تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

۱۲ مطلب با موضوع «تفسیر قرآن و حدیث» ثبت شده است

دوراندیشی با تفکری که در زمان حال بودن را ترویج می کند سازگار نیست. دین ما -  مثل آیاتی که خوف( آینده) و حزن(گذشته)  را از اولیای خدا به دور می داند- توصیه به توکل و نترسیدن از آینده کرده است. آیا دوراندیشی و به تعبیری آینده نگری مورد تأیید دین است و یا به آن سفارش شده است؟ در اینجا قصد انکار برنامه ریزی و آینده نگری نیست.  تا به حال زیاد دیده و خوانده ام روایاتی را که توصیه به دوراندیشی کرده اند. پرسش این است که این همه تأکید بر دوراندیشی کجاست که عبارات فارسی آن در رسانه ها منتشر می شود؟ من به متن عربی که مراجعه می کردم واژه حزم رامی یافتم. آیا حزم یعنی دوراندیشی؟

در لسان العرب آمده که حزم یعنی انسان کارش را محکم بگیرد و به چیزی مورد اعتماد تکیه کند (الحَزْمُ: ضبط الإِنسان أَمره و الأَخذ فیه بالثِّقة - لسان العرب، ج‏12، ص: 131). حزم با این اوصاف یعنی احتیاط کردن. احتیاط بیشتر در زمان حال معنی دارد تا در آینده. یعنی فرد احتیاط کننده صبر و آرامش و توقف و درنگ می کند نه اینکه نقشه بکشد و آینده ای بسازد. به این روایات توجه کنید:

أَصْلُ الْحَزْمِ‏ الْوُقُوفُ عِنْدَ الشُّبْهَة (تحف العقول ص214): اصل حزم توقف کردن در شبهات است.

َالتَّثَبُّتُ حَزْم‏(تحف العقول ص202). ثابت ماندن حزم است

قِیلَ فَمَا الْحَزْمُ‏ قَالَ طُولُ الْأَنَاةِ وَ الرِّفْقُ بِالْوُلَاةِ وَ الِاحْتِرَاسُ مِنْ جَمِیعِ النَّاس‏ ‏(تحف العقول ص226). پرسیدند حزم چیست؟ فرمود: درنگ طولانی و ملایمت با والیان و دوری گزیدن از مردم.

اما در فرهنگی ابجدی (ص313)در معنای حازم آمده که مَردى که در کارهاى خود هوشیار و دور اندیش باشد. در واقع در تعابیر عربی عبارت دوراندیشی وجود ندارد ولی در زبان فارسی این تلقی رایج شده است. این به این علت است که تعبیر دوراندیشی نتیجه و یکی از اوصاف حزم است نه معنی آن. کسی که احتیاط می کند آینده خودرا هم ایمن می کند. یعنی حازم در اکنون آینده را می سازد. ولی دور اندیش می تواند به معنی کسی باشد که از اکنون آینده را می سازد. فرد حازم با غنیمت شمردن فرصت ها و درربودن امکان ها خود را می سازد.

قَالَ فَمَا الْحَزْمُ‏ قَالَ أَنْ تَنْتَظِرَ فُرْصَتَکَ وَ تُعَاجِلَ مَا أَمْکَنَک‏ (معانی الاخبار، ص309)

اما حازم فرصت ها را خود به وجود نمی آورد و خود امکان سازی نمی کند او فقط خوب انتظار می کشد و امکان های خود را خوب می شناسد. 

نمی خواهم بگویم استفاده از دوراندیشی به عنوان ترجمه حزم غلط است اما در زمانه مدرن بی دقتی در معنای واژه های دینی چه بسا که منجربه تحریف معانی شود.

در روایات تعبیر «نظر در عواقب امور» آمده است اما این نظر با عمل به واضحات انجام می شود نه با تعمق و رصد همه جزئیات و جوانب. 

  • رضا کریمی

سوره یوسف سوره انتظار است چون:

از مشهورترین منتظران تاریخ یعقوب علیه السلام است.

از مشهورترین غایبان تاریخ یوسف علیه السلام است.

یوسف عزیز مصر شد و یوسف ما عزیز عالمین خواهد شد.

یوسف برای بنیامین ظهور شخصی داشت و برای برادران ظهور جمعی. این تفاوت نظریه ظهور شخصی را تقویت و تبیین می کند.

یوسف غایب بود نه اینکه وجود نداشته باشد. یوسف فاطمه علیه السلام هم در میان ماست و وقتی ظهور می کند همه او را دیده اند مثل یوسف پیامبر که در میان برادرانش بود و وقتی ظهور کرد گفتند: انک لانت یوسف؛ تو همان یوسفی!

یوسف از کید خانواده خود به چاه افتاد و علت غیبت یوسف فاطمه «ما» هستیم:غیبته منا. در زمان تولد امام  آشنایان بودند که خیانت کردند و عموی امام زمان با کمک دشمن دست به توطئه زد.

منتظر اهل تقیه است و در زمان غیبت با وجود محدودیت های شدید منزوی نمی شود. یوسف با پادشاه همکاری کرد و منتظر هم باید در زمانه غیبت (دولت باطل) با بهره از وضع موجود  و ضمن مراعات محدودیت هایش در رفع حوائج مؤمنین بکوشد.

در روایات ظهور وقتی است که عده زیادی دچار عقب گرد می شوند و از اساس وجود غایب منتظَر را انکار می کنند. اطرافیان یعقوب وقتی گفت بوی پیراهن یوسف را می یابم اورا ملامت کردند.

منتظران حال تضرع دارند و خطاب به عزیز می گویند: یاایهالعزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضائه مزجاه فاوف لنا لکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین (یوسف/83).  امروزه این آیه را بسیاری از عاشقان امام غایب زمزمه می کنند.

در دین ما راه رسیدن فرج فنای صبر است. پیامبر صلی الله علیه و آله و امام صادق علیه السلام هر دو فرموده اند: فرج وقت فنای صبر می آید. امیرالمؤمنین علیه السلام هم فرمود در هنگامه به نهایت رسیدن شدت فرج می رسد و هنگام تنگ شدن حلقه های بلا آسایش می آید. در سوره یوسف پس از پایان قصه نتیجه داستان در یک آیه فوق العاده مهم آورده می شود: وقتی رسل به حالت استیئاس (یأس) رسیدند و گمان بردند دروغ گفته شدند (و بعدبدون هیچ حرف اضافه ای چنین ادامه پیدا می کند)نصر ما رسید (یوسف/110).

تا خون نشود دلها دلدار نمی آید / تا سرنرود غم ها غمخوار نمی آید

 ------------

درباره قصه و سوره یوسف مدتها پیش دو متن دیگر هم نوشته ام که می تواند مکمل این نکات باشد.

عزیز مصر و  یوسف و زلیخا

  • رضا کریمی