تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

کتابهای اسلام شناسانانه ای که توسط ما برای خارجی ها و یا توسط خارجیها  درباره ما نوشته می شوند یک  ویژگی مشترک دارند و آن اینکه معمولا می توانند شروع خوبی برای آشنایی با اسلام باشند. کتابهای علامه طباطبایی - گلچینی از معارف تشیع، قرآن در اسلام، شیعه در اسلام و رسالت تشیع در دنیای امروز – از این دسته اند. گویی که یک نفر خالی الذهن  می خواهد بداند دین ما چه برای گفتن دارد. کتابهای سیدحسین نصر مانند قلب اسلام هم در این قاعده جای می گیرند و نیز کتاب درآمدی بر اسلام نوشته آن ماری شیمل (دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ترجمه عبدالرحیم گواهی1376).

این کتاب بحث را از شبه جزیره عربستان در قبل از اسلام شروع می کند و به شخصیت حضرت محمد ص ، گسترش اسلام، قرآن و تعالیم آن، حدیث، شریعت، کلام و فلسفه، تشیع، اسلام عرفانی و در پایان تحولات نوین در درون اسلام می پردازد.

نگاه شیمل به اسلام چند ویژگی دارد.

نویسنده به صورت جداگانه فصلی را به تشیع و فرقه های آن اختصاص داده است و در دیگر مباحث  بر اساس دیدگاه های اهل سنت است به تببین اسلام می پردازد مثلا در باب جنگ صفین معتقد است که معاویه د رجریان به نیزه کردن قرآن ها علی ع را متقاعد کرد که کار را به حکمیت بسپارند و این خلاف دیدگاه تشیع است که معتقد به تحمیلی بودن حکمیت شده است. به هر حال نقد های مترجم مکمل خوبی بر این نوع نگاه است که به صورت پاورقی ذکر شده است.

تعلق خاطر نویسنده به عرفان هم کاملا آشکار است و در این کتاب علاوه بر تعاریف کلی در موضوع، فصلهایی جداگانه با عنوان «اسلام عرفانی و سلسله های تصوف» و «اعتقادات عمومی و تجلیل از اولیا» را ترتیب داده است. جدا از این ، او کتابی مستقل باعنوان ابعاد عرفانی اسلام دارد. با این وجود نگاه شیمل به عرفان هم سنی است و مثلا مسئله منتهی شدن سلسله تصوف به ابوبکر را مطرح می کند.
تجربه شیمل در مناطق ترک و عرب است ودر کتابش اثری از تجربه ایران نمی بینیم. او از مراسماتی ماننند عرس (ص194) نام می برد که لزوما در همه جای جهان اسلام اجرا نمی شوند.

این کتاب حاصل سالها زندگی در میان مسلمانان است و شیمل تنها به تحقیق کتابخانه ای بسنده نکرده است هرچند تجربه مؤلف در مناطق ترک و عرب است ودر کتابش اثری از تجربه ایران نمی بینیم. او از مراسماتی ماننند عرس (ص194) نام می برد که لزوما در همه جای جهان اسلام اجرا نمی شوند. البته شیمل به ایران هم آمد و دکترای افتخاری دانشگاه تهران را هم دریافت کرد. ولی حداقل در این کتاب از اسلام ایرانی چیزی نمی بینیم.

قاعده شرق شناسان این است که نگاهی از بالابه پایین و بدون همدلی به شرق داشته اند. آیا نباید شرق شناسان را به یک دید قضاوت کرد؟  نگاه او نگاه جست و جوگرانه ای است که سعی دارد انصاف را رعایت کند به ویژه اینکه سالها میان مسلمانان زندگی کرده است.در ابتدا از تصویری که شرق شناسان از اسلام به دست داده اند انتقاد می کند و خودش تلاش می کند تا فارغ از مسائل سیاسی و جامعه شناسی  نگرشی سنتی به تاریخ و فرهنگ اسلامی را ارائه دهد. شرق شناسان همیشه سعی داشته اند از دیدی غربی و همچون یک مورد پژوهشی به اسلام بنگرند. اما ظاهراً در اینجا قاعده استثنا می خورد - و یا حداقل سعی نویسنده این است که این کار را بکند - این نگرش سنتی برای شرق شناسی غنیمتی است و اعتبار این کتاب را بالا می برد.


  • رضا کریمی

چاپ شده در مجله سوره اندیشه، ش 62و63، شهریور و مهر91، ضمیمه اسفار، صص 27و28

ویلیام چیتیک از عرفان شناسانی است که بسیاری آثار او به زبان فارسی ترجمه شده اند. او به ویژه در مورد مولوی و ابن عربی بسیار پژوهش کرده است. کتاب حاضر دو بخش از کتابی با عنوان  Sufi path of Knowledge  است. اینکه چرا با وجود این همه عرفان پژوه مسلمان ایرانی ما بخش هایی از کتاب یک نویسنده خارجی  را به عنوان کتابی مستقل روانه بازار نشر میکنیم خود حکایتی است که بررسی جداگانه ای می طلبد...

  • رضا کریمی
پیشرفتهای کشور ما در ابزارها قابل توجه است اما مشکل عدم هماهنگی در متن زندگی ماست. حقیقت این است که ما در سبک زندگی پیشرفت نکرده ایم. اتفاقات خوب در جای خود می مانند و حرفها بی عمل رها می شوند. به عبارتی پیشرفتهای ما با هم هماهنگ نیستند.  پیشرفتهای ما تا حالا ناگزیر گلخانه ای بوده اند با این روند رتبهى شانزدهم علمى متعلق به ایران شده است اما سبک زندگی را هم می شود رتبه بندی کرد؟ 

متنی که در ادامه می آید بسیار آموزنده است...

  • رضا کریمی

و در حدیث محمد بن مسلم وارد است که شنیدم از ابا عبد اللَّه (ع) که میفرمود که پیش از قیام قایم امتحان و آزمایش باشد از جانب حق تعالى، گفتم که چه چیز است آن که فداى تو گردم؟ پس این آیت را خواند که‏ وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ‏ بعد از آن فرمود که خوف از ملوک بنى فلان است، و جوع و گرسنگى از گرانى أسعار، و نقص اموال از کسادى تجارات و قلت زیادتى در او، و نقص انفس بموت سریع و کمى ثمرات بقلت ریع زرع، و قلت برکت ثمار.

کشف الغمة / ترجمه و شرح زواره‏اى، ج‏3، ص: 360

------

خواستم به گرانی واکنشی نشان داده باشم. فکر نکنید نسبت به آنچه می گذرد بی تفاوت و بی اطلاعم. در این اوضاع بیشتر ما کاری نمی توانند بکنند، به جای غرزدن باید یادمان نرود بلای الهی قطعی است و صابرین بشارت داده شدند.

  • رضا کریمی
در اجلاس نماز کرمانشاه یک حقیقت مهم نماز به صورت اجمالی مطرح شد و نمی دانم آیا مخاطبین این پیام فهمیدند که چه شنیدند؟

ابتدا شنیدیدم که:

با این همه  (خدمات انجام شده)باید اعتراف کنیم که هنوز مجموعه ی ما مسئولان نظام اسلامی وظیفه ی خود را در این باره به تمام و کمال، ادا نکرده ایم.

در اکثر رسانه ها این جمله تیتر اصلی شد.  و برخی مطبوعات با جدی نگرفتن این پیام آن را حتی در تیتر اصلی خود قرار ندادند. در مورد این جمله نه چندان تازه ممکن است مخاطب بگوید حرف درستی است و ما حق خیلی دستورات الهی مثل نماز را به جا نیاورده ایم .

بعد شنیدیم که :

اهمیت نماز را باید به درستی فهمید. 

