تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

    «ما ایرانیان» عبارت دوپهلویی است. از یک طرف یادآور تعریض هایی است که ما به خود می زنیم و می گوییم «ما ایرانی جماعت این چنینیم و آن چنین می کنیم...» و از طرف دیگر می تواند یک عنوان بی طرفانه پژوهشی از طرف یک ایرانی باشد. اما شواهد حاکی از آن هستند که نویسنده مانند بسیاری ایرانی ها روحیه خودانتقادی دارد. پژوهش او متوجه بخشی از خلق و خوهای ایرانی است که بحث انگیز (problematic) بوده است (ص15) شناسایی 80 نوع خلق و خو و 56 دسته عامل مؤثر بر این خلقیات و روحیات به همراه نمودارهای شبکه ای علت و معلولی(201الی220) منجربه انتشار چندین صفحه جداول خلقیات ایرانی شده است اما بحث انگیزی مورد نظر نویسنده سبب شده که او تقریباً تنها به خلقیات بد ایرانی بپردازد! در همین راستاست که در پشت جلد این کتاب آمده است:«آیاخلقیات ما ایرانیان ضعف‌هایی دارد؟ در پاسخ به این سؤال ۹۶ درصد از جامعه‌ی آماری متشکل از اعضای هیئت علمی و گروهی از نخبه‌های کشور پاسخ مثبت داده‌اند. آن‌ها مشکل را در ضعف فرهنگ کار جمعی، انتقادپذیری، رودربایستی، عدم شفافیت، خودمحوری، غلبه احساسات بر خردورزی، رواج دروغ و رفتارهای غیرقابل‌ پیش‌بینی برشمرده‌اند».

البته فراستخواه نژادگرایانه به موضوع نگاه نمی کند و بلکه به خوبی اشاره می کند که موضوع به آن سادگی نیست که گاه در مشهورات و ملفوظات مروبط به خلقیات ایرانی منعکس می شود. درست است که خلقیات ایرانی بحث انگیز شده است اما نباید به این موضوع ذات باورانه نگریست (ص28)

او می نویسد برای بررسی خلق و خوی ایرانیان حداقل یازده مدخل مطالعاتی را می توان ردگیری کرد (ص29) مطالعه این مداخل اطلاعات خواندنی از گزارشات ما و دیگران در مورد خلقیات ایرانی به دست می دهد. در اینجا و دیگر بخش های کتاب مثال های زیادی ذیل نظریات پایه مطرح می شوند. علاوه بر این یک پژوهش میدانی با جامعه‌ی آماری متشکل از اعضای هیئت علمی و گروهی از نخبه‌های کشور مطالب را مستندتر کرده است.

به جهت پرهیز از دیدگاه های ذات باورانه و ساده انگارانه، نویسنده مباحث خود را ذیل نظریات مختلف و نه یک نظریه واحد مطرح کند اما به جهت جمع بندی در نهایت به ساده سازی شبکه ای پیچیده از علل خلقیات ایرانی در چهار مدل: نهادها و ساختارها، عاملیت انسانی، محیط منطقه ای و جهانی، وقایع و رویدادها (ص200) روی می آورد. هر چند او ابتدا نظریات پایه ای را که توسط جامعه شناسان مطرح شده است به عنوان مقدمه بحث تبیین می کند اما تقریباً می شود گفت بیش از همه در بخش 7 ذیل نظریه نهادی اثرات تاریخ معاصر ایران در خلقیات ایرانی مطرح می شوند.

فراستخواه در زمینه اصلاح خلقیات ایرانی پیشنهاداتی دارد از جمله اینکه می نویسد : « هر گونه پروژه تغییر در خلق و خو به توسعه محیط و تحول نهادها نیاز دارد. در واقع به نوعی تفکر معکوس نیاز داریم(ص161)» و نهایتاً در پایان کتاب معتقد است در برابر خلقیات بحث‌برانگیزی که در ادوار مختلف تاریخ برملا شده، فقط می‌توان دو عامل را برجسته کرد: «یادگیری» و «کنش»(ص221). او اصلاحات نهادی، مانند نهاد دولت، آموزش‌وپرورش، مالکیت، مناسبات تولید و روابط کار را مهم‌ترین قدم برای ایجاد تحول در خلقیات می‌داند؛ چون رفتارهای تازه به نهادهای تازه نیاز دارند. از سوی دیگر، تأکید دارد عمل رهایی‌بخش و کنش انسان‌ها می‌تواند وضع را تغییر دهد؛ بنابراین رویکردی شبکه‌ای و طرحی آهسته و پیوسته را پیشنهاد می‌دهد. از طریق انباشت کنش‌هایی که معطوف به تغییر توأمان ساختار و رفتار است و از عملکردهای تکرارشونده این کنش‌ها ساختار‌ها تحول پیدا می‌کنند و پابه‌پای ساختارها، رفتارها هم تغییر می‌کنند

به طور کلی می توان خلقیات ایرانی را به دو دسته تقسیم کرد: اول خلقیاتی که در طی قرون در روح و روان قوم ایرانی مستقر و ماندگار شده است مانند بحثی که داریوش شایگان در کتاب «پنج اقلیم حضور» با عنوان شاعرانگی ایرانیان مطرح کرده است یا نظریه «اسلام ایرانی» که هانری کربن مطرح کرده است. دوم خلقیاتی که تحت تأثیر گذار به مدرنیته و مواجهه ناقص سنت و مدرنیته ظهور کرده اند.  دسته اول از خلقیات ایرانی مورد غفلت قرار گفته اند! و به نظر می رسد مهم ترین و کاربردی ترین حرف کتاب در دسته دوم و بیان همین وضع برزخی و توسعه نیافته ایران و ایرانیان است. فراستخواه می نویسد: چنان چه بخواهیم جامعه ایران را با تئوری های گذار توضیح دهیم، گذار ناقص و نامنظمی داشتیم (ص152). این دیدگاه او شباهت های زیادی به آرای دکتر داوری اردکانی دارد که معتقد است ایران اکنون در وضعیت برزخی قرار دارد و «از اینجا مانده و از آنجا رانده» است لذا کتاب «ما و راه دشوار تجدد» را می نویسد و سعی می کند بگوید چرا «صدر تاریخ جدید ما ذیل تاریخ غربی قرار گرفته است». او توضیح جامعه ایران بر اساس تئوری های گذار را مفصل تر ادامه می دهد و می پرسد: «چرا تغییرات به ظاهر مدرن نتوانست تحولات در خلق و خو چنان که باید و شاید کمک کند؟ به تصور نویسنده شاید علت اصلی آن بود که پویش نوگرایی بیش تر به پروژه نوسازی دولتی تحویل یافت (ص164)». او تحلیل پس از انقلاب را هم با تئوری های دوران گذار توضیح می دهد و می نویسد: اسلامیت نتوانست با معناهای دیگر در زیست جمعی ما همزیستی مسالمت آمیز کند (ص189) و لذا طبیعی است که به نظر او خلقیات ایرانی پس از انقلاب بدتر شده باشد! اساساً نگاه فراستخواه به اسلام در نحوه زیست مسالمت آمیز او با عوامل دیگر تقلیل پیدا می کند. شاید اگر او حداقل مانند برخی روشنفکران سه فرهنگ اسلامی ایرانی و غربی که ایرانیان با آن مواجه شده اند را مبنای کار خود قرار می داد وضع خلقیات ایرانیان پس از انقلاب به گونه ای دیگر ترسیم می شد.

ما ایرانیان باید بدانیم ایران قومی متعلق به چند سده اخیر نیست و  تنها تئوری های غربی نمی توانند همه چیز  ما را بنمایانند. ما ایرانیان می بایست نه خودباوری خود را از دست بدهیم و نه خودانتقادی را. اکنون مشکلات وضع برزخی ما، ما را خسته و مانده کرده است اما مشکلات نه می بایست سبب چشم پوشی از خوبی های ایرانی شود نه سبب منع پرسش از وضع ایران و خلقیات ایرانی. از این جهت «ما ایرانیانِ» مقصود فراستخواه غنیمتی است که باید پله پژوهش ها و پرسش های عمیق بعدی قرار گیرد.

ما ایرانیان، مقصود فراستخواه، نشرنی، 1394

* منتشر شده در شماره دهم «گفتمان الگو»

  • رضا کریمی

نظرات (۱)

  • اندیشه اخلاقی
  • ممنون. خیلی خوب.
    کاندیدای خوبی است برای جشنواره نقد کتاب 95.
    ان شاء الله
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی