مقاله «جذابیت در سینما » اولین یادداشت در جلد اول کتاب آینه جادو است که در واکنش به فیلمهای روشنفکری که جذابیت و جذب مخاطب اهمیتی نمی دادند نوشته شده است. اما اهمیت آن بیش از اینهاست. این مقاله اولین متن سینمایی است که خود آوینی میخواست تا در قالب کتاب خوانندگان بخوانند اما محتوای آن به اندازه آنچه که از او علیه سینمای موجود غرب مشهور شده است، مشهور نیست! وقتی از دریچه تفسیر مرحوم مددپور و بحث سینمای اشراقی آوینی را بفهمیم شاید کمتر متوجه باشیم که او در ابتدای کتاب خود از برخی مشهورات و بدیهیات سینما دفاع می کند. در نظر او جذابیت «شرط لازم» است، هر چند «کافی» نیست. فیلم بدون جذابیت فیلم نیست. او بنیان جذابیت سینما را بر ایجاد و ایهام و اعجاب و تفنن و تلذذ می داند. شاید با مطالعه این یادداشت است که علت دفاع او از سینمای هیچکاک و فیلمهایی مانند عروس را بهتر بفهمیم.
بعد از این، پرسش مهم این است که: آیا میتوان فیلمی ساخت که نه به رگ خواب عوامالناس اصالت بدهد و نه به فرمولهای روشنفکران و نظر منتقدین؟ برای پاسخ به پرسش فوق ابتدا ماهیت سینما به صورت اجمالی مورد بررسی قرار می گیرد: سینما در ابتدا با «داستان مصور» اشتباه میشود...
«داستان»، همان طور که از نامش برمیآید، «مثالی است از زندگی» که بشر حیات خویش را با توجه بدان معنا میکند. اگرچه نباید معنای «قصص» را، آنچنان که مورد نظر قرآن است، با مفهوم داستان اشتباه گرفت، اما به هرحال، روش قرآن مجید در «بیان حقایق از طریق امثال» ناظر بر یک ضرورت غیرقابل انکار در حیات بشری است
آوینی ادامه می دهد: تلاشهایی که خواستهاند نقش داستان را در فیلم انکار کنند و آن را به تصویر محض مبدل سازند توفیق نداشتهاند و سینما اکنون همین است که هست: «تصویر متحرکی که در خدمت بیان داستان درآمده. جاذبیت سینما از جانبی به داستان برمیگردد، از جانبی دیگر به تصویر، از جانب سوم به این ملغمهای که از ترکیب داستان و تصویر پدید آمده و میتواند توهمی از واقعیت را ایجاد کند. این ملغمه دیگر نه داستان است و نه تصویر؛ دیگرگونه یافته است. البته در تعریف فوق «اصالت تصویر» و «فردیت فیلمساز» نباید فراموش شود. بنا بر تعریف غالب هنرشناسان معاصر، سینما بیان همین فردیت و مکنونات درونی هنرمند است.
نوع رابطهای که سینما با انسان امروز برقرار میکند هرگز نظیری درتاریخ نداشته است. تماشاگر سینما در «توهمی از یک واقعیت» غرق میشود . این استغراق ذات سینماست بنیان جذابیت سینما بر ایجاد و ایهام و اعجاب و تفنن و تلذذ است و نمیتواند که نباشد. اما جالب است که این ویژگی ذاتاً منفی نیست انکار مطلق این رابطه، نفی سینماست و این مقصود ما نیست. سخن ما در کیفیت تحقق این رابطه به نحوی است که در آن عقل و اختیار تماشاگر و حریت ذاتی او منکوب واقع نگردد.
بلکه آوینی معتقد است این غفلت ملازم با زندگی بشری است و از آن نمیتوان پرهیز کرد. پایان این سیر به نوعی خودآگاهی منتهی میشود که اگر ماهیتی کمالطلبانه داشته باشد، میتواند همهی ترسها و خشمها و هیجانات و کشاکشهای عصبی فیلم را در خود مستحیل کند. پس اینکه آیا انسان اجازه دارد که خود را به تفنن محض تسلیم کند یا خیر، سخن بسیار است، اما به هر تقدیر جذابیت سینما متکی بر نیازهای بشری است.
آوینی دو مثال می زند. درمیان فیلمسازان غربی هم هستند کسانی که به دنبال فریب تماشاگر نبودند. آنها گاهی همچون آندره وایدا در فیلم «ارض موعود»، مخاطب خویش را رفته رفته به سوی نحوی خودآگاهی محدود هدایت میکنند و یا همچون فرانچسکو روزی در فیلم «سه برادر» با «فطرت» تماشاگر مخاطبه دارند؛ و در عین حال به مسأله جذابیت نیز بی اعتنا نبودهاند.
اگر جذابیت اصالت پیدا کند دو اتفاق می افتد یا ضعفهای روحی بشر ـ عواطف سطحی و مبتذل غلبه پیدا می کند یا مانند «دونده و مخصوصاً در «باشو، غریبهی کوچک» شخصیتها و حرکاتی هیستریک که سعی دارند برای تماشاگر هرگز فرصتی برای تعقل باقی نگذارند.
شهید آوینی در این یادداشت از جذابیتهای منفی و مثبت چند مثال می زند و تا حدی مطلب را از اجمال به تفصیل می آورد اما در پایان می نویسد: آنچه در اینجا بر قلم میگذرد در مقام تبیین حکمی و اعتقادی است، اگرنه، نویسنده خود واقف است که جستوجوی راه موکول به تجربهی عملی در کارِ فیلمسازی است.
***
پ ن:
این یادداشت پس از بحث و بررسی مقاله «جذابیت در سینما» در جلسات آوینی خوانی کرمانشاه به نگارش در آمد.
- ۳۷۱ نمایش