بر ما ببخش، این که تویی بسیار بخشنده ای.
این مطلب را با به بهانه نوشته حجت الاسلام برنجکار (مجله نقدونظر ، شماره پاییز و زمستان 1382) و بازتابهای آن نوشتم.
- ۴۸۵ نمایش
به نظر بنده در محکم میتوان تعمق کرد ولی در متشابه نه (تا زمانی که محکم نشده )
خداوند ترک کنندگان تعمق در محکمات را تحسین نکرده بلکه ترک کنندگان تعمق در متشابهات یعنی راسخانی که متشابه و محکم را در کنار هم قرار داده ( از این نظر که هر دو را از جانب خدا هستند و هر متشابهی بالاخره محکم می شود ) و سر تسلیم فرود آورده اند را تحسین کرده است .