خلاصه:
کتاب کد۲۴ (با نام اولیه گفتگو با سایه) یک اثر بین آثار ستایش گران هدایت با منتقدین او و کتابهایی مانند حقیقت بوف کور (از محمدرضا سرشار که شهرت و تأثیرگذاری هدایت را یک سوءتفاهم و حاصل تبلیغات می داند) است که راه میانه را در پیش گرفته و از این نظر مورد تمجید افراد از طیف های فکری مختلف قرار گرفته است. این کتاب چند سند مهم درباره زمینه شکل گیری اثر بیان می کند: سینمای اکسپرسیونیستی، ترز دختر فرانسوی، نمادهای هندی، کافکا و خیام. مؤلف با این کار چند سند مهم جهت تحقیق و قضاوت بیشتر در اختیار تحلیل گران قرار می دهد تا متشابهات آثار هدایت به محکمات آن برگردانده شوند. مستند گفتگو با سایه هم با همین مضامین ساخته شده و در واقع کتاب و مستند نویسنده مشترک دارند.
ادعای قابل تأمل حبیب احمدزاده (نویسنده کتاب) این است که : «اغلب متون مکتوب در زمینۀ نقد بوف کور بر مبنای نظریۀ «مرگ مؤلف» استوار بودهاند. ولی در نقد روش تکوینی ناچار باید زمان و سرزمینی را که در آن میزیسته، در آنجا پرورش یافته، را در نظر گرفت». کتاب کد۲۴ تلاش می کند بدون قضاوت فقط اسناد را روایت کند البته در پایان او را هم نقد می کند و نویسنده علیه نیست انگاری قضاوت خودش را می نویسد.
هدایت کاملا غربی بود و کتاب کد24 از جمله آثاری است که تقلید را توسط صادق هدایت مستند می کند. صادق هدایت صادقانه می گوید: همه تقلید می کنند. اما هدایت می گوید تقلید با سرقت و چاپیدن فرق هست. از این جهت می توان گفت تقلید او شریک شدن در روح فرهنگ غربی است. اصالت و اوریژینالیته هدایت که فردید میگوید به یک معنا درست است ولی نه اینکه او مقلد نباشد. هدایت اصیل بود چون به معنای واقعی یک مرد فرنگی بود وعلت توجه زیاد غرب به بوف کور هم همین همسخنی بین آنهاست.
سایه در نیست انگاری نشانه مهمی است که البته نویسندگان مدرن به این موضوع توجه نشان داده اند. سایه در فرهنگ اسلامی حقیقت نازله عالم بالاست و در فرهنگ مدرن نماد عرفان نیست انگار. بوف کور روایت معکوس مصرع اول این بیت معروف حافظ است: سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد/ ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود. سایه حافظ از جنس وجود است و سایه هدایت از جنس عدم.
حبیب زاده می نویسد: «خودکشی هدایت نوعی وحدت و هماهنگی بین تراژدی زندگی او و تراژدی قهرمان بوف کور به وجود آورد و این بالاتریندلیل تأثیر بوف کور در ذهن مخاطب و ماندگاری آن در ادبیات داستانی ایران است. اما آیا هماهنگی زندگی مؤلف با متن اثر عامل ماندگاری آن است؟ نظریه دیگر این است که بسیاری آثار بزرگ به دلیل سخنگویی زمان خود ماندگارند. دکتر داوری میگوید: من هدایت را به عنوان کسی که شاهد زمانه خود بوده است در نظر آوردهام و به گواهی تاریخی او میاندیشیدم. هدایت نه فقط راهبر نویسندگان بعد از خود است و به قول محمود دولت آبادی همه ما از تاریکخانه هدایت بیرون آمده ایم بلکه سخنگوی تاریکی و نیست انگاری زمانه است.