سفارشی نساختن نقطه قوت هنر حاتمی کیاست و جز این پاسخی از استاد سینما توقع نداشتم. حاتمی کیا روایت های شخصی اش را به فیلم تبدیل می کند یعنی به موضوعاتی که درگیر آنهاست می پردازد برای همین آثارش بر دل می نشیند. هر جا هم هنرش مقبول نشده به علت دور گرفتن از موضوع بوده است.
او از کرخه تا راین سفر کرده است؛ با حاج کاظم در همدان هم نفس شده، مباحثات فکری با دخترش را در موج مرده و به نام پدر روایت کرده است و اصغر وصالی در «چ» را از نزدیک دیده است. اما فکر می کنم در چ ،فیلمی که دیروز بارها در موردش صحبت شد، این اتفاق کاملا رخ نداده است. (در این مورد نقد مفصلی نوشتم که بعداً منتشر می کنم).
در ادامه صحبتهای آن جشن، حاتمی کیا گفت در زمان عملیات مرصاد، به عنوان فیلمبردار گروه روایت فتح حضور داشته است و شاهد یک تراژدی انسانی بوده است: انسانهای یک شکل و یک زبان که با هم می جنگیدند و دو طرف تا حدی مشتبه شده بودند که گاهی با هم اشتباه گرفته می شدند و این خطر وجود داشت که ممکن بود با حاتمی کیای فیلمبردار به عنوان منافق برخورد کنند! (ترسیم تراژدی مرصاد گویا به قلم خود حاتمی کیا قبلاً در مطبوعات منتشر شده است)
مجموع این خاطرات و تحلیل حاتمی کیا از تراژدی مرصاد نشان می دهد که او یک موضوع نزدیک دیگر برای روایت کردن دارد که امیدوارم موجب ظهور یک اثر هنری شاخص دیگر از استاد سینما باشد.
دیروز حاتمی کیا درخواستها برای ساخت فیلم مرصاد را قبول نکرد. اما امیدوارم در آینده مرصاد روح حاتمی کیا را رها نکند و مدام به سراغش بیاید. چنانچه که سالهاست مرصاد در جان او مانده است...
- ۵۳۸ نمایش
"دیروز ابراهیم حاتمی کیا و دیگران میهمان شهر ما بودند."
اینکه بقیه مهمانان با آن همه اثر در سینمای ایران تنها "دیگران" متن شما هستند نه از آن جهت است که عنوان متن حاتمی کیا در مرصار است! بلکه از آن جهت است که دل در گرو او و آثارش دارید.
وقتی با تعابیری چون:
"جز این پاسخی از استاد سینما توقع نداشتم." و "موجب ظهور یک اثر هنری شاخص دیگر از استاد سینما باشد." از او یاد می کنید و چنین آرزو می کنید " امیدوارم در آینده مرصاد روح حاتمی کیا را رها نکند و مدام به سراغش بیاید." یعنی حاتمی کیا برای شما موضوعیت دارد...
چرا؟!
راستی مشتاق خواندن نقد چ هم هستم زیرا نه از سر کین که از زبان یک طرفدار منصف نوشته شده است.