تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

شهید مطهری ملاقات هایی با مرحوم هاشم حداد داشته است و تعریف کرده است که: یکبار که‌ خدمتشان‌ بودم‌ از من‌ پرسیدند: نماز را چگونه‌ میخوانی‌؟ عرض‌ کردم‌: کاملاً توجّه‌ به‌ معانیِ کلمات‌ و جملات‌ آن‌ دارم‌!فرمودند: پس‌ کِیْ نماز میخوانی‌؟! در نماز توجّه‌ات‌ به‌ خدا باشد و بس‌! توجّه‌ به‌ معانی‌ مکن‌!

(روح مجرد/ص162)

در مورد شرح این جمله من از راویان خاطره نتیجه گیری های متفاوتی دیده ام و هر کس از ظن خود این خاطره را در تأیید نکته و مسئله خود بیان می کرد. یکی در بی فایده بودن بحث از لغات و مفردات می گوید، دیگری از لزوم حال و لذت در نماز به جای علمی کردن نماز می گوید، برخی از بی حاصل بودن حضور قلب به واسطه توجه و مراقبه صرف و برخی دیگر هم بدون توجه به تحلیل موضع مرحوم حداد این خاطره را در تأیید مقام والای ایشان و پایین بودن سطح معنوی شهید مطهری می دانند!

 به نظرم راوی اصلی ماجرا، یعنی علامه حسینی طهرانی، خودش بهترین شارح باشد. پس به منبع خبر دوباره رجوع می کنیم:

انصافاً این‌ جملۀ ایشان‌ حاوی‌ أسرار و دقائقی‌ است‌، و حقّ مطلب‌ همینطور است‌ که‌ افاده‌ فرموده‌اند.

چرا که‌ در نماز اگر انسان‌ متوجّه‌ معانی‌ نماز شود که‌ مثلاً إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ به‌ معنی‌ آنست‌ که‌: من‌ فقط‌ ترا عبادت‌ میکنم‌ و از تو استعانت‌ می‌طلبم‌، ذهن‌ و فکر نمازگزار بدین‌ حقیقت‌ متوجّه‌ بوده‌ و از توجّه‌ کامل‌ به‌ خدا غافل‌ است‌؛ در حالیکه‌ باید توجّه‌ صد در صد به‌ سوی‌ خدا باشد و مخاطب‌ فقط‌ خدا باشد، و در اینصورت‌ دیگر توجّه‌ به‌ معنی‌ نیست‌ مگر به‌ نحوۀ آلی‌ و مِرْآتی‌، همچنانکه‌ در نماز نباید انسان‌ توجّه‌ به‌ الفاظ‌ و عبارات‌ آن‌ داشته‌ باشد مگر توجّه‌ آلی‌ و مِرْآتی‌. زیرا اگر توجّه‌ به‌ الفاظ‌ نماز از صحّت‌ ادا کردن‌ و تجوید آن‌ و أداءِ از مخارج‌ آن‌ شود، دیگر آن‌ نماز، نماز نیست‌؛ نه‌ توجّه‌ به‌ خداست‌ و نه‌ توجّه‌ به‌ معنی‌.

ولی‌ اگر توجّه‌ به‌ خدا شود و انسان‌ در خطاب‌ و مکالمه‌اش‌ با خدا لحظه‌ای‌ فرود نیاید، نه‌ فکر الفاظ‌ نماز را بنماید و نه‌ فکر معانی‌ آنرا، در اینصورت‌ تمام‌ الفاظ‌ خود بخود به‌ نحو آلی‌ و مِرآتی یعنی‌ با نظر غیر استقلالی‌ آمده‌ و به‌ دنبال‌، جمیع‌ معانی‌ نیز به‌ طریق‌ آلی‌ و مِرآتی‌ نه‌ با نظر استقلالی‌ آمده‌ و همه‌ به‌ نحو صحیح‌ و مطلوب‌ أدا شده‌ است‌ بدون‌ آنکه‌ در توجّه‌ تامّ به‌ خداوند و حضور قلب‌ خللی‌ وارد آید.

مثلاً در همین‌ مکالمات‌ و گفتگوهائی‌ که‌ ما شبانه‌روز با هم‌ داریم‌، و در سخنرانیها و خطابه‌ها و مراجعات‌ و فصل‌ خصومتها و سائر اموری‌ که‌ در آنها عنوان‌ تخاطب‌ و گفتگو است‌، تمام‌ توجّه‌ ما به‌ شخص‌ مخاطب‌ است‌ نه‌ به‌ خطاب‌. آنچه‌ در خطاب‌ از مغز و اندیشۀ انسان‌ بر زبان‌ جاری‌ میشود همه‌اش‌ درست‌ و صحیح‌ است‌، بدون‌ اینکه‌ ما توجّه‌ به‌ صحّت‌ آنها داشته‌ باشیم‌؛ و اگر یک‌ لحظه‌ توجّهمان‌ را به‌ عبارات‌ و مطالبی‌ که‌ ردّ و بدل‌ می‌شود منعطف‌ سازیم‌، اصل‌ توجّه‌ به‌ خطاب‌ از میان‌ میرود و در آن‌ لحظه‌ دیگر مخاطبی‌ وجود ندارد.

بزرگان‌ فرموده‌اند: جمع‌ میان‌ دو لحاظ‌ استقلالی‌ و آلی‌ نمی‌شود. اگر لحاظمان‌ در نمازها مستقلاّ به‌ خدا باشد حتماً به‌ الفاظ‌ و معانی‌ آنها باید آلی‌ و غیر استقلالی‌ و تَبَعی‌ باشد؛ و اگر لحاظمان‌ را به‌ الفاظ‌ نماز و یا معانی‌ آن‌ مستقلاّ بدوزیم‌، قهراً و اضطراراً باید توجّهمان‌ به‌ خدا تبعی‌ و ضمنی باشد نه‌ استقلالی‌.

من‌ وقتی‌ با شما سخن‌ میگویم‌ و مثلاً میگویم‌: آقا شما امروز مسافرت‌ نکنید، و در حرم‌ امام‌ رضا بمانید! صد در صد توجّهم‌ به‌ شما و حقیقت‌ شماست‌. این‌ را نظر استقلالی‌ نامند. و البتّه‌ این‌ معانی‌ بدون‌ غلط‌ در ذهن‌ من‌ می‌آید و ذهن‌ من‌ الفاظی‌ را متناسب‌ با آن‌ معانی‌ استخدام‌ میکند و بر زبان‌ جاری‌ می‌سازد، و بدون‌ هیچ‌ خطائی‌ مُسَلسَلاً این‌ معانی‌ و الفاظ‌ استخدام‌ شده‌ و به‌ شما برای‌ إبراز و اظهار آن‌ مقصود منتقل‌ میگردد. امّا اگر بخواهم‌ معنی‌ «امروز مسافرت‌ نکنید» را در ذهن‌ بیاورم‌ و یا الفاظ‌ آن‌ را بخصوصه‌ تصوّر نمایم‌، دیگر مخاطب‌ بودن‌ شما از میان‌ میرود و استقلال‌ خود را از دست‌ میدهد؛ مگر ضمنی‌ و تبعی‌ و آلی‌ و مرآتی‌.

در نماز که‌ أهمّ امور است‌ باید انسان‌ در حضور قلب‌ به‌ خدا منقطع‌ باشد و هیچ‌ خاطره‌ای‌ و اندیشه‌ای‌ از ذهن‌ عبور نکند، و این‌ فقط‌ در صورتی‌ امکان‌پذیر است‌ که‌ جملات‌ و عبارات‌ نماز که‌ طبعاً حاوی‌ معانی‌ خود می‌باشند بدون‌ اندک‌ توجّه‌ به‌ خود آنها در ذهن‌ بیاید و بر زبان‌ جاری‌ شود. در اینصورت‌ نماز، نماز است‌. یعنی‌ مخاطب‌ خداست‌؛ حضور قلب‌ با خداست‌.

و گرنه‌ حضور قلب‌ با الفاظ‌ و یا با معانی‌ است‌؛ و خداوند علِیّ أعْلی‌ مهجور گردیده‌، و فقط‌ به‌ نظر ضمنی‌ که‌ در حقیقت‌ نظر نیست‌ به‌ او ملاحظه‌ شده‌ است‌. (روح مجرد/ص164-162).

  • رضا کریمی

نظرات (۷)

هر آن چه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند
چندین آداب و ترتیب بجوی که ترتیبی و رتبه ای نباشد
مطلب جالبی بود
یا حق
  • سید محمد حسین
  • سلام آقا رضا مطلب دل نشینی بود
    روح مجرد هم بسیار کتاب جالبی است.
    طیب ا... انفاسکم
    سلام به یه وبلاگ برخوردم خوشحالم میشم نظرت رو درموردش بدونم .
    http://mahdi09122519350.blogfa.com/
    -----------
    نظرم اینه که درمورد وبلاگهایی که دکان تعبیرخواب می گذارند با احتیاط برخورد کنیم
  • سید محمد حسین
  • مرحوم آیت الله میرزا احمد مجتهدی، این روایت را

    نقل کردند: روزی فردی آمد خدمت امام معصوم و

    به ایشان عرض کرد: اگر روزی یکی از دوستان

    شما گناهی کند، عاقبتش چگونه خواهد بود؟ امام در

    پاسخ به وی فرمودند: خداوند به او یک بیماری

    عطا می نماید تا سختی های آن بیماری کفاره ی

    گناهانش شود. آن مرد دو مرتبه پرسید: اگر

    مریض نشد چه؟ امام مجدد فرمودند: خداوند به او

    همسایه ای بد می دهد تا او را اذیت نماید و این

    اذیت و آزار همسایه، کفاره ی گناهانش شود. آن

    مرد گفت: اگر همسایه ی بد نصیبش نشد چه؟ امام

    فرمودند: خداوند به او دوست بدی می هد تا وی را

    اذیت نماید و آزار آن دوست بد، کفاره ی گناهان

    دوست ما باشد. آن مرد گفت: اگر دوست بد هم

    نصیبش نشد چه؟! امام فرمودند: خداوند همسر

    بدی به او می دهد تا آزار های آن همسر بد، کفاره

    ی گناهانش شود. آن مرد گفت: اگر همسر بد هم

    نصیبش نشد چه؟ امام فرمودند: خداوند قبل از

    مرگ به او توفیق توبه عنایت می فرماید. باز هم

    آن مرد از روی عنادی که داشت گفت: و اگر

    نتوانست قبل از مرگ توبه کند چه؟ امام فرمودند:

    به کوری چشم تو! ما او را شفاعت خواهیم کرد.




    یاعلی
  • سید محمد حسین
  • سلام من هم دید مثبتی رو این قضیه نداشتم بیش تر به خاطر بحث مالی
  • سید محمد حسین
  • شعر بدون نقطه از علامه حسن زاده آملی

    محمود مسلم ملائک

    امار مطاع در ممالک

    هم سالک و هم سلوک و مسلوک

    او مالک و ماسواه مملوک

    هر حکم که داد هر دل آگاه

    سر لوحه حکم اسم الله

    اسمی که در او دوای هر درد

    اسمی که روای مرئه و مرد

    اسمی که مراد آدم آمد

    اسمی که سرود عالم آمد

    سوداگر اگر در او دل آسود

    سودا همه سود دارد و سود

    مر همدم کردگار عالم

    کی هول و هراس دارد و همّ

    دل در حرم مطهر او

    گل گردد و هم معطّر او

    هر دل که ولای وصل دارد

    همواره هوای وصل دارد

    موسی که هوای طور دارد

    کی دل سر وصل حور دارد

    ای وای مر آدم هوس را

    دل داده کام سگ مگس را

    در وصل صمد رسد رصدگر

    در اسم احد رود سراسر

    درگاه سحر مراد سالک

    دادار دهد علی مسالک

    لوح دل آملی اوّاه

    دارد صور ملائک الله
    سلام
    وبلاگ خوبی دری و موضوعاتش هم خوب و بدرد خور
    اما فقط 1 کم خسته کنندس وبت
    به منم سر بزن
    دوست داشتی منو با اسم فطـــــــرس لینک کن
    ممنون میشم
    موفق باشی
    راستی نظر یادت نره
    منتظرتم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی