تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

کتاب دارالشفاء نوشته حجت الاسلام محمدحسن وکیلی مباحثۀ علمی (و نه مخالفت عملی)، نقد و بررسی های نظری درباره رفتارهای ستاد کرونا درباره حرم های مطهر است. موضوع این کتاب مهم، مفید، حساس و بحث برانگیز است ولی نه توسط رسانه های داخلی و نه توسط پژوهشگران الهیات کرونا، آنچنانکه شایسته است، پیگیری نشده است.

مؤلف مدعی شده مصاحبه اولیه با خبرگزاریها در موضوع این کتاب را هیچ یک حاضر به انتشار نشدند و آن را مخالف با اهداف دولت شمردند. تصور نگارنده بر این است که آنچه در این کتاب بیان شده دیدگاه رایج فقهای پیشین شیعه است که اکنون به بهانۀ روشن‌فکری و مقابله با تحجر مورد غفلت قرار گرفته است و آن‌چنان مهجور شده که اگر کسی از آن سخن بگوید اسباب تعجب و استهزاء دیگران خواهد شد. دشمن نیز در این میان ساکت ننشست و از عقب‌نشینی رجال دین از مواضع مسلّم تشیع در قرن‌های گذشته، سو استفاده کرده و به این بهانه جسارت‌هایی به حریم اهل‌بیت و تشیع نمود که زبان را یارای بیان آن نیست.

مباحث مطرح شده در دو بخش کلی آمده تا بیان کند نه کرونا تهدیدی بر شفای معنوی است و نه بر فرض تهدید سلامت در این تزاحم، اولویت بر ترک این دارالشفاء است. بر این اساس مباحث در کتاب حاضر را می‌توان در این چند بند خلاصه کرد:

۱. تشخیص موضوع شفاء و درمان، متوقف بر تخصص است و نظام پزشکی فعلی که در پارادایم تجربه‌گرایی می‌اندیشد به جهت کمبود نمونه‌های آماری در برخی از موارد فاقد صلاحیت برای قضاوت دربارۀ اماکن مقدسه است و لذا از جهات فقهی و تجربی نمی‌تواند در این زمینه مرجع قرار گیرد.

هیچ دلیل علمی بر اینکه رفتن به زیارت مشاهد مشرفه خطرناک باشد نداریم. تمام گمانه زنی هایی که در فضای متخصصان بهداشت دربارۀ این موضوع انجام شده، بر پایۀ استدلال غیرعلمی قرار دارد و مصداق قضاوت در خارج از حوزۀ تجربه است.  برخی از شواهد تجربی گذشته نیز، از نظر تأثیر در بیماری و درمان، دلالت بر تفاوت این اماکن با دیگر مکانها دارد.

۲. منابع وحیانی به‌وضوح دلالت بر این دارد که آثار تکوینی اماکن مقدسه با دیگر اماکن متفاوت است و لذا برای قضاوت دربارۀ آن‌ها باید آزمایش‌ها و تجربیاتی مستقل انجام شود.

ما دلیلی بر اینکه این اماکن موجب شیوع بیماری باشد نداریم تا حکم به عدم استحباب زیارت نماییم و به تبع آن، تصور کنیم که آثار موعود برای زیارت برداشته شده است.

مجموع های از روایات در آداب زیارت است که نشان می دهد مراعات آنچه امروزه بهداشت نامیده می شود در این اماکن مقدس لازم نیست و نورانیّت این اماکن آثار سوء عوامل بیماری را در این مکا نها از بین می برد. (ص101). وقتی کلید حل مشکلات عالم ظاهر در عالم بالا است و راه اتصال به عالم ملکوت، اماکن مقدسه است، طبیعتاً در ایام بیماری نباید آنها را تعطیل کرد(ص116). البته «اگر جایی ادلۀ استحباب تمام نبود، نمی توان چنین کرد؛ مانند اینکه کسی مقداری سم بر ضریح مطهر بریزد. در اینجا چون احتمال خطر به گونه ای است که ادلۀ استحباب بوسیدن ضریح را کنار می زند، دیگر تمسک به آن صحیح نخواهد بود؛ ولی در این مورد می دانیم که ویروس فعلی طبق آمارهای رسمی از این قسم نیست »(ص106).

۳. منابع وحیانی به‌روشنی دلالت بر این دارد که حضور در اماکن مقدسه به قصد استشفاء از عوامل مهم شفاگرفتن است و لذا این مراکز در شفابخشی در میان کاربری‌های گوناگون شهری، عِدل بیمارستان‌ها و درمانگاه‌ها و بلکه مقدم بر آن‌ها است.

۴. حفظ سلامتی از راهبردهای مهم شریعت در زندگی است ولی راهبردی مطلق نیست بلکه ضریب اهمیت آن به‌گونه‌ای است که در تزاحم با امور گوناگونی از فعلیت ساقط می‌شود. با این فرض که نظر کارشناسان بهداشت را دربارۀ اماکن مقدسه بپذیریم باز هم تزاحم ملاک‌ها در این موارد به‌گونه‌ای نیست که بتوان جواز بستن این اماکن را که مستلزم تعطیل وقف و وهن شعائر است توجیه نمود.

اگر فرض کنیم کلام متخصصان بهداشت در این موضوع حجت است و هیچ عامل غیرحسی تأثیرگذار در این اماکن وجود ندارد، باز هم استحباب زیارت برداشته نمی شود؛ زیرا نهایت مسئله این است که احتمالی بسیار ضعیف در خصوص رواج بیماری در این اماکن به وجود می آید و مسلماً با وجود این احتمال ضعیف، استحباب زیارت ساقط نمی شود.

اهمیّت حفظ جان از منظر شرع آنقدر نیست که به مجرد احتمالات ضعیف، حکم به حرمت سفر شده یا وجوب حج از فعلیت بیفتد. بلکه در خصوص زیارت احتمال استحباب آن همراه با خوف نیز کماکان مطرح است. پس نمی توان گفت حفظ جان در این حد نیز واجب است و با واجبات و محرمات دیگر نیز تزاحم می کند.

مسئله دیگر در اولویت تزاحم این است که: اگر انسان در مشاهد مشرفه باشد و رفتن از مشاهد مشرفه یا مساجد، نوعی سو ءظن به آ نها تلقی شود، نباید آنجا را ترک کند(ص198). فرار از بیمار یهای مسری یک اصل عقلی و شرعی است که ب هحسب درصد خطر آن گاه واجب و گاه مستحب م یگردد، ولی در موارد استحباب در تزاحم با احترام یک  مؤمن یا احترام مسجد به راحتی ساقط شده و فرار از بیماری مکروه می گردد. با توجه به نمونه های ارائه شده می توان فی الجملة ضریب اهمیّت اطراف تزاحم را نیز کشف نمود (ص199). زیرسؤال بردن هویت شفابخشی مکان مقدس و شکستن قداست و معنویتی که در اذهان و قلوب مردم داشته است که با توجّه به دامنۀ تأثیر  منفی می تواند مکروه یا حرام یا حرام مؤکد باشد.(ص219)

 

***

تلاش این کتاب برای احیای مسئله شفابخشی دین و نیز مزاحم نبودن تهدیدهایی از جنس ویروس کرونا برای توسل ستایش برانگیز است. استدلالها و استنادات با افراد متحجری که به صورت احساسی و شعاری علیه تدابیر بهداشتی موضوع گرفتند بسیار فاصله دارد. با خواندن این کتاب بسیاری از روحانیون و الهیات دانان متوجه می شوند که این مسئله به سادگی با گفتن عقل با دین منافاتی ندارد حل نمی شود.

به طور کلی نویسنده معتقد است: از نظر فقهی مسئله دارای ابعاد دقیق و گسترد های است و آن چنان که در کلمات جمعی از فضلا به سادگی مطرح شده و تمام آن به تزاحم میان حفظ جان (واجب) با ترک زیارت(مستحب) ارجاع گشته؛ نیست. (ص223). وی معتقد است بر خلاف آنچه بر سر زبانها افتاده مرجع این تصمی مگیری فقط متخصصان بهداشت و سلامت نیستند، بلکه این تصمیم کاری میان رشته ای است و حضور متخصصانی در مدیریت شهری، اقتصاد، جامعه شناسی، مهندسی فرهنگی و ... در تشخیص موضوع ضروری است و در نهایت حکم کننده در این باب باید فقیه باشد تا با تشخیص ضریب اهمیّت شرعی حکم به اولویت نماید.(ص224).

ولی مسئله ای که در این کتاب اجمالی و سربسته مطرح شده است این است که چرا رهبرانقلاب خود را تابع ستاد کرونا دانستند؟ مؤلف در مقدمه کتاب معتقد است تعبیر رهبر انقلاب به  اینکه «این جور مصلحت دانســته اند و این جوری عمل کرده اند» شــاهد برایــن اســت کــه خــود رهبر معظــم نیز ایــن مطلــب را بر اســاس عمل بــه قانون و همراهی با دیدگاه ســتاد ملی مبارزه با کرونا بیان فرموده اند؛ نه بر اســاس دیدگاه شخصی خودشان».

اما باید متوجه بود که تدبیر رهبر پذیرش نظرات ستاد کرونا و وزارت بهداشت در کنار توصیه به توسل بود. این تدبیر نه رد شفابخشی معنوی است و نه مخالفت با مشهورات معاصر، بلکه بر اثر رعایت مراتب عقول مردم پدید آمده است. در عصر پوزیتویسم و مادی گرایی تلاش برای بهره بردن از شفای معنوی باید با رعایت این نکته باشد. پس شاید بازماندن مشاهد شریفه بدون ایجاد بستر اعتقادی برای مردم کار را بدتر می کرد. مسئله دارالشفاء بودن بستگی زیادی به نیت و اعتقاد مردم دارد. که البته نویسنده در جایی از کتاب به آن اذعان دارد و برای همین ضمن پرهیز از مخالفت عملی با ستاد کرونا، دعوت می کند تا در این زمینه فرهنگسازی شود و ناگفته پیداست که خود او هم در این زمینه پیش قدم شده است. ولی به هر حال از لوازم فرهنگسازی در مسئله شفای معنوی این است که موانع فهم و باور جامعه بیشتر مدنظر قرار گیرد و یکی از این لوازم این است که در دعوت مردم به شفای معنوی همه حقایق مدنظر باشد.

یکی از حقایق مهم در شفای معنوی این است که کسی که برای شفا به حرم می آید باید تسلیم امر مولا باشد و اگر مولا شفای جسمی را برای او مضر تشخیص داد انکار و اعتراض نشود. اینجاست که مؤلف هم اذعان دارد که: شفا ترکیبی از جسم و روح است و «گاهی اوقات، درد قلب مریض، محصول اشتباهات و آلودگی های روحی است و چنین نیست که برای رشد او ضرورتی داشته باشد. در این حالت، وقتی که مریض به محضر امام مشرف می شود و امام درد قلب او را خوب می کنند، واقعاً شفاء صدق می کند؛» (ص49) ولی «اگر در جایی به حسب ظاهر، برای امام بیمار یای اتفاق بیفتد ، این بیماری جسمی عین شفاست»(ص65). به عبارت دیگر «ممکن است کسی به زیارت امام حسین ع مشرف شود و وعدۀ قطعی داده باشند که این زیارت موجب شفاست و از قضا در کنار حرم حضرت جان بدهد. این  جان دادن نه تنها یکی از مصادیق شفاء است؛ بلکه از بهترین و عالی ترین مصادیق شفاء محسوب می شود»(ص68).

نویسنده در پاسخ به یک اشکال مفروض که باید اعتقاد باشد تا زیارت اثر بگذارد می گوید: هرکسی به حرم وارد می شود دعاهای مستجابی دارد.(ص118) ولی برخلاف تصور نویسنده که می گوید در روایات هیچ گاه سخن از غیربهداشتی بودن آن به میان نیاوردند (ص103) در همانجا این حدیث نقل می شود که لولا ما مسه من ارجاس الجاهلیة مامسّه ذوعاهة الاّ برأ. (من لا یحضره الفقیه، ج ص 19). این قید یعنی شفادهی شرطی دارد و آن اینکه جاهلیت حجاب آن نشده باشد. پس با این وصف در شرایطی که جاهلیت بر توحید غلبه کرده باشد آیا باز هم می توان از دارالشفاء سخن گفت؟

نویسنده با در نظر نگرفتن همین رعایت عقول عامه است که معتقداست: دشمنان اسلام، یک بازی برد- برد چیده بودند : اگر حرمها بسته نشود، شروع به بدگویی کنند، اگر حرمها بسته شود، از یک سو، طیفی از مذهبیان افراطی را علیه حکومت اسامی بشورانند و از سوی دیگر، خود نیز نسبت به حر مها و قداست آن بدگویی نمایند. (ص242). ولی بهتر است بگوییم اکنون در فضایی قرار گرفته ایم که رواج توسل (در کنار ورود منحصربه فرد متدینین به موضوع مواسات) با مدارا با قواعدمدرنِ سلامت توأم شده است. علاوه بر این نیاز است که توسل و شفای معنوی مبانی نظری خود را پیدا کند. این رسالت بر عهده فضلایی همچون آقای وکیلی قرار گرفته است.

متن تفصیلی با دو نویسنده در روزنامه فرهیختگان منتشر شده است: کرونا، شفای معنوی و آزمون مضاعف

  • رضا کریمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی