تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

   در دیدگاه امامیه نظر غالب بر معصوم بودن پیامبران و ائمه بر هر گونه خطا و سهو و نسیان دلالت دارد اما ذکر بسیاری لغزش ها در قصص قرآنی و نقل های تاریخی، برخی را بر آن واداشته که نسبت به اطلاق چنین حکمی تجدید نظر کنند. به عنوان مثال، نظر علامه طباطبایی(ره) در رابطه با عصمت پیامبران(ع) از خطا و نسیان در امور خارج از شریعت، با نظر مشهور متکلمان شیعی همخوانی ندارد. ایشان عصمت از خطا و نسیان (در امور غیر مرتبط با حکم خدا) را امری خارج از ادلة عصمت می‌شمارد و معتقد است ادلة عصمت این امور را اثبات نمی‌کند و در موارد گوناگون نه‌تنها از امکان خطا بلکه وقوع آن در غیر پیامبر اکرم(ﺺ) خبر داده است؛ بنابراین برهانی نیز بر آن اقامه نکرده است. برخی بیان کرده اند که ادلة عقلی و نقلی و شواهد تاریخی، ناتمام بودن نظر علامه را آشکار می‌کند (سبحانی نیا، 1393، ص123).

در این مورد اجمالا باید گفت: مهم ترین دلایل عصمت آنجاست که اطاعت نبی همسان با اطاعت خدا قرار می گیرد و اولیاء حافظ دین معرفی می شوند. حتی عصمت در دیدگاه امامیه مقامی بالاتر دارد و فقط در مرحله تبلیغی معنی ندارد چرا که علاوه بر این که  خداوند امر به  تسلیم محض و مطلق در برابر حکم نبی داده است،  پیامبر را اسوه قرار داده است و انبیاء و اولیاء را رفیق نیک خوانده است. بنابراین رابطه مردم با انبیاء و اولیا فراتر از بعد تبلیغی آنهاست و همه ابعاد زندگی آنها با مردم نسبت پیدا می کند.  چرا که تنها «دستور ابلاغی» در معرض رابطه با مردم قرار ندارد بلکه «کل زندگی و شخصیت» را خداوند اسوه قرار داده است. از این جهت راه یابی «سهو» به ساحت نبی با مقامی که برای آنها به رسمیت می شناسیم سازگار نیست.

اما عصمت ویژگی های دیگری هم دارد که باید در یک تلقی هماهنگ با همدیگر و سازگار فهمیده شوند: از طرفی عصمت مقول به تشکیک است یعنی درجات دارد(وحی و نبوت از دیدگاه قرآن، ص206) و برخی معصومین بیشتر از برخی دیگر عصمت دارند. و نیز عصمت ذاتی و انحصاری نیست (همان، ص208) و غیر از انبیاء هم می توانند در دایره عصمت قرار بگیرند. از طرف دیگر بحث اختیار و قدرت بر گناه هم نباید نادیده گرفته شود. چرا که علمای امامیه و دیگران معتقدند که عصمت در عین اختیار معصوم و قدرت بر گناه محقق می شود (همان، ص238).

مجموعه این ویژگی ها یعنی اختیاری بودن، تشکیکی بودن، ذاتی و انحصاری نبودن چگونه با مطلق و جامع بودن فهمیده می شود؟ اگر عصمت در همه مراحل دریافت و ابلاغ وحی در انواع سهوی و عمدی آن محقق می شود پس جایگاه اختیار و سهم دیگران چگونه تعیین می شود؟ پاسخ ابتدایی این می تواند باشد که گرچه اختیار وجود دارد و عصمت ذاتی نیست اما به خاطر قضا و قدر فقط معصومین خاص هستند که از این عصمت بهره مند می شوند و سهم دیگران عصمتی همراه با برخی خطاها و گناهان است. پاسخ عمیق تر این است که عصمت را معصوم بودن بدانیم. اینگونه نقش اختیار فرد معصوم ذیل توفیق و اراده الهی معنا می یابد و در عین حال همین اختیار سبب بروز برخی هفوات (لغزش ها) می شود. در این معنای توحیدی از عصمت، وجهه دیگری از رابطه خدا و معصوم ظهور می کند که در آن خداوند فاعل ما یشاء است و اختیار فرد در طول اختیار خداست و نسبت نقص عبد به کمال مولا حفظ می شود.

معصومیت دانستن عصمت یعنی اینکه در واژه عصمت نوعی حفظ شدگی وجود دارد. یعنی فرد خود را نگه نمی دارد بلکه نگه داشته می شود و ما معصوم می گوییم نه عاصم. تعبیر مخلَصون و مطهَّرون (در معنای مفعولی) و آیات دیگر دالّ بر تثبیت و برگرداندن بدی و فحشاء هم بر همین عصمت و حفظ شدگی دلالت دارند. مانند آیه لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصینَ (یوسف/24). البته اختیار فرد اینجا از بین نمی رود و نقش اختیار در تمرین عبودیت است یعنی هر چقدر رابطه عبودیت قوی تر باشد عصمت و حفظ شدگی بیشتر بر عبد جریان پیدا می کند و البته همانطور که گفته شد همین «اختیار» سبب بروز لغزش ها هم می شود. در این شرایط است که فرد می تواند به قدر تسلیم، به عصمت هم نائل شود. اینگونه هم می توان از برخی جهات معصوم نامیده شد در حالی که برخی لغزش ها هم در کارنامه اعمال ثبت شده است. اینگونه، تشکیک درجات و انحصاری نبودن عصمت بیشتر به یکدیگر پیوند معنایی خواهند داشت.

معمولاً علمای امامیه ذکر برخی لغزش ها (هفوات)ی انبیاء در قرآن را با عباراتی مانند ترک اولی یا ارشادی بودن امر در شرایط لغزش توجیه می کنند. در این نگرش توحیدی، ترک اولی و عصیان در امر ارشادی را می توان با یک معیارجدید تبیین کرد و آن رابطه نقصان بین عبد و مولاست. ترک اولی آنجا رخ می دهد که نقصان عبد در برابر مولای خود ظهور می کند اما آنجا که رابطه عبدنبی با مردم مطرح است عصمت ظهور می کند. این چنین است که اعتراف به ظلم و گناه و تقصیر در ادعیه و مناجات آنها با خداوند معنای حقیقی دارد نه معنای کنایی و مجازی. در یک روایت مهم و راهگشا، امیرالمؤمنین علیه السلام در پاسخ های خود به اشکالات یک زندیق، دلیل ذکر هفوات (لغزش ها) انبیاء در قرآن را بیان قدرت و عزت خداوند و یادآوری تخلف انبیاء از کمال ویژه خداوند می داند تا مردم انبیاء را خدا ندانند[1]. این روایت بیان وجهه دوم عصمت است یعنی رابطه عبد و مولا. این پاسخ از طرف کسی است که به عصمت انبیاء معتقد است بنابراین تا عصمت معنایی توحیدی نیابد نمی توان این پاسخ را با دیگر تصورات مشهور از آن (مانند پاک و خالص بودن) سازگار نمود و نیز می بایست مدام تک تک موارد متعدد لغزش انبیاء را به صورت موردی توجیه کرد، که گاه این توجیهات نه تنها مشکلی را حل نمی‏کند، بلکه بر اشکال می ‏افزاید [2] ، و آنجا که به مناجات های ائمه طاهرین می رسیم می بایست این اعترافات را بر معنای غیر حقیقی حمل نموده و کنایه ای خطاب به مردم عادی تلقی کنیم.

 

[1]  أَمَّا هَفَوَاتُ‏ الْأَنْبِیَاءِ ع وَ مَا بَیَّنَهُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ وَ وُقُوعُ الْکِنَایَةِ مِنْ أَسْمَاءِ مَنِ اجْتَرَمَ أَعْظَمَ مِمَّا اجْتَرَمَتْهُ الْأَنْبِیَاءُ مِمَّنْ شَهِدَ الْکِتَابُ بِظُلْمِهِمْ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ أَدَلِّ الدَّلَائِلِ عَلَى حِکْمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْبَاهِرَةِ وَ قُدْرَتِهِ الْقَاهِرَةِ وَ عِزَّتِهِ الظَّاهِرَةِ لِأَنَّهُ عَلِمَ أَنَّ بَرَاهِینَ الْأَنْبِیَاءِ تَکْبُرُ فِی صُدُورِ أُمَمِهِمْ وَ أَنَّ مِنْهُمْ مَنْ یَتَّخِذُ بَعْضَهُمْ إِلَهاً کَالَّذِی کَانَ مِنَ النَّصَارَى فِی ابْنِ مَرْیَمَ فَذِکْرُهَا دَلَالَةٌ عَلَى تَخَلُّفِهِمْ عَنِ الْکَمَالِ الَّذِی تَفَرَّدَ بِهِ عَزَّ وَ جَل‏ (الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏1، ص: 249)

[2]  برخی از روایات تفسیری صرف نظر از ضعف سند آن‏ها نه تنها مشکلی را حل نمی‏کند، بلکه بر اِعضال و اشکال می‏افزاید. لذا، مفسر متضلِّع خبیر، باید همه جوانب را رعایت کند (وحی و نبوت در قرآن، ص261)

***

منابع:

جوادی آملی، عبدالله، 1390، وحی و نبوت در قرآن، قم، اسراء

سبحانی نیا ،محمد ،1393، گستره عصمت از منظر علامه طباطبایی (ره) ، قبسات، شماره74، ص123الی 146

  • رضا کریمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی