تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

هر کس دو روزش مثل هم باشد ضرر کرده است این حقیقتی است که معمولاْ قبول داریم اما گاهی که با آن درگیر می شویم عبرت آموز است . این جمله مشهور استدلال گمنامی دارد که ا زمرحوم دولابی یاد گرفتم. دوروزتان مثل هم نباشد چون جهان لحظه به لحظه درحال تغییر است و هیچ دو روزی مثل هم نیستند. هر روز جدیدی که می آید را تا قیامت دیگر نمی بینید!

شما نظرتان درباره این استدلال چیست؟  

  آمار تغییر لحظه به لحظه جهان را اینجا ببیند

  • رضا کریمی

 علامه حسن زاده در اذان و اقامه اش علاوه بر ولایت امیر المومنین بر عصمت فاطمه هم شهادت می دهد. او کتابی نوشته با نام «فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه» و یک فص به فصوص الحکم ابن عربی اضافه کرده و ایشان را در ردیف پیامبران قرار داده است. درباره مقام لیله القدر و ارتباط آن با وجود فاطمه زهرا صحبتهایی شنیده ایم. من در اینجا می خواهم با توسل به زیارتنامه ایشان و قرآن فهمم را از مادر مومنین بیان کنم:

زیارت حضرت زهرا از زیارات منحصربه فرد و عمیق است. چند جمله ابتدایی که قبل از سلام های متنوع به اسما و صفات ایشان آمده به نظرم قسمت اصلی زیارت است.

 اوممتحنه ای است که قبل از خلقت امتحان شده است. این جمله چگونه فهمیده می شود؟ آیا وقتی خلقت نباشد امتحانی هست؟ باید بپرسیم وقتی خلقت نباشد چه چیزی هست؟ خلق در قرآن مقابل امر است. عالم خلق تفصیل عالم امر است و در عالم امر خلقت تدبیر می شود: الا له الخلق و الامر یدبر الامر...  با شناخت جنبه امری و غیرخلقی ایشان است که می فهمیم که چرا فاطمه دلیل خلقت است؟ چرا فاطمه یعنی مردم از فهم او بریده (فَطَمَ) شده اند؟ (علل الشرایع، چرا فاطمه فاطمه نامیده شد)

برای شناختن مقام فاطمی باید از خلقت گذر کنیم. اینجاست که شناخت حضرت دشوار است و هرکسی به شناخت مقام او نائل نمی شود. مقام امر مقام لیله القدر است: و ما ادراک ما لیله القدر؟ ... تنزل الملائکه و الروح فیها من کل امر. ما از لیله القدر چه می دانیم وقتی پیامبر اینگونه مورد خطاب قرار می گیرد؟! ما که درخلقت گیر کرده ایم چگونه با ایشان ارتباط برقرار کنیم؟

 او مخفی بوده و مخفی هست و تنها برای ایفای نقش خود ظهور می کند. نقش مادر ممتحنه ما رساندن فرزندانش به پدر  و همسرش است. کافیست که ما صبور باشیم و تصدیق کنیم و تمنای ولایت رسول و وصی اش را داشته باشیم . آن وقت مادر وساطت می کند و ما بوی خوشی را احساس می کنیم: بوی بشارت پاک شدن با ولایت فاطمی.

یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صَابِرَةً

اى امتحان شده ای که خدایى که تو را خلق کرد پیش از آن که خلقت کند امتحانت کرد و بر هر گونه امتجان تو را صابر یافت

وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ  أَبُوکِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِیُّهُ‏

و ما چنین پنداریم که دوستانت هستیم و مقام بزرگى شما را تصدیق مى‏کنیم و بر هر چه که پدر شما و وصیّش که درود حق بر او و آلش باد براى ما آورد صبور خواهیم بود

فَإِنَّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْنَاکِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا  لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَیَتِکِ‏

پس ما درخواست مى‏کنیم هرگاه که مصدق  به  تو هستیم که ما را ملحق کند به تصدیق آن دو تا به ما مژده رسد که بواسطه دوستى شما ما پاک شده ایم

  • رضا کریمی
از مرحوم دولابی در کتاب مصباح الهدی نکته مهمی نقل شده که می تواند برای مورخین قابل تأمل باشد: برخلاف ماجرای قیام امام حسین و دیگر ائمه  یا حتی وعده قیام مهدی موعود ماجرای آزار دختر پیامبر در دیگر امت ها و سرزمین ها منتشر نشده ! شاید خدا  خواسته آبروی مسلمین را به خاطر این افتضاح بر باد ندهد
  • رضا کریمی

آیات قرآن محکم هستند: کتاب احکمت آیاته (هود/1)

آیات قرآن متشابه هستند: کتاباً متشابهاً (زمر/23)

برخی از آیات قرآن محکم و برخی دیگر متشابهند(آل عمران/7)

چطور می شود این سه جمله متضاد هرسه توصیف حقیقی قرآن باشند؟! چون قرائت قرآن نوعی سلوک است. قاری می خواند و ترقی می کند و به دنیاهای تازه گام می گذارد. اول آیات برایش محکم و واضحند بعد پرسش ها و لرزش ها شروع می شود و بعد دوباره آرامش فرامی رسد؛ اکنون برخی آیات واضحند و برخی مبهم و این تازه آغازی بر یک پایان است؛ دور و چرخش در باغ قرآن. بخوان وبالا برو: اقرأ وارق. این اعجاز قرآن است؛ و لذت قرآن خواندن!

 

برای دوستان و علاقمندان مطلبی مفصل  و در حال تکمیل (که این وبلاگ گنجایش آن را ندارد) درباره شیوه های قرآنی فهم و مطالعه نوشته ام که در آینده با مقدمه ای که خواندید تقدیم می شود.

  • رضا کریمی

این کتاب ملاصدرا را به میان مردم آورد واین فیلسوف بزرگ ، حداقل در نام و ماجرای زندگی ، دیگر گمنام نیست. بسیاری از صحنه ها و بزنگاه های این داستان را در مجموعه تلویزیونی «روشن تر از خاموشی» (مانند گفت گوی شامگاهی ملاصدرا وشیخ بهایی) دیده بودم. با خواندن این کتاب از تأثیرگذاری نادر ابراهیمی بر حسن فتحی در ساخت آن مجموعه آگاه شدم.

این کتاب بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی (صدرالمتألهین) نوشته شده است و البته داستان زندگی او نیست چون نوع نگاه نادر ابراهیمی روایتی شخصی به وجود آورده است...

  • رضا کریمی

زن مظهر خانواده است و به عبارت دیگر «مادر» است. مادر مثل حوض کوثرمحل وحدت فرزندان است ونقطه جمع شدن وانتشار فرزندان است. مادر وحدتی است که لازمه کثرت است و اگر مادر نبود کثرت هم نبود. ام الکتاب جایی است که کتاب در آن خلاصه و مجمل است و از آنجا کتاب تفصیل پیدا می کند. اگر مادر نباشد فرزندان مثل مردانی که شب آرامی نداشته اند در روز پریشان می شوند.  فرزندان در روز به نام پدر شناخته و آشکار می شوند و عمل می کنند و به راه پدر (مله ابیکم) می روند اما مادر مهمتر است: اول مادر دوم مادر  سوم مادر و بعد پدر! (کافی ، باب احترام به والدین).

فاطمه (سلام الله علیها) مادر است و کوثر و امّ المؤمنین و سیده زنان و بهترین شب ها. فاطمه کوثر است و کوثر کثرات است (مصباح الهدی، ص295). امّ المؤمنین که کنیه حضرت است هم به معنی خانه ای است که مؤمنین آنجا به هم می رسند. طوبا درختی است در خانه زهرا که هر شاخه اش در خانه یک مؤمن است (طوبای محبت، ج1، ص193). مادر را نمی بینیم چون در واقع وجود فرزندان اوست. همانطور که به امّ الکتاب جز پاکان نمی رسند به امّ المؤمنین هم جز محرم نمی رسد. مادر مخفی و لطیف است. «خانم زهرا خودش لیل است. لیل چیز کمی نیست قرآن هرجا لیل می گوید مراد زهراست که بین شیعیان و محبین و خود ائمه مخفی است. لیل است و ثبات آور» (طوبای محبت، ج1، ص78). خود حضرت گفته اند که بهترین زنها مخفی ترین آنهاست. حضرت بهترین زنهاست و بهترین زنها بهترین شبهاست و بهترین شبها شب قدر است و می گویند فاطمه (سلام الله علیها) لیله القدر است. شأن حضرت زهرا این است که مخفی باشد (طوبای محبت، ج1، ص78). حتی قبر او! قبر او در دلهای دوستدارانش است، کسانی که با یادش آرام می شوند.

مادر مثل آب در خلقت جاری است و مثل آب که به تنهایی ظهور ندارد و به شکل ظرف خود درمی آید در بشر مخفی است. آب آغاز ومادر خلقت و مایه حیات (انبیاء/30) است و عرش خدا بر آب بود و از آب مخلوقات مختلف با رنگهای مختلف خارج شد (فاطر/27). همه جنبندگان (نور/45) و همه بشر از آب خلق شدند و نسب بستگی از آن پدید آمد (فرقان/54). آب هم عامل اختلاف و هم عامل وحدت است. آب با همه چیز و در همه چیز است. با خلق خدا باید همچون امتزاج آب معاشرت کرد که حق هر چیزی را ادا می کند و معنایش را تغییر نمی دهد . شاید چون سبب صفا و رقت اشیاء می شود و آنها را به هم نزدیک می کند و به وحدت می رساند. مؤمن هم مثل آب است و باید مثل صفای آب با خدا صاف باشیم(مصباح الشریعه، باب طهارت). آب با این عظمت، مهریه فاطمه (سلام الله علیها) است!

فاطمه (سلام الله علیها) مصحفی دارد که سه برابر قرآن است اما یک کلمه از قرآن را هم ندارد و مثل قرآن راهنمای حلال و حرام نیست بلکه درباره ذریه حضرت است (کافی باب مصحف و جفر  وجامعه). مصحف فاطمه مادرانه است و مادر در دفتر خدادش از انتشار فرزندان و ماجرای آینده خبر داده است.

بشر وقتی به اصلش بر می گردد آرام می شود. فطرت همه بشر یکی است و همه مخلوق یکی هستند. همه را فاطر آفریده است. فاطر یعنی شکافنده و منتشرکننده ذرات مجتمع شده. فاطریت خدا در فاطمه (سلام الله علیها) تجلی کرد. فاطمه (سلام الله علیها) فاطر است (معانی الاخبار، ص55). خدا افلاک را آفرید چون فاطر بود، چون فاطمه را آفرید. خدا می گوید اگر پیامبر و علی نبودند افلاک را نمی آفرید و اگر فاطمه نبود آن دو را نمی آفرید!  فاطر کوثر است و خدای فاطر در خلق می افزاید. سوره فاطر با این اصل شروع می شود و فاطمه (سلام الله علیها) در بهشت آیات سوره فاطر را می خواند: الحمدلله الذی اذهب عنّا الحزن ... (بحارالانوار، ج27، ص139).

 

  • رضا کریمی
در شهر ما مدتی است که گردوغباری بی سابقه همه جا را فراگرفته است. و به قولی هوا بس ناجوانمردانه گرد است! بیشتر مردم از منشا آلودگی می گویند و اینکه دولت  چه کاری می کند؟! اما برای من دیدن این صحنه چند نکته را یادآوری می کند: اول اینکه از این آلودگی پناهی نیست و  تصور این وضعیت وحشت آور است در سیل و زلزله و... پناهگاهی یافت می شود اما وقتی هوا نباشد هیچ چیزی نیست. هوا شرط حیات است و اگر آلوده شود همه چیز اثر می پذیرد. دوم اینکه در این وضعیت کاری از کسی برنمی آید! این بر وحشت می افزاید. هر کس بیشترتلاش کند بیشترآلوده می شود! با صبوری کمتر آلوده می شویم فقط باید منتظر بود و به دیگران  آگاهی داد. سوم اینکه هوا طوری است که تا آلوده نشود قدرش را نمی دانیم  تا امور به صرافت طبع انجام می گیرد متوجه نیستیم ولی وقتی اختلال شروع شود آن وقت به فکر چاره  افتیم. فقط حکماو علما هستند که انچه نادیدنی است می بینند ...

از حکیمی شنیده ام که فرهنگ مثل هواست...

در شهر ما مدتی است که گردوغباری بی سابقه همه جا را فراگرفته است...

  • رضا کریمی

7 قطعه تقدیم به ادواردو آنیلی

 1فرزند .سناتور آنیلی، صاحب روزنامه، تلویزیون ، کارخانه فیات، باشگاه فوتبال یوونتوس با درآمدی سه برابر درآمد نفتی ایران.

2. 4 سال قبل از انقلاب در یک کتابخانه در نیویورک به کتابی بر می‌خورد و احساس می‌کند که پدیده‌ای غیربشری است. قرآن است که مسلمانش می‌کند.

3.  از طرف خانواده (به خصوص خانواده مادرش که یهودی بودند) مورد فشار قرار می‌گیرد. محرومیت از ارث، اتهام دیوانگی و حتی حمل مواد مخدر و بعد مرگ مشکوک و در آخر، دفن در گورستانی مسیحی.

4. به دیدار امام می‌رود و امام پیشانی‌اش را می بوسد. به مشهد هم می‌رود ولی می‌گوید«امام رضا گرفتار است» و فقط یک حاجت دارد:« مهربانی قلب پدرش!».

5.به مسائل جهان اسلام حساس بود، برای توقف کتاب سلمان رشدی تلاش کرد، با سفر، با میزگرد تلویزیونی و با مصاحبه درباره تصویر غیرواقعی اسلام در غرب دست به فعالیت زد. با یک مقام عالیرتبه آمریکایی درباره جنگ عراق با ایران و سلاحهای شیمیایی صحبت می‌کند و علیه منافقین و به نفع دانشجویان ایرانی مسلمان مقیم ایتالیا، وکیل می‌فرستد. به فرانسوامیتران (رئیس جمهور وقت فرانسه) در مورد انتخابات آزاد الجزایر و تراژدی بوسنی نامه می‌نویسد.

6. می‌گفت صهیونیست‌ها بالاخره مرا خواهند کشت، به دیدار رهبر انقلاب می‌آمد، می‌خواست برای یادگیری بیشتر به حوزه علمیه قم برود اما چند روز بعد…

7. فیلمی مستند از او ساختند، ایتالیایی‌ها حساسیت‌ نشان دادند.

   

ماجرا هنوز ادامه دارد...

این مطلب را سال ۱۳۸۴ در نشریه دانشگاه نوشتم و امروز دوباره به آن برخوردم.

  • رضا کریمی

مدتهاست که بحث جنجالی هرمنوتیک را در آثار نویسندگان داخلی و خارجی دنبال می کنم. حالا فکر می کنم در مورد هرمنوتیک فلسفی به چیزهایی رسیده باشم. مطالب زیر جمع بندی مطالعات من در این مورد است:

هرمنوتیک فلسفی بر سه پایه استوار است:1.  فهم کلی و ادراک بسیط 2. فهم دوری و حلقوی: سیر از کلی به جزئی و از جزئی به کلی 3. همزبانی

  • رضا کریمی

شنیدن داستان عشاق بسیار لذت بخش بوده است. عشق قدیمی و عشق شرقی همراه با فداکاری بوده و عاشق بزرگترین مانع را در سر راه خود «من» می دیده است. اما امروزه عاشق ادعای مالکیت می کند و خودخواه است. عشق همیشه شوری در دلها برپا کرده است و عاشق را به کارهای خلاف عادت واداشته است اما انچه سبب تفاوت عاشقی قدیم و جدید شده است حس تملک امروزی است. عاشق امروز بی اختیار نمی شود و چون و چرا در کار می آورد اما عشق های اساطیری تا مرحله فنا پیش می رفتند. آنچه که امروز مرسوم است از خانواده های اشرافی شروع شد؛ آنجایی که عشق یک احساس بود که در کالبد انسان جان می گرفت مانند آنچه که د ررمان آناکارنینای تولستوی می خوانیم. اما عشق حقیقی همان است که مولوی و شمس، لیلی و مجنون، فرهادوشیرین داشتند.  

برای کسانی چون من که تجربه ای عاشقانه از سر گذرانده اند  شنیدن این روایت ها خاطره انگیز و عبرت آموز است: مردی با دروغ با یک زن ازدواج می کند زن نازاست و مرد این مسئله را می پذیرد این اولین فداکاری است که بر روی آن ایستادگی می کند. وقتی زن دروغش را می فهمد او را به خاطر اینکه به یک عاشق دروغ گفته نمی بخشد اما چون با خداوند شرطی عاشقانه می بندد و او را « از مرگ جسته» می بیند دوباره برمی گردد. این بار دوباره نوبت فداکاری مرد است. زن به خاطر مشکلات همسرش سیمای زیبایش رااز دست می دهد و این برایش بسیار سخت است پس بنای رفتن می گذارد؛ به بهانه نازایی و زشتی. اما همه این برخوردها بازی و امتحان عشق است کسی ته قلبش راضی به جدایی نیست زن همچنان عاشق است و مرد نیز هم. پس دوباره زندگی از سر گرفته می شود؛ عاشقانه. اما هنوز احساس ضعف  و تحقیر در زن موج می زند. چه باید بکند؟! تنها یک راه وجود دارد و آن اینکه عاشق زشتی معشوق را هرگز نبیند. پس عاشق کور می شود،  برای همیشه! این ارمغان تاریکی بود.

عشق با همه خطرات و نتایج عجیبش باورپذیر است و ارمغان تاریکی هم باورپذیر بود و روایتی محکم و زنده داشت. ارمغان تاریکی خاطره ای بود از یک عاشقانه قدیمی (بهتر است از چهل سالگی و به رنگ ارغوان هم در اینجا یادی کنم). ما برای هنر این سرزمین به چنین روایت هایی نیازمندیم.

 ------------------

روایت موازی این مجموعه درباره گروهک مجاهدین خلق است و کارگردان به نوبه خود تصویر قابل تأملی ا زاین تکه تاریخی معاصر نشان داده است. انتقاد برخی بر این بود که داستان عشقی فیلم بر روایت تاریخی چربیده است و البته درست هم هست. اما بستگی دارد که با چه نگاهی به ارمغان تاریکی نگاه کنیم: یک سریال تاریخی با داستان عاشقانه؟ یا یک داستان عاشقانه در دل یک حادثه تاریخی؟

  • رضا کریمی