منتظر یک چیزی کم دارد. اما مدعیان انتظار احساس کمبود به جانشان نیفتاده است. امام اگر نمی آید دلیلش تشنه نبودن مدعیان انتظار است.
وقتی امام غایب است چه کمبودهایی هست؟ جهاد ابتدایی محکوم به شکست است. یعنی ما نمی توانیم به سراغ فرعون ها و طاغوت برویم چون امام نداریم. این یک باب فقهی است. کسی که از طاغوت به تنگ امده تشنه حضور امام می شود اما برخی خود شروع به مبارزه کرده اند. چنین کسانی طلب امام ندارند چون از قبل دست به کار شده اند.
وقتی امام غایب است ما حتی از بردن نامش (م ح م د) ممنوع شده ایم: الی متی احار فیک یا مولای و ای خطاب اصف فیک؟! این سرگردانی و اجازه نگفتن نام یار بر سوز عشاق می افزاید.
وقتی امام نیست کارها درنمی گیرد. حرکتها محکوم به شکست هستند مگر در حد آنچه ائمه قبلی گفته اند و در زمین جاری کرده اند.
به نظرم برای انتظار باید بدون امام کار کردن را رها کنیم یعنی به این نتیجه برسیم که بدون امام نشود.
اینکه انتظار تنها راه نجات است نه یکی از راههای نجات باید در جان ما رسوخ کند.
پیامبر، امیر المؤمنین و امام صادق صلوات الله علیهم همگی فرموده اند فرج وقت فنای صبر می آید. این اصل مهم برگرفته از آیه 110سوره یوسف علیه السلام است: اذا استیئس الرسل و ظنوا انهم قد کذبوا جائهم نصرنا. این آیه درست ترجمه نمی شود:
ترجمه رایج این است : وقتی رسولان (از هدایت شدن مردم) ناامید شدند و مردم آنها را تکذیب کردند، یاری ما رسید
اما ترجمه دقیق بر اساس اینکه کلمه کذبوا به کار رفته نه کذّبوا این است که :
وقتی رسولان (غیراولوالعزم) به سمت نامیدی رفتند و (و به خاطر لبریز شدن کاسه صبرشان )گمان بردند به آنها دروغ گفته شده است، یاری ما رسید.
رسولان تا گمان بردند که کذبوا : جائهم نصرنا. بی هیچ فاصله ای و بدون هیچ حرفی نصر می آید. یعنی راه قطعی و سریع انتظار تمام شدن صبر است.
این تفسیر منحصر به فرد از مرحوم دولابی است. به نظرم انتظاری که ایشان می گفت بیشتر به فرهنگ اهل بیت نزدیکتر است تا آنچه امروز تبلیغ می شود.
- ۶ نظر
- ۴۱۸ نمایش