تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

داستان یک تکه نان، در واقع چند داستان موازی است که در نقطه ای با هم ملاقات می کنند: در یک امامزاده روستایی کوهستانی پیرزنی ادعای کرامت کرده و گفته : معجزه آسا همه قرآن کریم را در لحظه ای حفظ شده و شفا بخش است . حالا مردم دورش جمع شده اند تا از او شفا بگیرند.  نیروی انتظامی نگران می شود که مبادا بلوایی به پا شود پس یک گروهبان و یک سرباز راه می افتند تا مسئله را بررسی کنند. سرباز یک روستایی ساده دل و کم حرف است  و  حتی آنقدر دورافتاده است که خیلی چیزها برایش تازگی دارند. در مسیر یک کربلایی هم که با برادرش قهر است همراه آنها می شود. در طول مسیر اتفاقاتی می افتد. سرباز که قیس نام دارد، با سه پیرمرد روستایی (آسیابان، کندودار و گاریچی) روبرو می شود و از آنها حرفهایی ساده ولی عمیق می شنود. کم کم همزمان با سلوک سرباز به پیرزن شفاپیدا کرده نزدیک می شویم. وارد امامزاده که می شویم پیرزن ماجرا را با گریه بازگویی می کند و ما متوجه می شویم به واسطه حضور یک جوان قرآن سوره مریم را حفظ شده است. مشخصات آن جوان نشانه های همان سرباز ساده دل است... معلوم نیست سلوک سرباز برای رسیدن به کرامت پیرزن بوده است یا پیرزن به واسطه سرباز صاحب کرامت شده است... زمان به هم ریخته ... هنوز مات و مبهوتم

کمی که بیشتر فکر می کنم جملات سه پیرمرد و رفتارهایشان را (همگی با بازی رضاکیانیان)به یاد می آورم: اینها که حاج اسماعیل دولابی بودند!!

یک تکه نان فیلمی از کمال تبریزی(1383) و نوشته محمدرضاگوهری (نشر نیستان، 1390)

  • رضا کریمی

Image Detailیکی از  کشف های من از قرآن معنای شرک است: ناامیدی! خدا یک جا می گوید: لاتقنطوا من رحمه الله ان الله یغفرالذنوب جمیعاً و یک جا می گوید ان الله لایغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک... خدا همه گناهان را می آمرزد یا همه را به جزیکی می آمرزد؟ به نظرم پاسخ این است خدا همه را می آمرزد مگر کسی که از اینکه خدا او را بیامرزد ناامید باشد! خدا مگر نگفته از رحمتم ناامید نباشید که همه را می آمرزم؟!

  • رضا کریمی

هیدگر(هایدگر) چه کرد و چه گفت؟ اگر سؤال اول پرسش از زندگی او باشد، سؤال دوم مهمتر است. ولی پاسخ به دومی سخت تر است. او نظراتی داشت که در تاریخ امروز بشر فهم نمی شد. پس برای شناختن هیدگر از کجا شروع کنیم؟ به نظرم رسید که با جمع آوری یک متن ترکیبی را بنویسم که  هم شامل حوادث زندگی باشد و هم  سیر افکار او(و شخصیتها و اتفاقاتی که در زندگی اش مؤثر بودند) را معرفی کند. که البته تألیف چنین متنی هم کار دشواری است! از آنجایی که در جایی از دکتر داوری اردکانی شنیدم که کتابهای بابک احمدی درباره هیدگر یک مجموعه (مفصلی از) نظرات درباره اوست، دو کتاب هایدگر و پرسش بنیادین (ه. پ) و هایدگر و تاریخ هستی (ه.ت) را به عنوان منبع انتخاب کردم و با نظر به کتابهای مختلف دیگر در این زمینه مهمترین نکات رایادداشت کردم.

مخاطب برای بهره برداری از نکات ذیل باید با هیدگر آشنایی مقدماتی را داشته باشد در غیر این صورت توصیه می کنم که نکات مطرح شده را رها نکرده و با دیگر مطالعات خود در آینده تطبیق دهد.

مجدداً تذکر می دهم متن ذیل مجموعه ای درپاسخ به مهمترین پرسشهای معمول حول شخصیت و زندگی هیدگر(نازیسم و یهودیت، هستی و متافیزیک و ...) است در حالی که اگر کسی بخواهد به یک پرسش ویژه درباره افکار او بپردازد متنی تخصصی تر را می نگارد.

-------------------------------------------

ه.پ 19-16   هایدگر در مورد زندگی ارسطو گفت: او به دنیا آمد، کار کرد و مرد! این به اعتقاد خاص او بر می گردد که اگر به جای هستی و جهان زمینه اثر به زندگی صاحب اثر بیندیشیم، آن اثر خود را به روی ما می بندد. بر این اساس هایدگر به ندرت درباره خود گفت و نوشت.

ه.پ20   هایدگر هرگز پیوند آسمانی اش را با روستای زادگاهش نگسست و عاقبت بنابه وصیتش همان جا دفن شد. او همواره ستایشگر زندگی روستایی آلمانی باقی ماند و گفت کار فلسفی به قلب زندگی روستایی تعلق دارد.

ه.ت460   هایدگر در توجیه عدم قبول پیشنهاد استادی در دانشگاه برلین شرح داد که زندگی در کلان شهری همچون برلین با مکاشفه های فلسفی و زندگی ساده  روستایی هم خوان نیست.

ه.پ 22   نخستین کتاب فلسفی که هدیه گرفت«معناهای چندگانه هستی در اندیشه ارسطو » بود و به این فکر فرو رفت که چه چیز این معناهای متفاوت را با هم متحدمی کند؟

ه.پ24 ترک موقت تحصیل دینی به خاطر بیماری منجر شد برای همیشه یزدان شناسی را کنار بگذارد. این نخستین شورش او علیه نظام سنتی، خانواده و دین رسمی بود.

ه.پ 35  در تابستان 1923 (قبل از نوشتن هستی و زمان) نوشت: همراه واقعی او در پژوهش های فلسفی اش لوتر است اما با وجود مخالفت لوتر با ارسطو همواره خودرا نیازمند اندیشه های ارسطو یافته است. درعین حال از کیرکه گارد به عنوان مهمترین به حرکت درآورنده اندیشه هایش و از هوسرل به عنوان کسی که چشمهایش را بر روی واقعیت باز کرده است یاد کرد.

ه.ت  می توان ادعا کرد کسی که با آثار نیچه آشنا نباشد توانایی فهم تاریخ هستی از دیدگاه هایدگر را ندارد.

ه.ت 750  برای هایدگر هولدرلین شاعری بود که می توانست مسئله گوهر شعر را دریابد. او از مقام یک اندیشمند به شعر می نگریست.

ه.پ 36  هایدگر به خدمت سربازی در جنگ جهانی اول احضار شد و تا آخرین سال های زندگی از این جنگ سخت متأثر بود.  برخی پژوهشگران کتابهایی در توضیح اینکه فلسفه هایدگر، فلسفه متأثر از جنگ است منتشر کرده اند.

ه.پ 36 برخی می گویند همسر هایدگر ضد یهودی بوده است و گفته اگر من نبودم هایدگر به حزب تازی نمی پیوست اما پسرش ، هرمان، با ذکر شواهدی از مواضع و فهرست دوستان یهودی پدر و مادرش، این را انکار می کند.

ه.پ57 اشارات ضد یهودی هایدگر زیاد نیستند اما وجود دارند. هایدگر یهودیت را به مفهوم نژادی مطرح نکرده است بل آن را پدیداری فرهنگی در همراهی با متافیزیک دیده است: در برآمدن توده ها، صنعت گرایی، تکنولوژی، قدرت گرفتن خرد به عنوان ملاک همه چیزی که خود نتیجه مسیحیت است و مسحیت در سرچشمه خود یهودی است.

ه.پ46  در 1925 عاشق هانا آرنت، شاگرد برجسته یهودی خود، شد و تا 1930 که آن را به پایان رساند خودخواهی و حقارت فراوانی از خود نشان داد. رابطه آنها به طور عادی باقی ماند و او بیست سال بعد در موردآن رابطه گفت: بزرگترین شور زندگی من بود.

ه.پ55و67   هایدگر دردوران خدمت به نازی ها این  حزب را امید آینده آلمان دانست ومدام تأکید می کرد نازی ها شر مخاطرات کمونیسم و لیبرالیسم را کوتاه خواهد کرد. او در 1969 عضویت خود در حزب نازی را بزرگترین حماقت زندگی خویش دانست.

ه.پ69-67   هایدگر به جز اعترافاتی معدود، درباره نازیسم سکوت کرد و گفت حاضر نیست با کسانی که در این شرایط فرصت طلبانه بر فاصله خود با رژیم هیتلر تأکید می گذارند هم آوا شود.او مسئولیت جنگ را نه به دوش یک جنبش و فرد خاص، بل به دوش خواست ویرانگری می اندخت که فراتر از نیرو و توان این یا آن حزب و رژیم است. او در اساس فکرش میان فاشیسم، کمونیسم و لیبرالیسم تفاوتی قائل نبود و همه را به موقعیت متافیزیکی مدرنیته نسبت می داد.

ه.پ 46 در سال 1919 به نظریه باوری حمله کرد و گفت: انسان هستنده ای واقعی در جهان واقعی است که در آن پرتاب شده است. انسان به طور معمول به مشاهده نظری نمی پردازد. او با چیزها در عمل سر و کار دارد.

ه.پ 46و51   در 1927 «هستی و زمان» را نوشت که مشهورترین کتابش شد. به خوانندگان وعده انتشار بخش سوم کتاب و نیز مجلد دوم را داد، وعده ای که هیچ وقت عملی نشد. هرچند او در کتابهای مختلف به نوعی مباحث وعده داده شده را بیان کرد.

ه.پ 71  دگرگونی هایدگر پس از انتشار «هستی و زمان» روی داد. او اکنون برای شناخت هستی، به تحلیل دازاین (مفهوم محوری کتاب) باور نداشت. بلکه این نظر را پیش کشید که توانایی انسان به تاریخ هستی وابسته است و هستی در هر شرایطی امکان یااجازه فهم از خود را نمی دهد.

ه.ت 60  از نظر هایدگر جوان مسئله مهم تفاوت فلسفه و جهان بینی است. هایدگر سالخورده به جای فلسفه از اندیشه یاد کرد. فلسفه نه تدوین یک جهان بینی بل راه و روشی برای زیستن است.

ه.ت676 هرمان هایدگر می گوید پدرم هرگز یک بی دین نبوده و در هر حالتی و هر مرحله زندگی اش به حضور یک خدا ایمان داشت.

ه.ت678  هایدگر  :ما برای خدایان دیر و برای هستی زود به دنیا آمده ایم.

ه.ت 5   هایدگر سهم زیادی در چنیدن شاخه نوین و انقلابی اروپای قاره ای داشت: شالوه شکنی، هرمنوتیک مدرن، پست مدرن، پراگماتیسم جدید.

  • رضا کریمی
  • رضا کریمی

زنا گناهی پوشاندنی است تا مجازات کردنی! مسئله اثبات زنا در سوره نور مطرح شده و مسیر این سوره خلاف جهت مروجان تازیانه وسنگسار است. برآنم که بگویم پیام سوره نور پوشاندن تاریکی هاست و زنا ظلمتی است که باید ستر شود مگر اینکه آنقدر آشکار شود که دیگر قابل پوشاندن نباشد (و در این حد فساد علنی است که تازیانه و سنگسار ضروت پیدا می کند). حد این آشکارگی شهادت 4نفر است. وقتی عملی پنهانی را 4نفر ببیند دیگر پنهانی نیست. به نظر می رسد هدف شهادت 4نفر مرزبندی بین مخفی و ظاهر باشد. به عبارت دیگر خدا 4شاهد نطلبید تا مجازات کند بلکه خواست تا فحشا منتشر نشود. به جرأت می توان گفت که اثبات زنا با این شرایط به ندرت اتفاق می افتد و اکثر مجازاتها بر اثر اقرار فردی بوده است خداوند هم با این حکم هدفی دیگر دارد. خدا با این حکم خواسته تا مردم به یکدیگر گمان نیک ببرند و کسانی که  اشاعه فحشا را دوست دارند مجازات شوند. شاید برای همین باشدکه شهادت کمتر از 4نفر علیه شهادت دهندگان تمام می شود. خداوند بعد از آیات زنا از لزوم گمان خیر مؤمنین می گوید و نیز اینکه کسانی که دوست دارند فحشا در مؤمنین اشاعه پیدا کند عذابی الیم در انتظارشان است. مردی گفت: ای امیرالمؤمنین من زنا کردم پاکم کن، ایشان رویش را برگرداند و گفت بنشین و به مردم رو کرد و گفت: آیا کسی از شما عاجز است که وقتی این سیئه را مرتکب شد آن را بپوشاند کما اینکه خدا پوشاند؟(میزان الحکمه، ج9، ح16818).

آری، نور با گمان خیر است که منتشر می شود.

  • رضا کریمی

(چاپ شده در مجله سوره اندیشه ۵، ضمیمه اسفار)

بحث وجود و ماهیت غرب در دهه 60 در کیهان فرهنگی شدت گرفت. آنجا دو جریان که یکی قائل به کل بودن غرب و دیگری قائل به کلی بودن غرب بودند مسائلی را در مقابل هم مطرح کردند. برای کسی که هنوز هم به دنبال شناخت روح غربی است توجه به انتقادات وارد بر نگاه کلی گرایانه به غرب ضروری است. جدی ترین انتقادات را سروش در قالب دو مقاله «غربیان و حسن و قبح شئون و اطوار آن» و «وجود و ماهیت غرب» وارد کرده که اکنون در کتاب «تفرج صنع» درج شده است. داوری هم در دو مقاله «جوهر و ماهیت غرب» و «لوازم و نتایج انکار غرب» به این موضوع پرداخت که اکنون در کتاب «فلسفه در دام ایدئولوژی» (با نام قدیمی  فلسفه در بحران) چاپ شده است. گرچه سالها از این بحث می گذرد اما به بهانه نقد و بررسی کتاب «درباره غرب» مباحثات آن سالها مقدمه خوبی برای سیر به باطن موضوع است.

  • رضا کریمی

(چاپ شده در مجله سوره اندیشه ۵، ضمیمه اسفار)

سید احمد فردید سال1358 در اظهار نظری عجیب در دانشگاه تهران درباره کتاب شاگردبزرگش که سال 1350 به چاپ  رسیده بود می گوید: برخی از استادان گروه فلسفه سابق با فراماسونها هم سنخ اند...می آیند کتابی به نام شاعران در زمان عسرت می نویسند بدون اینکه حقیقت آن را بفهمند .

عجیب بودن این سخنان به این دلیل است که داوری جزو شاگردان اصلی و وفادار و نزدیک فردید است و بلکه بزرگترین شاگرد او. عجیب تر اینکه داوری یاددشت های این کتاب را قبل از چاپ به نظر استادش رسانده است و او تذکراتی داده و اشاراتی کرده که داوری در حد استطاعت ترتیب اثر داده و ناگزیر مطلب را دوباره نوشته است. با این اوصاف چه شده است که پس از 8سال فردید اینگونه شاگرد و کتابش را زیر سوال می برد؟!

  • رضا کریمی

باور نمی کنم آن همه مردم در غدیر با شنیدن آن همه تأکید و توصیه بازهم عهد خود رافراموش کنند و غدیر در میان آسمانیان مشهورتر از اهل زمین باشد!  چطور ممکن است مردمی که با بعثت پیامبر به پا خواستند و بساط بت پرستی را برچیدند پیامبر را کفن نکرده به دنبال راهی غیر از آنچه او می خواست بروند؟ چطور ممکن است دخترش را آزار بدهند در حالی که گفت هر کس فاطمه را بیازارد مرا آزرده است؟ سیلی ، میخ در... مگر می شود؟  چطورممکن است حرامزادگان در امت اسلام بر صدر بنشینند و دور پیامبر بگردند؟ چطور ممکن است علی 25سال در بیعت قاتلین دختر پیامبر باشد؟ چطور ممکن است همسر پیامبر  دشمن امیر مؤمنان باشددر حالی که ام المؤمنین نامیدندش؟ اینها همه شایعه است و ساخته دست شیعیان!

اما وقتی سرحسین علیه السلام با دعوت دوستدارانش و نیت قربه الی الله پیروان جدش بر دار شد، عمق فاجعه پیدا شد، دیگر کسی نمی توانست حادثه را کوچک بداند یا اتفاقی بشمارد، تشنگی، ذبح، سرهای بر نیزه ، اسارت، همه چیز از قبل برنامه ریزی شده بود. نگوییم چطور امت اسلام به اینجا رسید، از همان اول واقعه پیدا بود.

و مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله نفرمود: هیچ پیامبری به قدر من آزار ندید.

  • رضا کریمی

 

تاریخ را از منظر فرهنگ و از منظر انتظار به دو صورت می شود روایت کرد:

 

  • رضا کریمی


تأملی در رابطه انتظار و انتقام : در زیارت عاشورا به دو معصوم اشاره می شود: اباعبدالله الحسین و فرزند بزرگوارش مهدی آل محمد. رابطه این دو چگونه باید بیان شود؟
 
  • رضا کریمی