درباره انتظار تناقض گویی های فراوانی شنیده ایم و افراط و تفریط های زیادی را شاهد بوده ایم. بعضی انتظار را بیکار نشستن برای افزایش فساد و درنتیجه نزدیکی ظهور معنی کرده اند و بعضی انتظار را مکتب اعتراض می دانند. باید طوری در راه فهم این اصل اساسی تلاش کنیم تا در معنای آن هم نوعی کمبود احساس شود و هم برخلاف دیگر دستورات دین بدعتی ایجاد نکرده باشیم. انتظار یعنی ایاک نعبد و ایاک نستعین! شاید بی وجه نباشد که در نماز امام زمان صدبار این آیه را تکرار می کنیم. انتظار یعنی تنها به آنچه که مالک ما در اختیار ما قرار داده است عمل کنیم و برای اضافه کردن داراییها و بیشتر پیش رفتن از مالک خود کمک بخواهیم. انتظار یعنی این آیه که خدایا بعد از آنکه ما را هدایت کردی گمراهمان نکن و از نزد خودت (من لدن) رحمتی بر ما ببخش. منتظر فزونی را از خود خدا می طلبد. منتظر تنها راه زیاد شدن را در این اصل مهم می داند: شکر نعمت نعمتت افزون کند. یعنی به آنچه علم داری عمل کن تا خدا علم آنچه نداری را به تو بدهد. در حالتی که عبد خود را نگه می دارد و از راه مبهم و مشتبه و پر تکلف دوری می کند نوعی تنگی دل و فشار غربت ظهور می کند که این همان غم انتظار است. من در همین وبلاگ در نامه ای به امام زمان این اصول را بازگویی کرده ام.
- ۳۸۵ نمایش
به راستی که واژه هایی چون انتظار مثله می شوند.
کاش مردم سرزمین مان -که البتهخودمان نیز جزء آنه هستیم- معنای انتظار را می فهمیدند و به اصولآن عمل می کردند.
استاد ما دعای زیبایی داشت: خدایا ما را به وظایفمان عالم و عامل فرما.
شناخت وظیفه بسیار سخت تر از عمل به وظیفه است.