تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

به انتظارش ننشین! بایست.

  • رضا کریمی

ما می توانیم درباره ماهواره تحقیق کنیم و از ابتذال و دروغ هایش بگوییم یا به نظرسنجی ها مراجعه کنیم که مثلا چرا در ایران عرب ها از کردها و کردها از فارس ها بیشتر ماهواره می بینند؟ چرا سنی ها از شیعه ها و تحصیلکرده ها از کم سوادها بیشتر مخاطب ماهواره اند؟ و اساساً علت رشد این دایره زنگی در بین مردم چیست؟ اما به نظر من پرسش اصلی پرسش از ماهیت ماهواره است.

  • رضا کریمی

به بهانه ویراست جدید کتاب ما و راه دشوار تجدد

چاپ شده در مجله سوره اندیشه - دوره جدیدشماره۴

 

 

 

  • رضا کریمی

خواندن کتاب «درباره غرب» در دیدگاه خواننده تغییرات زیادی ایجاد می کند. من بعد از خواندن این کتاب فهمیدم که:

  • رضا کریمی
درباره انتظار تناقض گویی های فراوانی شنیده ایم و افراط و تفریط های زیادی را شاهد بوده ایم. بعضی انتظار را بیکار نشستن برای افزایش فساد و درنتیجه نزدیکی ظهور معنی کرده اند و بعضی انتظار را مکتب اعتراض می دانند. باید طوری در راه فهم این اصل اساسی تلاش کنیم تا در معنای آن هم نوعی کمبود احساس شود و هم برخلاف دیگر دستورات دین بدعتی ایجاد نکرده باشیم. انتظار یعنی ایاک نعبد و ایاک نستعین! شاید بی وجه نباشد که در نماز امام زمان صدبار این آیه را تکرار می کنیم. انتظار یعنی تنها به آنچه که مالک ما در اختیار ما قرار داده است عمل کنیم و برای اضافه کردن داراییها و بیشتر پیش رفتن از مالک خود کمک بخواهیم. انتظار یعنی این آیه که خدایا بعد از آنکه ما را هدایت کردی گمراهمان نکن و از نزد خودت (من لدن) رحمتی بر ما ببخش. منتظر فزونی را از خود خدا می طلبد. منتظر تنها راه زیاد شدن را در این اصل مهم می داند: شکر نعمت نعمتت افزون کند. یعنی به آنچه علم داری عمل کن تا خدا علم آنچه نداری را به تو بدهد. در حالتی که عبد خود را نگه می دارد و از راه مبهم و مشتبه و پر تکلف دوری می کند نوعی تنگی دل و فشار غربت ظهور می کند که این همان غم انتظار است. من در همین وبلاگ در نامه ای به امام زمان این اصول را بازگویی کرده ام.
  • رضا کریمی

قرآن ابتدا در مذمت شعرا سخن گفته و بعد استثنایی آورده است و ویژگی های شاعران دینی را ذکر کرده است:

وَالشُّعَرَاء یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ ﴿224﴾ أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ ﴿225﴾ وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ ﴿226﴾

شعرا را غاوون (گمراهان) پیروی می کنند، مگر ندیده ای که در هر وادی سرگردانند و آنها قطعاً چیزی را می گویند که انجام نمی دهند؟

پس مشکل شاعران در همه جایی بودن آنها و در اقوال بی عمل آنهاست. البته این دوصفت نشان از ضعف شاعران ندارد بلکه شاعران پیرو دارند پس بر اثر قدرت شیطانی جماعتی را راه بری می کنند هر چند این راه به ناکجاآباد باشد. از آیات قبل می فهمیم که شاعران محل نزول شیاطین اند آنها استراق سمع می کنند ولی برخلاف انبیاء که از فرشته می شنیدند و مردم را هدایت می کردند نتیجه این شنیدن به پیروی گمراهان منجر می شود چون آنها ول گرد و بی عمل هستند و به عبارتی چون آنها در نفس خود دروغ زن گناهکارند (این دوصفت استعداد نزول شیاطین را فراهم آورده اند) و اکثراً در اشعار خود دروغ می گویند.

هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلَى مَن تَنَزَّلُ الشَّیَاطِینُ ﴿221﴾تَنَزَّلُ عَلَى کُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ ﴿222﴾ یُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَکْثَرُهُمْ کَاذِبُونَ ﴿223﴾

آیا شما را خبر دهم که شیاطین بر چه کسى فرود مى‏آیند؟ بر هر افاک گناهکارى فرود مى‏آیند، گوش فرا مى‏دارند و بیشترشان دروغگویند. این خبر قرآن نشان می دهد که بحث نزول شیطانی در جای دیگر ناشناخته است و قران است که خبر از شعرشیطانی و الهام فجورآمیز می دهد.

با این وصف برخی شاعران استثنا هستند؛ آنها که چهار صفت دارند:

إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ ﴿227﴾

ایمان دارند و به صالحات عمل می کنند و ذکر کثیر می گویند و در مقابل ظلم انتقام می گیرند...

اینجاست که پیامبر فرمود برخی از شعر حکمت است و برخی از بیان ها سحر است. اساساً از آنجا که نزول هم از آن فرشتگان است و هم از آن شیاطین، برخی الهام ها فجورآمیز و برخی تقواگونه هستند:فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿شمس/8﴾

برای تبیین معیارهای شعر رحمانی و تمیز آن از شعر شیطانی تدبر در این آیه و آیات مشابه راهگشاست: به نظر ایمان و عمل صالح در مقابل افک و اثم بیان شده اند و ذکر کثیر در مقابل فی کل واد یهیمون آمده و قول بی فعل در مقابل انتصار بعد از ظلم. این دوصفت دوم نیاز به توضیح بیشتری دارند.

-        در روایات ذکر کثیر ذکر در حالات مختلف معنا شده است نه اینکه هر ذکری که زیاد تکرار شود ذکر کثیر باشد پس می توان دوای همه جایی بودن را ذکر کثیر دانست به عبارت دیگر شاعر همه جا می رود اما با خدا می رود.

-        در سوره صف آمده که: کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿3﴾ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُم بُنیَانٌ مَّرْصُوصٌ(4). تدبر در این دو آیه به ما می فهماند که برای پرهیز از خشم خدا نسبت به قول بی فعل باید اهل مبارزه بود و در صف مبارزان همچون بنیان مرصوص جنگید. پس می توان معنی انتصار شاعر بعد از ظلم را مبارزه دانست. همچنانکه پیامبر درباره شعرا فرمود: مؤمن تنها با شمشیر جهاد نمی کند بلکه زبان او نیز شمشیر است، به آن خدایی که جانم به دست اوست مطمئن بدانید شما با اشعار خود جهادی می کنید که گویا با تیر بدنهایشان را خون آلود کرده باشید(مجمع البیان/ ذیل آیات شوره شعرا).

  • رضا کریمی

سوره یوسف سوره انتظار است چون:

از مشهورترین منتظران تاریخ یعقوب علیه السلام است.

از مشهورترین غایبان تاریخ یوسف علیه السلام است.

یوسف عزیز مصر شد و یوسف ما عزیز عالمین خواهد شد.

یوسف برای بنیامین ظهور شخصی داشت و برای برادران ظهور جمعی. این تفاوت نظریه ظهور شخصی را تقویت و تبیین می کند.

یوسف غایب بود نه اینکه وجود نداشته باشد. یوسف فاطمه علیه السلام هم در میان ماست و وقتی ظهور می کند همه او را دیده اند مثل یوسف پیامبر که در میان برادرانش بود و وقتی ظهور کرد گفتند: انک لانت یوسف؛ تو همان یوسفی!

یوسف از کید خانواده خود به چاه افتاد و علت غیبت یوسف فاطمه «ما» هستیم:غیبته منا. در زمان تولد امام  آشنایان بودند که خیانت کردند و عموی امام زمان با کمک دشمن دست به توطئه زد.

منتظر اهل تقیه است و در زمان غیبت با وجود محدودیت های شدید منزوی نمی شود. یوسف با پادشاه همکاری کرد و منتظر هم باید در زمانه غیبت (دولت باطل) با بهره از وضع موجود  و ضمن مراعات محدودیت هایش در رفع حوائج مؤمنین بکوشد.

در روایات ظهور وقتی است که عده زیادی دچار عقب گرد می شوند و از اساس وجود غایب منتظَر را انکار می کنند. اطرافیان یعقوب وقتی گفت بوی پیراهن یوسف را می یابم اورا ملامت کردند.

منتظران حال تضرع دارند و خطاب به عزیز می گویند: یاایهالعزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضائه مزجاه فاوف لنا لکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین (یوسف/83).  امروزه این آیه را بسیاری از عاشقان امام غایب زمزمه می کنند.

در دین ما راه رسیدن فرج فنای صبر است. پیامبر صلی الله علیه و آله و امام صادق علیه السلام هر دو فرموده اند: فرج وقت فنای صبر می آید. امیرالمؤمنین علیه السلام هم فرمود در هنگامه به نهایت رسیدن شدت فرج می رسد و هنگام تنگ شدن حلقه های بلا آسایش می آید. در سوره یوسف پس از پایان قصه نتیجه داستان در یک آیه فوق العاده مهم آورده می شود: وقتی رسل به حالت استیئاس (یأس) رسیدند و گمان بردند دروغ گفته شدند (و بعدبدون هیچ حرف اضافه ای چنین ادامه پیدا می کند)نصر ما رسید (یوسف/110).

تا خون نشود دلها دلدار نمی آید / تا سرنرود غم ها غمخوار نمی آید

 ------------

درباره قصه و سوره یوسف مدتها پیش دو متن دیگر هم نوشته ام که می تواند مکمل این نکات باشد.

عزیز مصر و  یوسف و زلیخا

  • رضا کریمی

نوشته اسماعیل شفیعی سروستانی، نشر موعود، دوره سه جلدی (432صفحه)

 

 «چه باید کرد؟» این سؤالی است که ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است. به دنبال این پرسش عده ای به سمت تعیین استراتژی رفته اند. استراتژی یعنی طرح و برنامه. کسی که به دنبال استراتژی است اگر به کتابی بربخورد که انتظار را یک راهکار معرفی می کند تعجب می کند. او توقع ندارد منتظر شدن را یک «عمل» تلقی کنند. اما نویسنده این کتاب نظری دیگر دارد.

البته این اثر یک کتاب استراتژیک که حاوی دستورالعمل های مشخص باشد نیست. بلکه به گفته شفیعی سروستانی: «این اثر سعی در تذکر اهمیت این موضوع در امر هدایت عمومی جامعه ایرانی پس از انقلاب اسلامی دارد با اشاره به موضوع مهم «انتظار» که مفهوم خاص شیعی خود از استعداد ویژه ای برای تبدیل شدن به یک «استراتژی کلان» برخوردار است. » (استراتژی انتظار - مقدمه جلد اول).

این کتاب در موضوع «غرب زدگی» هم جای می گیرد چرا که انتظار می تواند جایگزین استراتژی های غرب زده ما شود. شفیعی سروستانی انتظار را با نگاه تفکر، فرهنگ و تمدن بررسی می کند و غرب را همین طور. او قائل به نگاه تاریخی به مسائل است پس در جای جای کتاب از تحولات صورت گرفته در نگاه بشر سخن به میان می آید. در اینجا آیات و روایات هم برای رسیدن به خودآگاهی تاریخی مورد بحث قرار می گیرند. «همه کسانی که از دین و دینداری و حتی امام غایب (عج) دم زدند اما متذکر ضرورت تعرض به عالم غربی و فرهنگ و تفکر ویژه آن نشدند، یاران و شاگردان خود را مستعد مستحیل شدن در عالم غربی ساختند» (جلد2، ص59).

جلد سوم عنوانی مسقل دارد: اراده معطوف به حق. به نظر می رسد این نظر در رابطه با استراتژی «اراده معطوف  به قدرت» که نیچه آن را بیان کرد باشد. در اینجا ضرورت طرح پرسش از غرب به عنوان پیش نیاز اتخاذ استراتژی انتظار مطرح می شود. سروستانی می گوید: اگر چه بازسازی همه آنچه حوزه های «تفکر، فرهنگ و تمدن» مسلمین را در دریایی از انفعال، التقاط و امتزاج نظری فرو برده؛ کاری سخت و صعب است؛ لیکن «اراده معطوف به حق» می تواند جاذب لطف و عنایات آسمانی باشد...

اسماعیل شفیعی سروستانی نویسنده ای است که:

  1. اهل تدبردر آیات و روایات اسلامی است
  2. آگاه به تاریخ و غرب مدرن است
  3. ساده می نویسد و نظریاتش شرح متفکرینی است که بیانی موجز و اشارت وار دارند
  4. مطلع از آخرین اخبار حوزه مهدویت و غرب است
  5. آشنا به کار فرهنگی است و خودش مؤسسه فرهنگی موعود عصر را اداره می کند

آثار او به ویژه این اثر ، که به منزله یک دائره المعارف است، به راحتی قابل معرفی به عموم  مردم است. و البته باید پلی به سمت اندیشه های عمیق تر باشد.  

  • رضا کریمی
مرحوم دولابی می گوید: او نمی آید بلکه ما می رویم!
او سالهاست که پشت دیوار دنیا منتظر ماست. این ماهستیم که دستش را رها کردیم و در بازار دنیا گم شدیم.
  • رضا کریمی

روایت کسانی که در دینشان فقیه بودند و کسانی که برای رفتن به بهشت عجله داشتند...

  • رضا کریمی