تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

ماهیت علوم انسانی و اجتماعی چیست؟ هم از نظر روش و از نظر موضوع  و بلکه با تأمل در لغت انسانی و اجتماعی می توان به این پرسش پاسخ داد.

با نگاه  به روش پاسخ واضح تر است: «علوم اجتماعی مثل دیگر علوم جدید سکولارند... (عالمان جدید) می توانند مؤمن به خدا و معتقد به اعتقادات دینی باشند اما آنها در اوقاتی که احوالات دینی دارند نمی توانند سودای تصرف دینی داشته باشند زیرا در آن احوال کارها را به خدای خویش وامی گذارند... دانشمندان وقتی به پژوهش مشغولند، به اقتضای رعایت روش علم، نمی توانند هیچ یک از اعتقادات خود را در کار پژوهش دخالت دهند.» (علوم انسانی و برنامه ریزی توسعه، ص9)

از نظر لغوی هم می توان تأملاتی قابل توجه داشت. علوم انسانی درباره انسان نیست! بلکه درباره امر «انسانی» است. انسان موضوع مهم عرفان و ادیان است. انسان را همه دیده ایم اما انسانی واژه ای جدید است که در قبل از غرب مدرن رایج نبوده است.  بشر جدید برای خود یک تعریف انتزاع کرده است و خود را محور قرار داده است. تفاوت انسان با انسانی این است که اولی حقیقی و دومی انتزاعی است. امر انسانی بین انسان ها معنی پیدا می کند اما نه به معنی ایجاد دوستی بین انسان ها بلکه امر انسانی بحث بشر متعالی (ترانسدانتال) است. در اینجا متعالی بودن این تعریف نشانه انتزاعی بودن آن است نه معنوی بودن آن. منظور از امر انسانی هیچ فرد آدمی را نیست بلکه امری قراردادی و اعتباری است. با درک و تمیز علوم انسان با علوم انسانی است که می توانیم اهمیت این سخنان را دریابیم: «علم اجتماعی  وقتی به وجود می آید که نه فقط روابط و مناسبات موجود در مدینه و احکام آن سایه  عالم طبیعی نباشد، بلکه این روابط و مناسبات و احکام به مرجع فوق بشری هم بازنگردد. به عبارت دیگر، برای اینکه علم انسانی و اجتماعی به وجود آید باید یک مرجع و منشأ بشری – که مراد از آن نه طبیعت بشر و نه هیچ فرد آدمی بلکه بشر ترانسانتدانتال پدید آمده در فلسفه جدید است- ضامن اثبات روابط و مناسبات  و منشأ صدور احکام و قوانین باشد و البته مرجع و منشأیی که گفتیم خود باید قراردادی و اعتباری باشد...» (فلسفه در دام ایدئولوژی، ص 215).

فهم علوم اجتماعی با فهم علوم انسانی گره می خورد. « به آسانی نمی‌توان علوم انسانی و علوم اجتماعی را از یکدیگر تفکیک کرد و اگر این تفکیک صورت گیرد، دیگر چیزی برای علوم انسانی باقی نمی‌ماند. » (فلسفه در روزگار فروبستگی، ص89). ماهیت علوم اجتماعی چیست؟ بشر جدید به جامعه اصالت می دهد اما نظرش با نظر ارسطو که می گفت انسان مدنی بالطبع است یکی نیست. اصالت جامعه در اینجا با قرارداد اجتماعی درک می شود. امر انسانی بین انسان ها معنی پیدا می کند واین رابطه یک قرارداد (و یک انتزاع) است که بشر با آن معنا پیدا می کند. جان لاک، منتسکیو، اگوست کنت و حتی ماکیاولی در علوم اجتماعی مؤثر بوده اند اما طراح  اصلی قرارداد اجتماعی ژان ژاک روسو بود و داوری با درایت می گوید: به نظر من مؤسس علوم اجتماعی ژان ژاک روسو بود (همان، ص216). مؤسس علوم اجتماعی کسی است که از  قرارداد اجتماعی می گوید و در واقع ماهیت علوم اجتماعی قرارداد اجتماعی است یا همان بشر ترانسدانتال: امر انسانی.
  • رضا کریمی

نظرات (۲)

سلام
رنگ زمینه تیره است چشم های من را اذیت می کند و خیلی اجازه تفکر به بندها و پاراگرافها را نمی دهد.
مطلب قابل بحث و خوبی بود هرچند بدلیل بالا خیلی نتوانستم وقت بگذارم.
«دانشمندان وقتی به پژوهش مشغولند، به اقتضای رعایت روش علم، نمی توانند هیچ یک از اعتقادات خود را در کار پژوهش دخالت دهند» این جمله اگر قبل و بعدش توضیحی نداده باشد خیلی دقیق نیست اتفاقا یکی از بحثهایی که امروز در فلسفه علم مطرح است نقش انگاره های متافیزیکی عالم در نظریه است.این مطلب را که به نظرم خیلی قابل تامل است از دکتر افروغ شنیدم و البته جایی نخوانده ام.
علوم انسانی برای تصرف در عالم است و رصد جامعه بشری جهت استیلای بر آن ،لذا باید از آن به عنوان علوم حیوانی یاد کرد!چرا که کپی برداری از نظام طبیعت است که حیوانها براساس غرایز رفتار می کنند!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی