تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

در مورد نمایشگاه کتاب سخن بسیار است اما می خواهم به دسته ای از افراد اشاره کنم که دیگر شور و شوق رفتن به نمایشگاه بین المللی کتاب را ندارند.

 

نمایشگاه کتاب چه فواید و آثاری دارد؟ می دانیم که آنجا تازه ها را معرفی می کنند، برای ساکنین شهرهای کوچک دسترسی آسان به وجود می آورند، علاوه بر این محل تجمع نویسندگان و اهل قلم و اندیشه هم هست. هرچند این فواید اکنون با گسترش ابزارهای ارتباطی حالت انحصاری خود را از دست داده است اما همچنان نمایشگاه کتاب برای خریداران کتاب جذاب ترین بازار است، آن چنانکه از روزها و بلکه ماهها قبل برای آن پول کنار می گذارند. بن کتاب هم برای این افراد همچون بلیط رایگان سفر برای گردشگران مسرت بخش است! البته نمایشگاه آفاتی هم دارد که می بایست در جای خود به آن پرداخت: مثلاً در نظام توزیع و  فروش کتاب خلل وارد می کند و آن را از حالت عادی خارج می کند و فضا و تبلیغات آن گاهی موجب خریدهایی انبوه می شود که خواننده متوسط الحال نمی تواند تا نمایشگاه بعدی از پس خواندن آن برآید. گذشته از همه این موارد وضعیت نمایشگاه متناسب با وضعیت برزخی و شبه مدرن ایران ماست. ما در مصلی نمایشگاه برپا می کنیم و در دانشگاه نمازجمعه می خوانیم! نمایشگاه ما برخلاف غربی ها نمایش و معرفی کتب جدید نیست بلکه فروشگاهی بزرگ است. علاوه بر این می دانیم که غربی ها حتی برای ورود به نمایشگاه هزینه ورودی می گیرند اما اینجا نه تنها ورود رایگان است بلکه چیزی که توقع می رود استمرار سنت تخفیف کتاب است. ما نه مانند کتاب دانان علم را در سینه یافتیم و نه مانند غربی ها کتابفروشی و کتابخوانی را با دنیای خود هماهنگ کردیم.

 اما در اینجا می خواهم به دسته ای از افراد اشاره کنم که دیگر شور و شوق رفتن به نمایشگاه را ندارند. این افراد همچنان کتاب می خوانند و کتاب می خرند و حتی کتابخوار محسوب می شوند! اما لزوماً شوقی برای رفتن به نمایشگاه ندارند.

امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: کتابها باغ های دانشمندان هستند، الْکُتُبُ‏ بَسَاتِینُ‏ الْعُلَمَاءِ (غرر الحکم و درر الکلم‏، ص54).  پس آیا نمایشگاه کتاب باغ بزرگ اهل علم نیست؟ آیا پرسه‌زنی در نمایشگاه کتاب هم همان تفرج در بوستان کتاب نیست؟ معمولاً برای کتابخوانان حرفه ای عنوان «اهل کتاب» را در نظر می گیرند یعنی کسی که زیاد کتاب می خواند و مطالعه را بسیار مهم می داند. باغ کتاب محل خلوت است و حالت انفسی دارد. مانند قرآن که نه فقط در کاغذ بلکه در سینه های اهل علم قرارداده شده است: بَلْ هُوَ آیاتٌ بَیِّناتٌ فی‏ صُدُورِ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ (عنکبوت/49). اما نمایشگاه کتاب شلوغ و آفاقی است. البته فروش و تبلیغ لازم است اما صفا و رونق دانایی مقدم بر تجارت و تبلیغات است؛ همانطور که باغ دانایی مقدم بر باغ کاغذی است. یادم هست در یکی از سال ها در یکی از غرفه ها، اتفاقی متوجه شدم که کارت شناسایی یک نویسنده – ناشر مشهور بر گردن همکارش آویخته شده بود! در حالی که خوش سخنی و خوش فکری او می توانست زمینه ارتباط همدلانه و توأم با «حضور» را فراهم نماید. این خاطره نشان می دهد که این کتاب نویس و کتاب فروش فرهیخته آنجا را فروشگاه و نمایشگاه کتاب تلقی کرده بود نه باغ کتاب!

نمایشگاه بیشتر برای کسانی مناسب است که عاشق کاغذ نو، طرح زیبا و چاپ جدید هستند. به عبارت دیگر نمایشگاه برای ژورنالیستهای کتاب مناسب تر است تا جویندگان علم. ژورنالیسم کتاب بر روی «نام» و «عنوان» معنا می یابد و «ترین» ها و «تازه» ها را بر می شمارد. اما حقیقت کتاب استقرار و ثبت کلمات است. برای کتابخوان حقیقی سخنان ماندگار و نویسندگان «بزرگ» مهم هستند. اما برای کتابخوان ژورنالیست سخنان پرطنین و پرحاشیه و نویسندگان پرآوازه مهم هستند. در این میان افرادی هستند که معمولاً کتابهایی که دارند را کامل نمی خوانند و تنها می خواهند در آن سرک بکشند تا وقتی در جایی نام آن کتاب برده شد بتوانند موضع بگیرند و نظر بدهند. این افراد، از قضا، شور و شوق بیشتری برای رفتن به نمایشگاه و فروشگاه کتاب دارند. علاوه بر این، جو تبلیغاتی افراد پرسه زن و به نوعی سیاهی لشگر را به خود جذب می کند. کسانی که دوست دارند کتاب خوان باشند اما کتاب با جانشان آمیخته نشده است. این افراد شنیده اند که کتابخوانی فواید زیادی دارد و کتابخوانان مستعد رشد و پیشرفت هستند. در نمایشگاه این نوع آدمها در یک فرآیند عادتاً به هم می رسند و راهروها را شلوغ می کنند. البته شلوغی نمایشگاه  تنها به این دلیل نیست و  از افرادی که بنابه اجبار تحصیلی یا علاقه به دوره گردی با اغراضی غیر از کتابخوانی وارد محیط می شوند سخنی نگفتم!

راه حل تبدیل نمایشگاه کتاب به باغ کتاب، توجه به «حضور» در کنار «حصول» است. ارتباط و علم حضوری سبب می شود که کتابخوان و اهل کتاب به «کتاب دان» تبدیل شود. پیامبر اسلام را  اگر کتابخوان ننامیم قطعاً کتابدان بود. مگر نه اینکه آیات قرآن، قبل از آنکه در کاغذها ثبت شود، در سینه اهل علم قرار داده شده بود؟ شور و شوق اصیلی که می تواند کتابخوانان را به سمت خود جذب کند ارتباطات حضوری اهل علم با یکدیگر است. مذاکره علم سنتی توصیه شده در متون دینی ماست. اما این ارتباطات حضوری هم همیشه در حالت انس و تعامل اهل علم نبوده و بلکه تحت تأثیر برنامه های رسمی و ارتباطات کلیشه ای مانند نشست ها و محافل از پیش تعیین شده قرار می گیرند. برای مثال برخی ناشران قدیمی و جدید وجود دارند که نزد آنها علم بر کتابفروشی تقدم دارد. نویسندگان زیادی هم دغدغه ارتباط با مخاطب دارند. اینان باید باغ کتاب را صفا و رونق ببخشند.

من و بسیاری در این میان حالتی برزخی داریم گاهی وسوسه رفتن به نمایشگاه به سراغ ما می آید و سالهای پر از شوق پرسه زنی و خرید غرفه به غرفه تداعی می شود و گاهی خسته  و ملول، ترجیح می دهیم از طرق معمول به کتاب خریدن و خواندن ادامه دهیم. در تجربه زندگی کتابخوانی ام به یاد می آورم بسیاری کتابها را نداشته خوانده ام و بسیاری را وقتی خوانده بودم خریدم تا مرجع باشند و بسیاری از کتابها را با علم به وجود فرسودگی و پارگی خریده ام! فکر می کنم این حالت غیرمعمول مددی باشد بر عبور از حجاب کتاب کاغذی به کتاب حقیقی؛ از کتابخوانی به کتاب دانی؛ از اهل کتاب بودن به مسلمانی!

منتشر شده در سایت سوره اندیشه

  • رضا کریمی

نظرات (۱)

سلاااااااااااااااااااااااااام  وبتون عالیه اگه روش کار کنین پربازدید میشه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی