تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

عنوان «ما و راه دشوار تجدد» یکی از عجیب ترین عباراتی است که از جانب داوری اردکانی صادر شده است. چرا که طرح بررسی دشواری راه تجدد نشانه یک پیشفرض است و آن اینکه ما باید راهی به سمت تجدد را طی کنیم و به عبارت بهتر : ما ناگزیر از طی راه تجدد هستیم و این راه تنها یک اضطرار نیست بلکه باید برای سفر در آن دشواری هایی نیز به جان بخریم!

ما از روزگاری که تجدد برایمان نفسانیت بود چگونه به جایی رسیدیم که باید در صدد سلوک در تجدد و حل دشواری هایش برآییم؟!

برای پاسخ به این پرسش باید در بحث «مرتبه تحقیق» ، که البته در کتاب علوم انسانی و برنامه ریزی توسعه مفصل بحث شده است (مجله سوره اندیشه، شماره  ، ضمیمه اسفار، ص ) وارد شویم. رواج این مسئله در واژگان استاد نشانه تجدیدنظری در منش اوست که در دهه 70 شروع می شود«از آن زمان به بعد دریافتم که از علم و توسعه نمی توانیم رو برگردانیم... اگر بنده برهمان عقیده سال ۶۳ که در آن سال فرهنگستان (علوم)تشکیل شد بودم، این مسئولیت را قبول نمی‌کردم. اما در زمان پذیرفتن این مسئولیت، نظر دیگری داشتم و آن این بود که این علمی که وجود دارد گرچه اسلامی نیست و غیر دینی است و اساس آن نیز در کشور ما چندان استحکام ندارد چراکه ما صد سال علم را از غرب گرفتیم، ولی در آن به مرتبه‌ی تحقیق نرسیدیم» (مجله سوره اندیشه، شماره46و47، دیدار خصوصی دو رئیس فرهنگستان، ص195)

مقام تحقیق بحثی مفصل می طلبد. فعلا می شود همین را گفت که غرب گرچه آینده بشر نیست اما راه آینده هرچه باشد از آن می گذرد. غرب هم قضای الهی است و نباید به آن پشت کرد! او در سال های تفکرش بارها (از جمله در ما وراه دشوار تجدد، ص157 ، علوم انسانی و برنامه ریزی توسعه ص35  و در درباره غرب، ص244)  این شعر را زمزمه کرده که :

سراسر بخشش جانان طریق لطف و احسان بود / اگر تسبیح می فرمود اگر زنار می آورد

او در مقدمه ذکر این بیت می گوید اگر علم را بخشش الهی بدانیم هیچ تفاوتی میان علوم انسانی و دیگر علوم  نیست(علوم انسانی و برنامه ریزی توسعه ، ص35). به نظرم درک تأکید بر این بیت و مضمون بینشی توحیدی می طلبد که در عمق جان استاد مضمر است. او یکبار در جمع دوستان پرسید:«اگر کسی بگوید مدرنیته دین را دوست نمی دارد شما چه می گویید؟ یکی از آنان گفت مدرنیته نسبت به دین بی طرف و بی تفاوت است. دوست دیگر گفت: شاید به تو جواب بدهند که مسیح (ع) فرمود دشمن خود را دوست بدارید. ومن به یاد بیت حافظ افتادم که:

سراسر بخشش جانان طریق لطف و احسان بود / اگر تسبیح می فرمود اگر زنار می آورد

البته این به معنی پایان دانستن تجدد نیست فقط باید بدانیم انصراف از تجدد میسر نیست یا با تحمل دردهای شدید و طولانی می توان از آن منصرف شد (ما وراه دشوار تجدد، ص1). داوری حتی با تحقیق در تاریخ به این نتیجه رسیده است که : پشت کردن به تجدد حتی یک مورد و مثال تاریخی ندارد! (ما وراه دشوار تجدد، ص116). او گاندی را گرچه مقابل استعمار ایستاد کسی می داند که طرحی ورای تجدد نیاورد  و حتی از معمار بزرگ مدرنیته ، لوکوبورزیه ، برای شهرسازی هند استفاده کرد.

با این طرز تفکر است که می بینیم داوری در جمع همفکرانش از معدود افرادی است که به تلقی گنون و افراد تحت تأثیر او مانند کربن و نصر کنایه ای ظریف می زند و می گوید زمانی غرب ستیزی صورتی فلسفی داشت (رساله در باب سنت و تجدد، ص104). او هر چند در ادامه می گوید بهتر است که مخالفت اینان با غرب و تعلق خاطرشان به معنویت و تفکر اسلامی را غرب ستیزی نخوانیم(رساله در باب سنت و تجدد، ص105) اما کسی که با تفکر داوری مأنوس باشد می داند که او به مخالفت با غرب توصیه نمی کند بلکه به تحقیق دعوت نموده و می گوید ما در برابر تجدد راه دشواری داریم. تلقی دشواری راه ملازم با دعوت به تفکر است نه اینکه مانند گنون ( و البته نصر که غرب را شرک آمیز می خواند) با شیطانی خواندن تکنولوژی ( که به قول داوری فرمانروای بی تاج و تخت مدرنیته است) از غرب اعراض کنیم.

به نظرم منظور داوری از طرح دشواری راه دعوت مخاطبین به پرسش، تشنه شدن و طلب کردن است و این چیزی است که در مخالفان تجدد وجود ندارد. آنها خود را مأمور نجات بشر می دانند و برای حریف از قبل حکم صادر کرده اند.، هر چند این حکم درباره کلیت تمدن غربی باشد و نگاهی فلسفی محسوب شود نه سیاسی. کنایه مورد اشاره قبلاً  توسط داوری به تفصیل بررسی شده است. او چهل سال پیش نظرش را در مورد گنون گفته و اگر به این عبارات توجه می شد شاید نوشتن از «ما و راه دشوار تجدد» چندان هم تعجب برانگیز نمی نمود. او گفته: تفاوتی که گنون با متفکرانی که پرسش از ذات و ماهیت تمدن غربی را طرح کرده اند دارد این است که او مطالب خود را پس از نیل به یقین و با توسل به عروه الوثقی و حبل المتین آرای شرقی می نویسد و حال آنکه برای یک متفکر ، توسل به گذشته و تلقی آن به عنوان وسیله نجات یا پناهگاه مورد ندارد. به عبارت دیگر، گنون که خود را نایل به مقصود می داند دیگر اهل طلب نیست و با اینکه اظهار دلبستگی به تصوف و تفکر شرقی می کند این معنا را درنیافته که:

جمله بی قراریت از طلب قرار توست/ طالب بی قرار شو تا که قرار آیدت

جمله بی مرادیت از از طلب مراد توست/ ورنه همه مرادها همچو نثار آیدت

...گنون بی آنکه به اصل و اساس تمدن غربی توجه کند یکباره وجود و تمدن غربی و فلسفه های غربی را منکر  می شود و با آنها مخالفت می کند (اوتوپی و عصر تجدد،صص21و22).

کتابی که معرفی می شود قبلاً به طور جداگانه در دو کتاب  با عناوین ما وراه دشوار تجدد و رساله در باب سنت و جدد به چاپ رسیده و اکنون در یک مجلد در اختیار علاقمندان گذاشته شده است. این کتاب شامل مقالات متعددی درباره فرهنگ، توسعه، دانش و دانشمندان،‌ شهر و به طور کلی سنت و تجدد است اما در تمامی این مقالات محور مشترکی وجود دارد: تجدد خریدنی نیست و اگر خریدنی باشد ما بهای آن هستیم! (ما وراه دشوار تجدد، ص2). این بها همان پرسش و طلبی است که به جانمان می افتد.

  • رضا کریمی

نظرات (۲)

سلام دوست عزیزم بعد از مدتها بروز شدم .عنوان پست جدیدم هست"دلیلی عجیب-جالب و استثنایی برای مسلمان شدن" این پست در دوقسمت نوشته شده. تو قسمت اول به یک واقعه عجیب زندگیم اشاره کردمو تو قسمت دوم به یک فقره بی نظیر و استثنایی از نامه حضرت علی به مالک اشتر پرداختم امیدوارم بازهم منت بگذاریدو ازاین مطلبم استفاده کنید
  • بنده نامه
  • سلام-زمانه عجیبی ست - باید مشهورات زمانه را قبول کنی تا قبول کنند که ((به روز هستی))-این بحثها در میان متفکرین خریدار دارند ولی در بین مردم نشانه عقب گرد وارتجاعاست-به هر صورت در وانفسای آخرالزمان باید تجدد و مدرنیته را خوب شناخت،پس از آن خرق عادت کرد.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی