تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

ماتریکس یک اصطلاح ریاضی است و من معتقدم ذات دنیای تکنولوژیک امروز ریاضیات است: محاسبه گری و عقلانیت و آینده نگری. من فیلم ماتریکس را یکی از پرمعناترین و پیچیده ترین فیلمهای تاریخ سینما می دانم که در عین حال از جذابترین آنها هم بود و من بارها (زمانی که تلویزیون هر قسمتش را حداقل دو بار پخش کرد و CDها به آلودگی DVDهای امروز نبود!) سه قسمت آن را تماشا کردم. فیلمی ساخته برادران واچوفسکی: یکی اهل فلسفه و دیگری مسلط به تکنولوژی.

جذابیت ماتریکس هم به موضوع بکرش است، هم به داستان پرمعنا و در عین حال پیچیده اش، هم به جنجال سیاسی اش و هم به تحولی که در تکنولوژی سینما به وجود آورد. بسیاری به استعمال واژه zion در فیلم پرداختند و آن را فیلمی صهیونیستی دانستند و بعضی به شباهتهای داستان با مضامین کتاب مقدس اشاره کردند.

به نظر من ماتریکس یعنی دنیای مجازی! روایت واچوفسکی ها از این مجاز عمیق است. داستان درباره دو دنیای موازی است یکی پر زرق و برق که عامه مردم در آن و در دام آن زندگی می کنند و دیگری دنیای انسانی و حقیقی که به علت تجاوز نرم افزار بزرگ و ابرقدرت جهان یعنی ماتریکس به برهوت آخرالزمان تبدیل شده است. آدمها در این دو دنیا در دو نام و دو پوشش مختلف زندگی می کنند و حتی این دو دنیا دو زمان مختلف دارند. آنها که به هویت ماتریکس پی برده اند از سلول خود بیدار شده اند ولی بسیاری همچنان در دنیای واقعی خواب هستند و در دنیای ماتریکسی تحت اسارت نرم افزارها زندگی می کنند. همه در سلولهایشان کنار هم خوابیده اند و وقتی دوربین مزارع کشت انسان را در نمای کلی نشان می دهد و آدمها به صورت ذره های مختلف دیده می شوند، احساس می کنیم که در عالم ذر هستیم!

مبارزین علیه ماتریکس در اقلیت هستند و مخفی کار می کنند. کسی می تواند به آنها ملحق شود که به خودآگاهی برسد. این رسیدن به خودآگاهی مستلزم دردکشیدن و نوعی سلوک است و قهرمان فیلم کسی که مقرر شده منجی باشد (با نام ماتریکسی اندرسون و نام حقیقی نیو) هم این درد را می کشد و از سلولش بیدار شده و در واقع دوباره متولد می شود. او کم کم توسط گروه مبارزین با حقیقت عالم آشنا می شود و راه مبارزه را یاد می گیرد. او می فهمد که مبارزه کردن واقعی با ابزارها و حرکات عادی محکوم به شکست است و وقتی در قسمتهای دوم و سوم می بینیم که مأمور اسمیت (کارگزاران ماتریکس) خوش را تکثیر می کند (کپی – پِیست!) و هرچه بکشی بازهم جلویت ظاهر می شوند! می فهمیم راه چاره استفاده از ابزارهای معمول ماتریکسی نیست بلکه او باید ذهن خود را آماده کند و بفهمد که با نیروی درون هر کاری شدنی است.

این تقویت ذهن مرحله به مرحله به نیو قدرت بیشتری می دهد تا اینکه در پایان ماتریکس اول بعد از اینکه با اسباب عادی نمی تواند پیروز شود و می میرد با مدد از نیروی عشق (البته با طعم هالیوودی!) زنده می شود. آنگاه به مکاشفه عالم می رسد و در و دیوار و هیکل آدمها را به صورت صفرو یک های در حال جولان می بیند! (هر سه قسمت ماتریکس با این صفر و یک ها شروع می شود)، با آرامش می جنگد، دشمن را نه از بیرون که از دورن منهدم می کند و در سکانس آخر به راحتی به آسمان پرواز می کند. اینکه علاوه بر موازی بودن دو دنیا، هر دو بر هم تأثیر می گذارند و بلکه در حقیقت دنیای حقیقی حاکم بر دنیای ماتریکسی است و اسباب عادی در برابر حقیقت عالم به هم می ریزند بسیار مضمون  عمیق و مذهبی ای است. نیو در قسمتهای بعدی باز هم قدرت بیشتری پیدا می کند و ابرها را به دور خود می چرخاند و از یک سو ی عالم به سوی دیگر طی الارض می کند تا هم سیر داستان به تکامل برسد و هم هالیوود راضی و خشنود شود!

آنچه برای نیو به عنوان نوعی ولایت تکوینی نشان داده می شود (که صدای اعتراض بعضی علمای جهان اسلام که فیلم هم می بینند! را در آورد) تقدیرش بوده و او از قبل برای ایفای نقش منجی انتخاب شده است. مسئله تقدیر هم از مهمترین مضامین تکرار شونده در فیلم است. نیو و اساساً همه آدمها هر چه می کنند پیش گو می داند. او جمله ای کلیدی را وقتی نیو اعتراض می کند و می خواهد بداند چه نقشی در آینده دارد به او می گوید که به نوعی جمع بین جبر و اختیار است: تو انتخاب نمی کنی بلکه انتخابت را درک می کنی!

نکته پایانی ماتریکس سوم که اوج مضمون پردازی برادران واچوفسکی هم هست مسئله تغییرسرنوشت ( که شیعیان به آن بَداء می گویند) است: نیو مقابل پیرمرد خالق (برنامه نویس) ماتریکس قرار می گیرد و از پیرمرد می شنود که تو باید برای مبارزه نهایی از درب کنار من عبور نکنی چون مقرر شده که شکست بخوری، تمام مبارزاتی که تا حالا داشتی بازی (و مکر) ماتریکس بود و من تو را خبر می دهم که باید به سرنوشتت تن بدهی و برنامه ات را متوقف کنی.  نیو ابتدا در تردید قرار می گیرد ولی به دلایلی که در فیلم بیان می کند انتخاب خود را انجام می دهد و درب را باز کرده و به جنگ هزاران مأمور اسمیت تکثیرشده می رود. پیش گویی محقق می شود: ایتدا معشوقه اش و در نهایت خودش می میرند ولی در جهان صلح برقرار می شود و پیش گویی ناقص می ماند چون مقرر شده که او منجی باشد. پس پیش گویی درست است!

ماتریکس صهیونیستی است یا یک فیلم پرمعنا یا یک فیلم هالیوودی؟ همینقدر می دانم که یهودیان بسیار می دانند ولی دانسته هایشان را بین خود مخفی می کنند و به نامحرم نمی گویند.

  • رضا کریمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی