تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

ما  چگونه ما شدیم؟ (ریشه یابی علل عقب ماندگی در ایران)

نوشته صادق زیباکلام، نشر روزنه، چاپ شانزدهم

این کتاب از شاخص ترین کتابهای سالهای اخیر در حوزه ایرانشناسی است و با نیت ریشه یابی علل عقب ماندگی (با تعریف معمول در جهان: توسعه نیافتگی) نوشته شده است. کتاب زیباکلام با انتقادات زیادی مواجه شد و بعضی او را به غسل تعمید استعمار متهم کردند. اما نمی توان نظریات قابل تأمل کتاب را در حاشیه گذاشت (هرچند بعضی نظریات اقتباسی باشد). او استاد دانشگاه و تحصیلکرده غرب و دارای گرایشات لیبرال است و طبیعی است بیش از همه به نظریات مارکسیستی در مورد عقب ماندگی بتازد. اما به هرحال این کتاب سرشار از نکات جالب و قابل تأمل است که می تواند پس از جمع بندی های مخاطب در راه شناخت بیشتر ایران و شرق و غرب به کار بیاید. من تعریف عقب ماندگی را در توسعه نیافتگی نمی دانم و به عنوان یک مسلمان احساس ضعف عباس میرزا را ندارم که در آغاز آشنایی ایرانیان  با غرب مدرن گفت: «نمی دانم این قدرتی که شما را بر ما مسلط کرده چیست...اجنبی به من بگو چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار کنم؟ » (ص27). اما آنچه این کتاب را مهم می کند فهم چگونگی تقابل سنت ومدرنیته در جزئیات اجتماعی تاریخی آن است و کمک می کند جملاتی از این دست که  سنت را امر قدسی و مدرنیته را امر بشری می داند جزئی تر بفهمیم و نتایج آن را در تاریخ بیابیم. از جمله موارد تاریخی می توان به تقابل خردگرایی با سنت گرایی، تقابل فرهنگ شهری و روستایی، تقابل کشاورزی و صنعت، تقابل خشکی و دریا ، تقابل حکومت مطلقه و حکومت مشروطه و شاید تقابل فئودالیسم با قبیله گرایی اشاره نمود که در کتاب به تفصیل بررسی شده اند.

 آنچه می خوانید خلاصه کامل کتاب و نقل عینی مطالب نیست. از آنجا که خلاصه نگاری را سیر از تفصیل به اجمال می دانم  سعی کرده ام به آنچه مدنظر نویسنده بود برسم. از این کتاب آنچه را به نظرم در سیر تاریخی شرق و غرب محوری تر آمد یادداشت کردم و باقی مطالب را به عهده خوانندگان متن کامل کتاب گذاشتم.

---------------------------------

به نظر نویسنده تفکر رایج در مسئله عقب ماندگی به این خلاصه می شود که این پدیده  بلایی از بیرون بود(59). بیشترین تأثیر را مارکسیستها بر تحلیلهای ایران گذاشته اند(61). مارکس تاریخ را به ادوار مشخص تقسیم کرده است: 1. جامعه اشتراکی و کمون اولیه که مالکیتی وجود نداشت 2. دوره برده داری (مالک و برده) 3. به واسطه انقلاب کشاورزی دوره فئودالیسم به وجود آمد (ارباب و رعیت) 4. ظهور بورژوازی به واسطه پیدایش سرمایه داری (سرمایه دار- کارگر) 5. دوران بدن مالکیت فردی(کمونیسم) ( 64-62). برخلاف نظر مارکسیستها ما اساساً در هیچ مقطعی از تاریخ ایران نظام فئودالی نداشتیم (66). فئودالیسم تنها در اروپای غربی (امپراتوری روم غربی) به وجود آمد(74). نگاهی به تاریخ مسئله را روشن می کند: فئودال ها گرچه خود را فرمانبردار پادشاه می دانستند اما در منطقه خود حکومت مستقل داشتند. اگر پادشاه فشار بیشتری بر فئودال ها می آورد آنها علیه پادشاه متحد می شدند و او را وادار به عقب نشینی می کردند یا کسی را از نزدیکانش بر تخت می نشاندند. چنین دوگانگی در قدرت (برخلاف بیزانس، امپراتوری روم شرقی) منجر به صدور منشور مهم مگناکارتا و حدود کردن اختیارات پادشاه و تشکیل پارلمان گردید (79-78). فئودال ها در خارج از شهرها نوعی توازن قوا بین خود و حکومت به وجود آورده بودند. از طرفی دیگر: تجار و دیگر اصناف انجمن هایی بالنسبه مستقل تشکیل دادند که سبب شده بودشهرها مستعد انقلاب صنعتی شده بودند (82). تجارت درقرون وسطی نه تنها مغایر اشرافیت بود اصلاً حرفه  با افتخاری نبود و اکثراً توسط یهودیان (شهروندان حقیر و پست) انجام می شد اما در ایران فئودال ها درون دربار و پیرامون پادشاه بودند (85). به گفته لمبتون در یران هرگز اشرافیت ثابتی به وجود نیامد چون اولاً قانون ارث در اسلام املاک را پس از چند نسل به قطعات کوچکتر تقسیم می کرد و ثانیاً تغییرات مکرر سلاطین توأم با تغییر در طبقه مالک بود (86).  پس از همه این مباحث نویسنده اینگون نتیجه می گیرد: مدل مارکس در تبیین  عقب ماندگی ایران نارساست. باید پرسید چرا در شرق حکومت این همه قدرت یافت؟ چرا نهادهای مستقل به وجود نیامد؟ چرا مالکیت کمتر به رسمیت شناخته شد؟ باید ببینیم ایران چگونه جامعه ای بوده است و این چگونه بودن را کدامین علل سبب شده اند.

در پاسخ به این سؤالات نویسنده باز هم به مارکس مراجعه می کند! اما این بار نظریه حاشیه ای او را مقدمه قرار می دهد: مارکس به صورت پراکنده در مورد وجه تولید آسیایی نظری دارد که از سوی مارکسیستها کمتر مورد استفاده است: در آسیا به دلیل کمبود آب و نیاز به مدیریت و تقسیم آب، دولت نقش محوری پیدا می کند (66-65 و 120). از کل مساحت ایران کمتر از 10درصد قابل کشاورزی است و ارتفاعات دو سوم خاک ایران را در بر می گیرند.  بیش از نیمی از خاک ایران بدون آب قابل عمران نیست (95-94). با این مقدمه بحث خصوصیات ساختار اجتماعی ایران شروع می شود: 1. بعد مسافت بین شهرها و دیگر مناطق و فقدان حمل و نقل مناسب سبب عدم وجود مبادله کالا و تولید مازاد بر مصرف و در نتیجه خودکفایی (و پراکندگی)مناطق اسکان یافته در ایران شده است (100). 2. زندگی عشایری و صحراگردی (قبیله ای) بخش قابل توجهی از ساختار اجتماعی ایران را تشکیل می داده است. این زندگی ساده بوده و در آن از نهادهای اجتماعی که در مناطق اسکان دائمهستند خبری نیست. علاوه بر این ویژگی بایدگفت بخش عمده ای از تحولات تاریخی ایران در پیکارهای صحرانشینان و اجتماعات اسکان یافته خلاصه می شود، به استثنای سلسله پهلوی (از قرن 10 تا20 میلادی) مابقی سلسله ها خاستگاه قبیله ای داشتند (106-103). فقدان ثبات سیاسی بلند مدت مانع از پیشرفت جوامع قبیلگی می شود. قبیله به اتکای نیروی نظامی به قدرت می رسید و توان نظامی متکی به ابتکارات فردی رئیس قبیله یا بزرگان آن بود. حکومتهای ملوک الطوایفی در حین جابه جایی های قدرت و نیز تغییر مکرر در پایتخت ایران ناشی از ساختار ایلی و طایفگی قدرت بودند (113-108). 3. در اروپا ابرها آب را توزیع عادلانه می کنند اما کم آبی در شرق طوری است که به آبیاری مصنوعی همچون اختراع چرخ ایرانی، اختراع قنات یا خشک کردن باتلاق ها منجر شد. ایجاد تأسیسات آبیاری و نیاز به کار دسته جمعی برای تیه و توزیع آب مبنای پیدایش حکومت در شرق هستند و این بر خلاف عقیده مارکسیستها است که مبنا را تضاد می دانند. بر این اساس محمد علی خنجی می گوید: در شرق شهرنشینی به مراتب زود تر از غرب شکل گرفته است (120-116). به اعتقاد لمبتون یکی از غنی ترین نوشته های سیاسی ایران همزمان با با قرون وسطی مربوط به نقش حکومت در آبیاری است. عبارت مشهور «هیچ آفتی برای محصولات کشاورزی بدتر از ظلم شاهان نیست» نشان دهنده نقش محوری حکومت است. تشکیلاتی همچون دیوان مقسم الماء، قوام و حفاظه وظایفشان مروبط به تقسیم آب بوده است (122-121).

هجوم صحرانشینان به ایران (غزنویان ترک، سلجوقیان ترکمن و مغول ها) تحولاتی در ایران در پی داشت که موضوع فصل بعدی را تشکیل می دهد: بعد از حمله اعراب به ایران قدرت مرکزی به تدریج از میان رفت و خلافت حالت اسمی پیدا کرد و از طرفی توسعه بیشتر در قالب شهر نشینی بود. در این شرایط بود که قبایل صحرانشین مراتع شمال ایران را از جمله ناحیه خراسان هدف گرفتند (138-133). شیوه جنگیدن و نیازهای قبایل مهاجم منجر به نابودی سیستم های آبیاری و زمینهای کشاورزی شد. در این شرایط علاوه بر خرابیهای معمول، به ویژه با قتل عام بی سابقه شهرها ترکیب جمعیتی ایرانی از شهرنشینی به صحرانشینی غلبه پیدا کرد. (169-158). تشکیل حکومت به نحو فزاینده ای باعث افزایش قدرت حکومت گردید. مهمترین عوامل این مسئله افزایش قدرت نظامی، افزایش قدرت اقتصادی و در نتیجه متمرکز شدن قدرت سیاسی حکومت بودند(179) و نیز عدم استقلال قضات و امنیت وزرا و مردم(201-192). نخستین ارتش از زمان سلطان محمود غزنوی شکل گرفت که در آن برخلاف گذشته که مردم به حسب ضرورت به جنگ می رفتند، عده ای به طور دائم به عنوان سرباز حقوق می گرفتند و از غنائم جنگی سهم می بردند. این مسئله به تدریج سبب ایجاد لایه اجتماعی آریستوکراسی نظامی شد که حتی گاه شاه را مجبور به کسب خشنودی آنها می کرد(183-181). صحرانشینان اصل مالکیت را به رسمیت نشناختند و در عوض سیستم اقطاع داری برپا کردند. اقطاع داران نمایندگان حکومت بودند که زمین ها را (تا اطلاع ثانوی) تصاحب کرده و منافعی به حکومت می دادند اما به علت دست به دست شدن زمینها احساس منافع مشترک درازمدت با منطقه مورد اقطاع پیدا نمی کردند و در نتیجه تنها به فکر کسب درآمد فوری بودند نه عمران آن. این پدیده که حکام منطقه زیردست خود را به نظر یک سرزمین بیگانه می دانستند یکی از ویژگی های مشخص اجتماعی ایران شد (192-187). البته قاعده این نوع حکومت همیشه درست از آب در نمی آید. در این میان نویسنده متوجه صفویه می شود و می گوید:دو قرن ثباتی که با حکومت صفویه به وجود آورد تنها در اقتصاد بود و استبداد مطلق حکومت و قداست آن با برپا بود(211).

خاموشی چراغ علم عنوان جنجالی ترین فصل کتاب است: رونق علمی تمدن اسلامی پدیده ای حکومتی بود و با شروع خلافت عباسی آغاز شد و به متوکل ختم گردید. این یک جریان طبیعی خودجوش نبود بلکه نهضت ترجمه بود و علوم نه به تدریج بلکه  ناگهانی (با فتح سرزمینهای جدید) وارد شدند؛ مثل درختی که از ریشه کنده باشند نه مثل نهالی که کاشته شده و به تدریج ریشه دوانیده باشد (239-236). ]اگر حکومتی بودن و ترجمه ای بودن نهضت علمی را بپذیریم باید بگویم: بااین وجود اولاً این یک نهضت فراگیر و دراز مدت بود نه حرکتی اتفاقی و مقطعی ، ثانیاً آن درخت آماده در خاک ایران ریشه دوانید و پا گرفت هرچند نهایتاً از بیگانگان به دست ما رسیده بود. علاوه بر ویژگی های ذکر شده  برای نهضت علمی ایران خصوصیات دیگری توسط نویسنده بیان شده که نیازی به ذکر آن ندیدم[. چرا خلفای عباسی به حمایت از دانش پرداختند و چرا متوکل و جاشنیانش عکس این مسیر گام برداشتند؟ در پاسخ این سؤال نویسنده تقریباً اظهار بی اطلاعی می کند و می گوید: پاسخ این سؤالا ت را نمی دانیم و نمی توانیم بر روی علل استواری دست بگذاریم (235و242) . به نظر من این نکته ای مهم است و نشان می دهد پاسخ اصلی درباره علل عقب ماندگی ایران در چارچوب این  نوع تحلیل نمی گنجد. با این وجود نویسنده سیری تاریخی در مسئله می کند: اولین بار بعد از اسلام محمود غزنوی اقدام به مبارزه باعلمای دارای اعتقادات متفاوت نمود و مبارزه با خردگرایی توسط سلاجقه و با ظهور خواجه نظام الملک و تأسیس مدارس نظامیه نهادینه شد. غزالی (که کتاب به اوتقدیم شده است!) با تهافت الفلاسفه نظریه پرداز این جریان شد البته او فلسفه را عامل هرج و مرج فکری در جامعه مسلمین دانست و در اساس عقل ستیز نبود (278-270). نویسنده در ادامه بحث با شرح تقابل سنت گرایی و خردگرایی (اصحاب الحدیث با اصحاب الرأی – اشاعره با معتزله) این تقابل و فراز و فرودهایش را هم در رونق و هم در افول علمی جهان اسلام تعیین کننده می داند (259-246).

در آخرین فصل به ارتباط شرق و غرب پرداخته می شود. از جمله مباحث این است که: اروپای غربی شبه جزیره متصل به دریاهای آزاد و دارای رودهای بزرگ و قابل حمل و نقل است و همین سبب تمایل زیاد به دریانوردی و تسلط به دریا شد  و برخلاف شرق که دریا فضایی تجاری و رقابتی داشت ، در غرب نظامی گری دریایی به وجود آمد. این در حالی بود که قدرتهای شرقی در خشکی خلاصه می شد. عصر اکتشافات سرزمینهای جدید نتیجه این تحول بود و با رنسانس و انقلاب علمی کلید ورود به دنیای جدید شد (349-344).

  • رضا کریمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی