تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

مقدمه اول: توی ایام نمایشگاه کتاب در ایستگاه مشاوره کتاب مستقر بودم. یک روز جوانی با سرعت آمد و روی صندلی روبروی من نشست و گفت: یک کتاب می خواهم در مورد فلسفه اگزیستانسیالیستی! من هم فوراً پرسیدم می خواهی شروع کنی یا مطالعه قبلی داری، پاسخ درستی نداد و پاسخ سریع می خواست . گفتم یک کتاب در مورد 6 فیلسوف اگزیستانس است: به نام فلسفه های اگزیستانس، قلم روانی دارد از دکتر مصلح... برای شروع کتاب خوبی است. انگار راضی نشده بود گفت می خواهم در مورد تعلیم و تربیت از دیدگاه فلسفه اگزیستانسیالیستی بدانم. جوان بود و درخواستش خیلی حرفه ای بود. اعتراف می کنم نمی دانستم آیا اساساً اگزیستانسیالیسم در موضوع تعلیم وتربیت ورود پیدا کرده است یا نه؟ مثلاشنیده بودم در موضوع الهیات کتابی به نام الهیات اگزیستانسیالیستی هست اما آیا اصلا تعلیم و تربیت ربطی به این نوع فلسفه دارد؟ این چه سوالی است؟! چرا باید چنین جوانی چنین سوالی بپرسد؟ اگر بگویم بی ربط است به من نمی خندد؟ سعی کردم پاسخی دست و پا کنم. گفتم یکی از کسانی که به اگزیستانسیالیسم مشهوراست هیدگر است که در کتاب دکتر مصلح معرفی شده است یکی از از اساتید ایرانی که هیدگر را گشایشگر راه آینده می داند دکتر داوری است ایشان امسال کتاب جدیدی در مورد تعلیم و تربیت چاپ کرده است شاید همان چیزی باشد که شما می خواهید. سری تکان داد و رفت. گفتم عجب جوابی دادم! ولی بعد به فکر فرو رفتم که نکند سوال انحرافی باشد. و فقط برای درماندن من در جواب طرح شده باشد؟ از عنوان سخت سوال می شود چنین برداشتی کرد. شاید هم نه!

بگذریم ، آن جوان احتمالا حالا به غرفه های نمایشگاه رسیده است و من باید در فکر نوشتن متنی به مناسبت چاپ اثر  استادباشم.

مقدمه دوم: در کلاس از دانشجویان پرسیدم مسائل کشور و مشکلات مردم را چگونه باید حل و رفع کرد... سه چهار نفر بیشتر نبودند اولی گفت آموزش و پرورش را باید اصلاح کرد. به دومی نگاه کردم با نگاهش گفت که اولی درست می گوید و سومی حرف دیگری زد و چهارمی گفت که آموزش و پرورش اساس است با لحن اعتراض گفتم که این حرفی که می زنید مثل این است که بپرسند گرسنه برای رفع گرسنگی چه باید بکند و شما بگویید باید غذا بخورد آ‌یا خیال می کنید هنر کرده اید؟ من هم می دانم. من چهل سال است که از استاد دکتر شریعتمداری می شنوم که روش آموزش را باید اصلاح کرد و این چیزی نیست که کسی با آن بتواند مخالفت کند. اصلاح روش آموزش کار خوب و لازمی است ولی نکته مهم این است که هرگز نمی پرسیم چگونه این امر ممکن است و چرا تاکنون آن را انجام نداده ایم؟

 (درباره تعلیم و تربیت در ایران ، ص183).

آیا دکتر داوری خود در باب چگونگی و چرایی این مسئله سخن گفته است؟ کتاب جدید او در پاسخ به پرسش دوم مفصل صحبت کرده است. او در باب سیر تعلیم و تربیت در ایران معاصر نکات تاریخی قابل تاملی بیان می کند و به وی‍ژه از وضع آموزش  40 سال اخیر سخن ها بر قلم می آورد. داوری معتقد است بلایی که ما اکنون در تفکر به آن مبتلاییم بلای مکانیکی اندیشیدن است(ص222). او می پرسد:‌ چرا هر سال می رویم و مطالب کتاب های درسی را تغییر می دهیم و دوباره سال بعد می بینیم که تغییر فایده ای نداشته و باز چیز دیگری جای آن می گذاریم؟(ص111). او از وضع برنامه ریزی در کشور انتفاد می کند و مثلا از به وجود آمدن شورای تغییر بنیادی نظام آموزش و پرورش کشور و بی نتیجه ماندن و انحلال آن در سال های بعد تاسیس می گوید. داوری می گوید:‌ بدانیم و بپذیریم که آموزش عمومی مقدمه رفتن به دانشگاه و استخدام و ادارات و سازمان های دولتی نیست (ص44)

و اما داوری در باب پرسش اول ، یعنی چگونگی اصلاح آموزش، راه حل مشخصی درباره تعلیم وتربیت مشخص ارائه نمی کند و حتی گاهی جملاتی کلی و مبهم در این خصوص بیان می کند. مثل این جمله که : به نظر می رسد که تحکیم اساس دین و دین داری با اهتمام به اصلاح امور کشور و طرح و اجرای برنامه های سنجیده قرین شود و در این صورت است که می توان به آینده امیدوار بود(ص115). از «به نظر می رسد»... تا «اصلاح» و «سنجیده» همه عباراتی مبهم هستند که پرسش چگونگی اصلاح را بی پاسخ می گذارند.

او می گوید در اوائل انقلاب به یک طرح اسلامی(ص93) می اندیشیده است و منظورش از طرح،‌ چیزی است که پاسخ به چگونگی را در خود پاسخ بدهد. اما اکنون خبری از طرح نیست. داوری که خود عضو بسیاری شوراهای بلندپایه بوده نتوانسته تأثیرگذار باشد: من در بسیاری شوراها که عضویت دارم معمولا کمتر سخن می گویم و این دو وجه دارد: یکی اینکه فکر می کنم حرف من یا مهم است یا مهم نیست... اگر به درد نمی خورد چرا آدم وقت خود و دیگران را تلف کند اگر هم به درد می خورد حساب می کنم که آیا به آن گوش می کنند ؟ ... ده سالی است که در شورای عالی انقلاب فرهنگی و در شوراهای دیگری که هستم و عددش هم کم نیست به ندرت سخن گفته ام (ص178)

البته او معتقد است : فلسفه به ما می آموزد که کیستیم ،‌چه می توانیم بشویم ،‌از کدام ره باید برویم و کدام راهها را باید  طی کنیم آن گاه عالمان تعلیم و تربیت این مطالب را تفصیل می دهند و راهها و فنون و شیوه این زندگی را معین می کنند (ص267). بنابر این نباید توقع راه حل های اجرایی از این کتاب داشته باشیم.

مسئله مهم در نزد داوری پرسش داشتن و طلب کردن است. او به مسئله «نیاز» در آموزش بسیار تأکید می کند. من با همه اهمیتی که برای فلسفه در همه تاریخ قائلم هیچ وقت نمی گویم که فلسفه بیاموزیم تا مسائلمان حل شود ، ‌فلسفه طلب داشتن است (ص197). داوری نگاه تاریخی خود را به تعلیم و تربیت هم دارد. و از سنت و تجدد در این باره سخن می گوید و در سراسر کتاب بر توجه به شرایط و زمینه تاریخی آموزش تأکید می کند. همانظور که گفتیم او معتقد است بلایی که ما اکنون در تفکر به آن مبتلاییم بلای مکانیکی اندیشیدن است(ص222).  اولین جمله کتاب تعریف تربیت بر اساس نگاه تاریخی است: تربیت کوششی برای به فعلیت رساند استعدادها بر حسب اقتضای زمان است (ص10). «هماهنگی و وحدت درونی بنامه ها و تقدم شرایط فرهنگی بر آموزش » (ص87) بیانی دیگر از نگاه تاریخی است. او تأکید می کند که علم و پژوهش فرهنگ و سنت دارد و پژوهشهای علمی در سایه قواعد مثالی معینی صورت می گیرد (ص155) و شاید منظورش اقوالی است مثل اینکه تعلیم  و تربیت آمریکایی پراگماتیست است و فرانسوی ها روش عقلانی دارند(ص159).

 در حقیقت داوری در برنامه ریزی به دنبال سهولت اجرای کار (136) و انجام دادن بدون تکلف و هماهنگ کارهاست(ص138) و این امر را در گرو توجه به سنت و فرهنگ می داند. خاطره دوران مدرسه در این مرد روشن گر است: در اصفهان یک معلم نقاشی داشتیم. که نقاش زبردستی بود یک روز به او گفتیم آقا ما قطر مستطیل را هم نمی توانیم رسم کنیم شما چطور این صورت ها را می کشید؟ گفت کاری ندارد. برای رسم قطر مستطیل قلم را بگذارید روی نقطه مبدأ و چشمتان را به نقطه ای که می خواهید به آن برسید بدوزید و خط را رسم کنید. همه آزمایش کردند،‌دیدند درست درآمد. این هندسه و رسم ما درس کوچک مفیدی بود اما یک درس بزرگ حکمت هم در آن بود. اگر می خواهی مستقیم بروی و منحرف نشوی باید چشم انداز داشته باشی و پایت روی زمین استوار باشد. (ص233)

نتیجه توجه به سنت و تاریخ و فرهنگ سخن یک اصل است که در کتاب تکرار می شود: بی ثمر بودن سودای آموختن همه چیز به مقدار هر چه بیشتر (ص18). او به افلاطون هم تعریضی می زند که : همین فلسفه که از زمان افلاطون همه چیز در آن به مقولات وجود و ماهیت که عین دانایی یا از سنخ آننند تحویل و محدود شده است،‌این وهم را نیز پدید آورده است که همه چیز را می توان آموخت (ص144). و جالب است که می گوید: متوجه نیستیم که در دوره خود فقط ممکن می دانیم که همه جوانان ما مثل بوعلی سینا باشند بلکه توقع ما همین است (ص39).  و می گوید: تا آنجایی که من اطلاع دارم در هیچ کشوری محصلان مدارس این همه درس و تکلیف درسی که ما داریم ندارند ولی گاهی می بینیم که با درس کمتر نتیجه بهتر می گیرند(ص68). او حتی پیشنهاد می دهد: ضروری ترین مطالب یک درس را مثلا در صد صفحه گردآوری و آن را طوری تنظیم کنند که نه فقط همه آن را یاد بگیرند بلکه بدانند چرا باید یاد بگیرند(ص28).

با این وجود همچنان پاسخ صریحی به چگونگی اصلاح آموزش در کشور داده نشده است. شاید مشکل این است که در فلسفه معاصر تعلیم و تربیت جایگاهی که باید و شاید ندارد (ص143). به هرحال داوری که خود منتقد بدیهی گویی است به صورت پراکنده  نکاتی را می گوید.

-او بین مفهوم تربیت و مفهوم پرورش تفاوت می گذارد و تلویحا پرورش را نشان قدرت طلبی ( که در حقیقت همان سوب‍ژکتیویته غرب مدرن است) می داند: در مفهوم پرورش قدرت تصرفی نهفته که در تربیت نبود... هر جا در ادبیات ما در مورد انسان به کار ررفته است پرورنده صاحب قدرت عظیم یا در سودای آن بوده است (ص48)

-او به همگامی آموزش و پرورش و نیز آموزش و پژوهش اشاره می کند: اگر آموزش تقلیدی شود دیگر واجد پرورش نیست و در این صورت آن را فرهنگ نمی توان خواند یا باید گفت که چنین آموزشی پشتوانه فرهنگی ندارد (ص50). دیویی روش آموزش را عین روش پ‍ژ‍وهش دانست(ص149).

-به نظر می رسد مسئله فلسفی اتحاد عالم و معلوم(ص85) در توضیح چگونگی آموزش از دید داوری بسیار مؤثر باشد. همانظور که او می نویسد: نه فقط در فلسفه نظر و عمل از هم جدا شده بلکه با فلسفه نظر منتزع از عمل و عالم تحقق یافته است (ص147)

-جالب است که می بینیم به ترجمه مصاحبه با لوک فری در مجله سروش (ص33) توصیه می کند: در این مصاحبه مطالبی گفته که گویی از زبان ما و در باب مسائل آموزش کشور ماست.

-------------------

مقدمه مؤخر: این کتاب را نشر سخن روانه بازار کرده است. و ظاهرا یکی از مهمترین ناشر آثار داوری در سال های اخیر همین ناشر است (بگذریم که ویراستاری و نحوه چاپ و قیمت آن ها انتقادبرانگیز است). از تبلیغات پیشین ناشر بر می آید که عنوان کتاب قرار بود «درباره آموزش و پرورش» باشد. اما ظاهراً به علت عمومی بودن مطالب عنوان عام تری انتخاب شده است. «درباره تعلیم و تربیت در ایران» قلمی روان دارد و فکر می کنم به علت عمومیت مطالب بیشتر از کتاب های فلسفی داوری مخاطب داشته باشد. و در سیر مطالعاتی آثار داوری می تواند از لحاط روانی و سادگی متن شروع خوبی باشد. او در مورد مسائل اساسی کشور دو مورد را از همه فوری تر می داند یکی مسئله تعلیم و تربیت و دیگری نظام و ترتیبات اداری. و امیدواریم که کتاب بعدی او در همین موضوع باشد.

 

* منتشر شده در مجله سوره اندیشه شماره 60 و 61

  • رضا کریمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی