تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

همین چند روز پیش بازهم رهبری تصورات برخی طرفدارانش را از ولایی بودن به هم ریخت. این برای اولین بار نیست که ایشان مقابل ذوب در ولایت و شخص پرستی موضع گیری می کند:

نه خدا راضى است، نه احکام اسلام اجازه میدهد که ما بگوئیم ارتش ما، یا نیروهاى مسلح ما، یا عناصر ما، براى خاطر فلان آدم بمیرند؛ نه. بله، براى خاطر اسلام، همه بمیرند؛ فلان آدم هم براى خاطر اسلام بمیرد. براى برافراشته نگهداشتن پرچم استقلال کشور - که کشور اسلامى است - همه آماده باشند براى مردن در این راه؛ که این مردن، اسمش شهادت است. (دیدار با نیروی زمینی ارتش، 4اردیبهشت90)

تعبیر ذوب در ولایت را غالباً مخالفان شماها - کسانی که می خواهند نکته گیری کنند و مضمونی بگویند - به کار می برند؛ والّا بنده این حرف را از آدمهای حسابی کمتر شنیده ام. بنده نمی فهمم معنای ذوب در ولایت را. ذوب در ولایت یعنی چه؟ باید ذوب در اسلام شد. خود ولایت هم ذوب در اسلام است. روزی که شهید صدر گفت «در امام خمینی ذوب شوید؛ همچنان که او در اسلام ذوب شده است»، تنها شاخص صحت راه، شخص امام بود؛ نه قانون اساسی بود، نه جمهوری اسلامی بود، نه نظامی بود، نه دستگاهی بود. در صحنه ی آشفته ی هوی ها و جریانها و خطوط مختلف، یک قامتِ برافراشته و یک علمِ سرافراز وجود داشت و او امام بود؛ شهید صدر می گفت در او ذوب شوید. راست هم می گفت؛ ذوب در امام، ذوب در اسلام بود. امروز این طوری نیست. ذوب در رهبری، ذوب در شخص است؛ این اصلاً معنا ندارد. رهبری مگر کیست؟ رهبری هم باید ذوب در اسلام باشد تا احترام داشته باشد. احترام رهبری در سایه ی این است که او ذوب در اسلام و ذوب در همین هدفها بشود؛ پایش را یک قدم کج بگذارد، ساقط می شود. هیچ کس در شخص و در جهت ذوب نمی شود؛ در آن هدفها باید ذوب شد؛ در اسلام باید ذوب شد؛ در اهداف والای اسلامی - که خدای متعال برای ما معین کرده - باید ذوب شد؛ در واقع در ملت باید ذوب شد      دیدار با نمایندگان مجلس هفتم 27خرداد83.


  • رضا کریمی

دوراندیشی با تفکری که در زمان حال بودن را ترویج می کند سازگار نیست. دین ما -  مثل آیاتی که خوف( آینده) و حزن(گذشته)  را از اولیای خدا به دور می داند- توصیه به توکل و نترسیدن از آینده کرده است. آیا دوراندیشی و به تعبیری آینده نگری مورد تأیید دین است و یا به آن سفارش شده است؟ در اینجا قصد انکار برنامه ریزی و آینده نگری نیست.  تا به حال زیاد دیده و خوانده ام روایاتی را که توصیه به دوراندیشی کرده اند. پرسش این است که این همه تأکید بر دوراندیشی کجاست که عبارات فارسی آن در رسانه ها منتشر می شود؟ من به متن عربی که مراجعه می کردم واژه حزم رامی یافتم. آیا حزم یعنی دوراندیشی؟

در لسان العرب آمده که حزم یعنی انسان کارش را محکم بگیرد و به چیزی مورد اعتماد تکیه کند (الحَزْمُ: ضبط الإِنسان أَمره و الأَخذ فیه بالثِّقة - لسان العرب، ج‏12، ص: 131). حزم با این اوصاف یعنی احتیاط کردن. احتیاط بیشتر در زمان حال معنی دارد تا در آینده. یعنی فرد احتیاط کننده صبر و آرامش و توقف و درنگ می کند نه اینکه نقشه بکشد و آینده ای بسازد. به این روایات توجه کنید:

أَصْلُ الْحَزْمِ‏ الْوُقُوفُ عِنْدَ الشُّبْهَة (تحف العقول ص214): اصل حزم توقف کردن در شبهات است.

َالتَّثَبُّتُ حَزْم‏(تحف العقول ص202). ثابت ماندن حزم است

قِیلَ فَمَا الْحَزْمُ‏ قَالَ طُولُ الْأَنَاةِ وَ الرِّفْقُ بِالْوُلَاةِ وَ الِاحْتِرَاسُ مِنْ جَمِیعِ النَّاس‏ ‏(تحف العقول ص226). پرسیدند حزم چیست؟ فرمود: درنگ طولانی و ملایمت با والیان و دوری گزیدن از مردم.

اما در فرهنگی ابجدی (ص313)در معنای حازم آمده که مَردى که در کارهاى خود هوشیار و دور اندیش باشد. در واقع در تعابیر عربی عبارت دوراندیشی وجود ندارد ولی در زبان فارسی این تلقی رایج شده است. این به این علت است که تعبیر دوراندیشی نتیجه و یکی از اوصاف حزم است نه معنی آن. کسی که احتیاط می کند آینده خودرا هم ایمن می کند. یعنی حازم در اکنون آینده را می سازد. ولی دور اندیش می تواند به معنی کسی باشد که از اکنون آینده را می سازد. فرد حازم با غنیمت شمردن فرصت ها و درربودن امکان ها خود را می سازد.

قَالَ فَمَا الْحَزْمُ‏ قَالَ أَنْ تَنْتَظِرَ فُرْصَتَکَ وَ تُعَاجِلَ مَا أَمْکَنَک‏ (معانی الاخبار، ص309)

اما حازم فرصت ها را خود به وجود نمی آورد و خود امکان سازی نمی کند او فقط خوب انتظار می کشد و امکان های خود را خوب می شناسد. 

نمی خواهم بگویم استفاده از دوراندیشی به عنوان ترجمه حزم غلط است اما در زمانه مدرن بی دقتی در معنای واژه های دینی چه بسا که منجربه تحریف معانی شود.

در روایات تعبیر «نظر در عواقب امور» آمده است اما این نظر با عمل به واضحات انجام می شود نه با تعمق و رصد همه جزئیات و جوانب. 

  • رضا کریمی
گفت: اسم پسرم را اسرائیل می ذارم!

گفتم:حالت خوبه؟

گفت: میخواهم پیشنهاد بدهم شعار مرگ بر اسرائیل را تغییر دهند.

گفتم: دیگه چی؟ چشمم روشن!

گفت: آخه اسرائیل لقب پیامبر بزرگ خدا- یعقوب علیه السلام- است. به جایش بگویند مرگ بر صهیونیسم!

گفتم: این اسرائیل با اون اسرائیل فرق داره! یکی برادر پیامبرماست و یکی دشمن پیامبر ما! مگر از نبرد بنی اسرائیل با بنی اسماعیل در این اوضاع آخرالزمان خبرنداری؟!

گفت: ما برای تصدیق آمدیم. قرآن هم مصدق تورات و انجیل است چرا باید نام اسرائیل که در قرآن هم زیاد آمده به نام دیگران رقم  بخورد؟ پس بگو درود بر اسرائیل!

نمی خواستم بحث را سیاسی کنم و گفتم: باشه درود بر اسرائیل نبی!

  • رضا کریمی

13قطعه تقدیم به سیدمرتضی آوینی

 

  • رضا کریمی

 رهبری در حرم رضوی تفسیر ساده و قابل تأملی از قرآن در باب یک اصل جنگ بیان کرد:

قرآن کریم به ما نوید داده است: «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار ثمّ لا یجدون ولیّا و لا نصیرا. سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبدیلا».(فتح/۲۲و۲۳).  هیچ جا در قرآن نیامده است که اگر شما شروع به جنگ کردید، حمله کردید، حتماً پیروز خواهید شد؛ ممکن است پیروز بشوید، ممکن است شکست بخورید - همچنان که در جنگهاى صدر اسلام، آنجائى که مسلمانان حمله کردند، گاهى شکست خوردند، گاهى هم پیروز شدند - اما وعده داده است که اگر دشمن ابتدا به حمله کرد، آن دشمن قطعاً شکست خواهد خورد. نباید بگوئید این مخصوص صدر اسلام است؛ نه، «سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبدیلا»؛

به نظرم آیات درباب نتیجه مقاتله کفار با مومنین بیانی واضح و قطعی و همیشگی دارد. یعنی درصورت حمله کفار به ما، ما پیروزیم به شرطی که سه شرط رعایت شود: 1.«کفار» به مؤمنین حمله کنند 2.کفار به مؤمنین «حمله» کنند 3. کفار به «مؤمنین» حمله کنند.

  • رضا کریمی

چاپ شده در مجله سوره اندیشه ، شماره ۵۶و۵۷

دادگاه رسمی است: کیفرخواست صادرشده  اتهام  کلی گویی، تناقض و ابهام، بی اعتنایی به سیاست و مصلحت، مخالفت با وضع موجود، انتساب به فاشیسم و نازیسم و خشونت و قهر و استبداد و... را وارد کرده است. دادگاه طولانی شده است؛ جلسات متعددند و گفت و گوها فراوان. پرونده متهم 40سال است که در جریان است. شاکیان پرونده آدمهای متفاوتی هستند و داعیه های مختلفی دارند. اکنون که متهم دفاعیات خود را مدون کرده و به چاپ رسانیده است می فهمیم همه شُکات با وجود تنوع دیدگاهها در یک مسئله مشترکند و می توانیم برای این دادگاه نامی بگذاریم و بگوییم:

  • رضا کریمی

علامه فقید سیدمحمدحسین طباطبایی، دفتر انتشارات اسلامی حوزه عملیه قم،1388، 108 صفحه

این کتاب از کتب کم حجم اما خواندنی علامه طباطبایی است. کتابی که تقریبا روایت هایی امیرالمؤمنین در باب توحید را در خود جمع کرده است و همین برای غنای کتاب کافیست: مراحل پنجگانه شناخت خدا و گذر از توحید عددی  پیام اصلی کتاب هستند.

البته کتاب همانطور که از نامش پیداست این تلقی را دارد که فلسفه همان دین با زبانی دیگر است و فلسفه الهی را می شود در کلام امیرالمؤمنین به دست آورد و فلسفه الهی اسلام کمال فلسفه است. اما جدا از این دیدگاه که به وحدت فلسفه و دین اعتقاد دارد، تأملات علامه در غرر روایات توحیدی حضرت بسیار مغتنم است.

مطالعه این کتاب کم حجم اما با کیفیت را از دست ندهید.

  • رضا کریمی
این روزها بحثهای ضدعرفان سماتی ها ( مجله سمات با سردبیری مهدی نصیری و میدان داری حسن میلانی) بخشی از مطالعات روزانه من را به خود اختصاص داده اند. به نظرم اصل موضوع این است که نظر قرآن و اهل بیت در این خصوص چیست؟ مشکل این است که هر دو طرف به ثقلین استناد می کنند و هر کس بر استناد دیگری اشکال می کند. برای کسی که می خواهد ورای مجادلات و اتهامات حقیقت را بفهمد چه راهی مناسب است؟ بهترین راه این است که بزرگان قوم در آرامش با هم گفت و گو کنند و سراغ اصل مطلب بروند. اما به نظرم چنین اتفاقی نیفتاده است. مناظره های این روزها جدل هستند تا گفت گو.

  • رضا کریمی

من سیاست را با این بیت حافظ می فهمم: رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار / کار ملک است آنچه تدبیر و تأمل بایدش. سیاست  یعنی تدبیر و تأمل. و سیاست زدگی یعنی تدبیر و تأمل بدون عالم سوزی. البته معنی عالم سوزی بی التفاتی به عالم نیست. بلکه آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست/ عالمی دیگر بباید ساخت و زنو آدمی. بر این مبنا به نظرم ویژگی های ادمهای سیاسی موارد زیر باشند که اگر این آدمها در این ویژگی ها خلاصه شوند باید آنها را «سیاست زده » نامید.

سیاسیون  کسانی هستند که:

- با این جمله که «تدبیر مغلوب تقدیر است» مأنوس نیستند.

- دائم درگیر سودو زیان هستند و این جمله که «طمع کنندگان به بهشت تاجرند و ترسندگان از جهنم برده » را نمی فهمند.

- به مراکز قدرت  و اصحاب قدرت توجه دارند تا جریان های بستر جامعه.

- در فکر راه اندازی پروژه ها هستند تا در کشف پروسه ها

- زیاد حرف می زنند و کمتر خلوت می کنند

- اخبار روز  و آخرین حرکات آدمها برایشان مهمترین خبرهاست

- شهرت و تبلیغات برایشان اساسی است

- محتاط و بدبین هستند و نمی توانند بنا را بر خوش بینی بگذارند

- بسیاری اصول و حقایق آفرینش را تفسیر مجازی و استعاره ای می کنند

  • رضا کریمی

شعر زیر تصویری از گفت و گوی یک عاشق و معشوق است که  مقام عشقبازی و  چگونگی گذر از تمام هستی برای معشوق را توصیف می کند. حدس می زنید این شعر از کی باشد؟

عشقبازی‌ کار هر شیّاد نیست/ ‌ این‌ شکارِ دام‌ هر صیّاد نیست‌

عشق‌ از معشوقه‌ اوّل‌ سر زند/تا به‌ عاشق‌ جلوۀ دیگر کند

تا به‌ حدّی‌ بگذرد هستی‌ ازو / سر زند صد شورش‌ و مستی‌ ازو

طالب‌ این‌ مُدّعَی‌ خواهی‌ اگر / بر حسین‌ و کربلایش‌ کن‌ نظر

روز عاشورا شه‌ دنیای‌ عشق / ‌ کرد رو به‌ جانب‌ سلطان‌ عشق‌

بارالها این‌ سرم‌ این‌ پیکرم‌/ این‌ علمدار رشید این‌ أکبرم‌

این‌ سُکینه‌ این‌ رقیّه‌ این‌ رباب / ‌ این‌ تنِ عریان‌ میان‌ آفتاب‌

این‌ من‌ و این‌ ذکر یا رب‌ یا ربم/ ‌ این‌ من‌ و این‌ ناله‌های‌ زینبم‌

پس‌ خطاب‌ آمد زحقّ کای‌شاه‌عشق / ‌ ای‌ حسین‌ ای‌ یکّه‌تاز راه‌ عشق‌

گر تو بر ما عاشقی‌ ای‌ محترم‌/پرده‌ برچین‌ من‌ ز تو عاشق‌ترم‌

هرچه‌ از دست‌ داده‌ای‌ در راه‌ ما/مرحبا صد مرحبا خود هم‌ بیا

خود بیا که‌ می‌کشم‌ من‌ ناز تو/ عرش‌ و فرشم‌ جمله‌ پا انداز تو

خود بیا که‌ من‌ خریدار توام/‌ مشتری‌ بر جنس‌ بازار توام‌

لیک‌ خود تنها میا در بزم‌ یار/خود بیا و اصغرت‌ را هم‌ بیار

خوش‌ بود در بزم‌ یاران‌ بلبلی/‌ خاصه‌ در منقار او باشد گلی‌

خود تو بلبل‌، گل‌ علیّ أصغرت/‌ زودتر بشتاب‌ سوی‌ داورت

شعری از ناصر الدین شاه قاجار / منبع : الله شناسی، علامه حسینی تهرانی، ج اول، ص127

  • رضا کریمی