اینجا هم مخاطب ممکن است فکر کند که بله حرف درستی است نماز مهم است.

اما وقتی ادامه دهیم می فهمیم که اهمیت نماز در کجاست؟ و ادانکردن حق نماز به کدام حقیقت اشاره دارد؟ گوینده پیام ادامه داده است:

«این که فرموده اند: اگر نماز در درگاه خداوند، مقبول افتد دیگر خدمات و زحمات نیز پذیرفته شده و اگر نماز، مردود باشد هرچه جز آن نیز مردود گشته است، حقیقتی بزرگ را بما می نمایاند. آن حقیقت این است که اگر در جامعه ی اسلامی نماز در جایگاه شایسته ی خود قرارگیرد، همه ی تلاشهای سازنده ی مادی و معنوی، راه خود را به سمت و سوی آرمانها میگشاید و جامعه را به نقطه ی مطلوب آرمانی اسلام میرساند؛ و اگر از اهمیت نماز غفلت شود و نماز مورد بی اعتنایی قرار گیرد، این مسیر به درستی طی نخواهد شد و تلاشها و مجاهدتها تأثیر لازم را در رساندن به قله یی که اسلام برای جامعه ی بشری ترسیم کرده است،‌ نخواهد داشت.»

قبولی اعمال به قبولی نماز وابسته است. تفسیر او از این حدیث این است که اهمیت نماز در این است که دیگر اعمال را اصلاح می کند. اما اشتباه نکنیم. به نظرم بیشتر از این می شود مطلب را باز کرد. منظور این نیست که صرفاً با اقامه درست نماز کار تمام می شود. بلکه ما باید دیگر اعمالمان را طوری انجام دهیم که نماز قبول شود و بالا رود. در اینجا برنامه ریزی های فرهنگی همگی تحت تأثیر قرار می گیرند. آیا در برنامه های فرهنگی ما نماز قبول می شود؟ الان دارم فکر می کنم برنامه نماز محور یعنی چه؟ فعلا که گنجاندن نماز جماعت در سین برنامه ها تنها ایده اجرا شده است! به نظرم حرف تازه ای زده شده است  و من اکنون... پرسشی به جانم افتاده است...

«این حقیقت، به همه ی ما هشدار میدهد و وظیفه یی سنگین را به یاد ما می آورد. تلاشهای فرهنگی و هنری و برنامه ریزیهای آموزشی و غیره، همه باید به گونه یی طراحی و اجرا شود که نماز، با کیفیت مطلوب، روز به روز در میان مردم بویژه جوانان و نوجوانان رونق گیرد و همه به راستی از این چشمه ی پاکی و روشنی بهره مند گردند. بیشک دستگاههای متعدد امور فرهنگی و آموزشی و صدا و سیما و دست اندرکاران اداره ی مساجد، بیش از دیگران باید احساس مسئولیت کنند... سیدعلی خامنه ای / 13/شهریور/1391»

  • رضا کریمی

ایشان (آیت الله انصاری شیرازی) در مباحث عرفانی آرامتر و منطقیتر و مدللتر مباحث را مطرح میکردند. ایشان چشیده بودند و سخن میگفتند و تار و پود وجودشان با این مباحث بیشتر سنخیت داشت و از همین جهت عرفانی به علامه طباطبایی بیشتر عشق میورزیدند و میفرمودند: «علامه طباطبایی یک لایه دقیق و لطیف عرفانی مخفی داشتند که هر کسی به آن راه پیدا نمیکرد.»
...حضرت استاد جلسهای در منزل ما بودند و به من فرمودند: «کتاب گلشن راز در منزل دارید؟» کتاب را به محضر ایشان آوردم و ایشان شعری از شیخ محمد شبستری خواندند و چنان عارفانه و عالمانه توضیح میدادند و جلسه را منقلب کرده بودند که وصف ناشدنی است. از بدِ روزگار یکی از افرادی که معروف به فلسفه و مباحث عقلی بود، وارد مجلس شد و ایشان بلافاصله کتاب را زیر پتو مخفی کردند. ایشان مکرر به ما میفرمودند: «یکی از اسباب موفقیت علامه طباطبایی سلوک ایشان بود و اگر اینگونه نبود، نمیتوانست موفق شود. علامه با برادرش هر پنجشنبه به روضه آیتالله گلپایگانی تشریف میبردند و اگر اینگونه سلوک نمیکردند، نمیتوانستند این مطالب را در حوزهها تدریس کنند و شاگردانی را تربیت کنند» آیتالله جوادی هم همینگونه است اما آیتالله انصاری شیرازی دراین زمینه شدیدتر هستند. برخی آقایان این ملاحظات را نمیکنند و برخی حرف‎‎هایی که نباید زده شود و هر کسی نمیفهمد و نمیپذیرد را مطرح میکنند که مشکلاتی ایجاد میشود. آیتالله انصاری شیرازی از قول علامه طباطبایی نقل میکردند که برخی از بدبینی‎‎هایی که نسبت به عرفاست، از خود ایشان است و میفرمودند که نباید جو را علیه خودشان بشورانند و اگر به دیده انصاف نگاه کنیم، خدمتی که علامه به حوزه و علوم اسلامی کرد، کمتر کسی داشت و همه این خدمات بر اساس همان سلوک ایشان بود. ای کاش این سلوک را برخی دوستان رعایت کنند.

مجله پنجره ش145 ص63 - گفتوگو با احمد اسدی

  • رضا کریمی

حدود 4سال پیش اعتیاد را از ویژگی های دوران مدرن دانستم و مطلبی را در این مورد در وبلاگم نوشتم:

 

اعتیاد با مواد مخدربه وجود می آید و در واقع اعتیاد مخصوص به مخدرات است. کسی که خود را بی درد می کند به عادات پناه می برد. عادت وضعیتی است که شخص در آن توقع و تحمل تغییر و «وضع دیگر» را ندارد. اما درد نشانه تحول و تبدیل است و اگر درد نباشد چیزهای تازه یافت نمی شوند و همیشه همان است که هست. یعنی زندگی یکنواخت، یعنی عادت که معتاد به آن دچار است. انسانِ انسان محور چون داعیه تملک و تسخیر دارد نمی تواند و نباید خلاف عادت را بپذیرد. 

 

متن کامل در مورد اعتیاد

از داوری هم ضمن مصاحبه ای در موردفوتبال نوشتم:آدمى در وهم خود هم حسابگر و فایده جو است و هم با پناه بردن به بازى از حسابگرى و نفع طلبى مى گریزد براى این که در وهم حسابگر جهان مدرن تعدیل به وجود آید.       متن کامل مصاحبه دکتر داوری

تلویزیون و ورزش دو مظهر بزرگ اعتیاد مدرن هستند. المپیک نیز هم...

چه اهمیتی دارد کی پیروزمی شود؟ این سوال را کسانی که آلوده نشده اند می پرسند و ما پاسخی در خور نمی دهیم. می گوییم اهمیت ورزش از حتی از سیاست هم مهم تر شده است. اما این جمله در عین صحت پوشاننده حقیقت است. چرا یک رقابت سرگرم کننده از امور اداره جهان همه تر شده است؟ من سعی کردم پاسخی به این سوال بدهم.

اکنون که المپیک تمام شده احساس می کنم کم کم مواد افیونی از بدنم خارج می شوند!! زندگی دوباره از سر گرفته می شود... حالا که به گذشته نگاه می کنم می بینم چه اسارتی کشیدم! به خودم قول می دهم دیگر معتاد نشوم ولی...

  • رضا کریمی

هیچ نظر کارشناسى‌اى که مخالف با نظر این حقیر باشد، مخالفت با ولایت نیست؛

دیگر از این واضح‌تر؟

دیدار با دانشجویان 16 مرداد 91

  • رضا کریمی

منتشر شده در مجله سوره اندیشه شماره 60 و 61

مقدمه اول: توی ایام نمایشگاه کتاب در ایستگاه مشاوره کتاب مستقر بودم. یک روز جوانی با سرعت آمد و روی صندلی روبروی من نشست و گفت: یک کتاب می خواهم در مورد فلسفه اگزیستانسیالیستی! من هم فوراً پرسیدم می خواهی شروع کنی یا مطالعه قبلی داری، پاسخ درستی نداد و پاسخ سریع می خواست . گفتم یک کتاب در مورد 6 فیلسوف اگزیستانس است: به نام فلسفه های اگزیستانس، قلم روانی دارد از دکتر مصلح... برای شروع کتاب خوبی است. انگار راضی نشده بود گفت می خواهم در مورد تعلیم و تربیت از دیدگاه فلسفه اگزیستانسیالیستی بدانم. جوان بود و درخواستش خیلی حرفه ای بود. اعتراف می کنم نمی دانستم آیا اساساً اگزیستانسیالیسم در موضوع تعلیم وتربیت ورود پیدا کرده است یا نه؟

  • رضا کریمی

طوبای محبت6- وبلاگ هزارویک حرف

از جمله نظرات منحصربه فرد مرحوم دولابی در باب عکس العمل رایج به قرائت قرآن است.

عرب های آن زمان پنبه در گوششان می گذاشتند که کلام پیغمبر را نشنوند... تا می شنیدند هوار می کردند... الان هم سربه سر اهل سنت که شناس بشوند می گذارم و می گویم چرا وقتی قرآن می خوانند هوار می کنید. انگار دشمن پیدا شده... در یکی از مجالس وقتی قرآن خواندند دیدم دوسه نفر که احتمالا مربوط به جلسات قرآن تهران که مسابقه می گذارند بودند آها آها کردند. گفتند که مثلا ما الله الله می گفتیم اما من فهمیدم کلک می زنند و برای زینت مجلس این کار را بکنند و روی عادت است... یک ناقلایی آن بغل های دنیا توی بشر هست که بوق را می گیرد و به بشر دم می دهد... آن دم ، مال شیطان است نفخ فیه الشیطان. شیطان گول می زند و می خواهد لطائف قرآن را از دستشان بگیرد. توجه به قرآن را بگیرد و انحراف حاصل کند. (طوبای محبت، ج6، صص 111الی113)

از مطالب دیگر می فهمیم که مستند نظر ایشان آیه 204سوره اعراف است. ایشان می گوید: این چقدر بی عقلی است که مثل اهل سنت در وقت خواندن قرآن دادو فریاد کنیم در حالی که قرآن می فرماید وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (مصباح الهدی، 439). از این آیه دو تفسیر می شود داشت. یکی استحباب یا وجوب سکوت حین قرائت قرآن است دومی سکوت بعد از استماع قرائت قرآن. بر اساس تفسیر اول اشکالی بر جلسات و مسابقات فعلی قرآن نیست چون حین قرائت سکوت حاکم است. اما بر اساس تفسیر دوم بعد از استماع قران باید  توجه  به لطائف قرآن شود و لازمه این توجه سکوت است. سکوت بعد از قرائت. ظاهر آیه هم که ابتدا امر به استماع و بعد به سکوت است هم مؤید این تفسیر است. ولی در جلسات امروز درست خلاف این عمل می شود و به عقیده مرحوم دولابی این دم  شیطان است!  و نیز ایشان معتقدند که این بدعت در بین اهل سنت رواج به وجود آمده و به ما هم سرایت کرده است.

اساسا ایشان معقد بودند که تأکید زیاد بر ظواهر قرائت و تجوید، جلسات قرائت قرآن را خراب کرد و از بین برد(مصباح الهدی، 439).

  • رضا کریمی