تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

تفکر توحیدی

وبلاگ هزار و یک حرف

این وبلاگ تلاشی برای تبیین تفکر توحیدی است

کانال تلگرامی رضاکریمی
https://telegram.me/karimireza1001

این روزها عبارت دولت دینی دوباره محل مناقشه شده است. میخواهم از طریق تحلیل واژه استصلاح در این ماجرا وارد شوم.

امیرالمؤمنین علیه السلام در عهد خود با مالک اشتر 4هدف برای حاکم بر می شمرد:

جِبَایَةَ خَرَاجِهَا : جمع آوری هزینه ها (امور مالی و اقتصادی)

وَ مُجَاهَدَةَ عَدُوِّهَا :  مبارزه با دشمن (امور نظامی و دفاعی)

وَ اسْتِصْلَاحَ أَهْلِهَا: طلب اصلاح مردم (امور فرهنگی)

وَ عِمَارَةَ بِلَادِهَا : آبادانی سرزمین (امور عمرانی)

مبارزه با دشمن و آبادانی سرزمین را می شود به امور فرهنگی هم گسترش داد. اما اصلی ترین کار دولت و حاکمیت در حوزه فرهنگی استصلاح مردم است. مترجمان نهج البلاغه و تحف العقول استصلاح را  اصلاح و سامان دادن ترجمه کرده اند. اما آیا این بی دقتی در ترجمه نیست؟! استصلاح با اصلاح متفاوت است. دولت به جای ادعای ثقیل اصلاح مردم می بایست در «طلب اصلاح» (=استصلاح) باشد.

در ادامه این نامه حضرت امیر خطاب به مالک اشتر می گوید همنشینی با علما و حکما را زیاد کن این کار موجب تثبیت آنچه که اهل سرزمینت را به «صلاح» آورده می شود ... این کار موجب تحقق حق و دفع باطل می شود ، حضرت در ادامه معتقدند سنت های صالحه راه طاعت الله هستند[1]. این فرمان الهی و حکیمانه راه حاکم را در نحوه صلاح مردمان مشخص می کند. حاکم می بایست صلح را شناسایی کند و این کار را هم نه خودش که باید از طریق همنشینی با علما و حکمای سنت شناس برآورده کند.

به عبارت دیگر سنتهای صالحه «وجود دارند» و می بایست برای تثبیت آنها گام برداشت. این کار به تعبیر حضرت امیر المؤمنین تحقیق حق است یعنی محقق کردن آنچه محقق شده است!

***

 دین دولتی یعنی چه؟

1.       اگر دولت دینی یعنی دولتی که صاحب و مالک علی الاطلاق امور دینی مردم باشد که این کار شدنی نیست چرا که جریان دهنده اصلی دین خود مردم و علما و حکمای مردم شناس هستند

2.       اگر دولت دینی یعنی دولتی که دغدغه دین دارد و نسبت به جریان دین وفادار بوده و طالب ارتقای سطح دینی مردم با استفاده از مردم و مردم داران است، چنین دولتی دولت استصلاح است و البته با دین مانند نهادهای اقتصادی و اجتماعی معمولی برخورد نمی کند و نیز چنین دولتی نسبت به دشمنان و خطرات ضد دین حساس است و واکنش لازم را به خرج می دهد.

رئیس جمهور گفته است: دولت دینی خوب است ولی دین دولتی جای بحث دارد... دین را نباید به دست دولت داد زیرا دین در دست علما، فرهیختگان و مراجع است و البته دولت نیز باید حمایت کند.

به نظرم این جملات – صرف نظر از نیت و عمل گوینده- در نفس خود چندان عجیب نیست. دولت وظیفه اصلی خود را می بایست تثبیت (و به قول رئیس جمهور، حمایت ) بداند. البته این حمایت کردن می بایست همراه با دغدغه مندی و طلب صلاح  و بحثهای کارشناسی باشد و نمی بایست دولت را منفعل نشان بدهد یا در نقش یک حامی مالی خلاصه کند.

 

مشکل در تأکید بر جدایی دین دولتی و دولت دینی است که این سخنان رئیس جمهور با سخنان آذر ماه سال گذشته رهبر انقلاب در دیدار با شورای عالی انقلاب فرهنگی (که روحانی هم در آن کنار رهبر نشسته است!) تضاد پیدا کرد:

در بعضی از مطبوعات، نوشته‌ها، گفته‌ها، بعضی‌ها با عنوان[کردن‌] "دین دولتی" و "فرهنگ دولتی" میخواهند نظارت دولت را محدود کنند و تخریب کنند و به‌اصطلاح یک اَنگ غلطی و مخالفتی به آن بزنند که آقا، اینها میخواهند دین را دولتی کنند، فرهنگ را دولتی کنند! این حرفها یعنی چه؟ دولت دینی با دین دولتی هیچ فرقی ندارد. دولت جزو مردم است؛ دین دولتی یعنی دین مردمی؛ همان دینی که مردم دارند، دولت هم همان دین را دارد. دولت، وظیفه برای ترویجِ بیشتر [دین] دارد. هر کسی هر توانی که دارد، باید خرج کند؛ یک روحانی باید توانش را خرج کند؛ یک دانشگاهی باید توان خودش را صرف کند؛ یک انسانی که دارای یک منبری است، دارای یک حوزه‌ی نفوذی است در تأثیرگذاری روی مردم، باید توان خودش را خرج کند. از همه‌ی اینها پرتوان‌تر هم دستگاه حکومت یک کشور است؛ خب، طبعا باید توان خودش را صرف کند در راه ترویج فضائل و جلوگیری از آنچه مزاحم رشد فضائل است. پس بنابراین فرهنگ جامعه متولی میخواهد؛ مثل اقتصاد."

 

یک وجهه معنای همسان سازی دین دولتی و دولت دینی این است که دولت می بایست دغدغه دین به نحو نظارت و ترویج را داشته باشد و آن رابه بخش خصوصی واگذار نکند اما وجهه دیگر این سخن که نمی بایست پنهان شود این است که  نباید دولت جدا از مردم باشد[2]. اینجاست که در آغاز سال، ایشان به خطاب مهم تر خود در عرصه فرهنگ را به سمت جوانهایی که در سرتاسر کشور فعّالیّتهای فرهنگی را به صورت خودجوش شروع کردند ، قرار دادند.  سخنان رئیس جمهور ، می توانست به خودی خود – جز برخی اشکالات علمی- جنجالی نداشته باشد اما نوع جمله بندی و نیز واکنشی بودن این اظهارات به دغدغه های دینی برخی علما جنجال آفرین شد.



[1]  أَکْثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ وَ مُثَافَنَةَ الْحُکَمَاءِ فِی تَثْبِیتِ مَا صَلَحَ عَلَیْهِ أَهْلُ بِلَادِکَ وَ إِقَامَةِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ مِنْ قِبَلِکَ فَإِنَّ ذَلِکَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یَدْفَعُ الْبَاطِلَ وَ یُکْتَفَى بِهِ دَلِیلًا وَ مِثَالًا لِأَنَّ السُّنَنَ الصَّالِحَةَ هِیَ السَّبِیلُ إِلَى طَاعَةِ اللَّه‏

[2]  این جمله آیت الله سعیدی هم احتمالا به این وجهه دوم اشاره دارد: از ابتدای انقلاب تاکنون شاهد دو نوع برداشت از حکومت دینی بودیم که یکی مردم‌سالاری دینی و دیگری مردم‌سالاری سکولار بوده است که ما به‌دنبال دولت دینی بودیم نه دین دولتی http://alef.ir/vdca0ynuo49nuo1.k5k4.html?224979

  • رضا کریمی

نظرات (۶)

سلام

به به. به بیان خوش آمدید
  • احسان عابدی
  • سلام. تبریک به خاطر نقل مکان. من هم غیر رسمی به بیان آمده ام. اما هنوز تردید دارم برای نقل مکان رسمی و دائمی. 
    بگذریم... یادداشتم درباره "چ" رو بخون و نظر بده
    یاحق
    پاسخ:
    سلام ممنون 

    تبریک ورود به مکان تازه

    ..............

    پاسخ:
    ممنون
    واقعا چه متن خنثایی. تشکر می کنیم از این همه جسارت(شکلک)
    پاسخ:
    شما انسانهای سیاسی  منتظر واکنش و موضع گیری  و جسارت هستید چرا به نظریه پردازی متن توجه نمی فرمایید؟! (شکلک ندارم!)

    ممنون نوشته خوبی بود از اونهایی که بنده دوست دارم و به جای هیاهوی بی مورد به بحث ریشه ای سیاسی می پردازد.
    اما شاید اگر هر بحثی با معنای لغوی واژگان و مراد ما از آنها آغاز شود منظر بحث و گستره آن راحتی و مشخص است.
    استصلاح اصلاح و صلح از ریشه صلح هستند و بنا به تعرف الاشیاء به اضدادها(البته اینجا فقط به عنوان روشی برای حل مسئله) مقابل اصلاح و صلح افساد و فسد است.
    بنا به این تعریف حق کلام معصوم ادا می شود که معنای واقعی استصلاح و صلاح در کلام چیست. و وظیفه حکومت دینی هم به روشنی مشخص می شود.
    اصولا این درد بزرگی است که طبقه روشنفکری و سیاسی ایران در 200 سال گذشته هرگاه به قدرت می رسند میان حفظ منافع و اجرای اصول دینی به تضاد می رسند و عدم چالش و آرامش و بر اریکه قدرت ماندن را ارج و قرب بیشتری نهاده و سکوت و سیاست سکولار و در مراتبی لیبرال را بر حکومت دینی و دولت دینی ترجیه می دهند.

    ریشه این مباحث را نه در مباحث نظری بلکه باید در علایق سیاسی و حزبی و قدرت طلبی جست یا شاید بشود گفت ریشه این مسائل در عقل عملی است و نه عقل نظری...
  • محسن حسین نیا
  • سلام 
    اگه به مباحث علوم انسانی اسلامی هم علاقه داشتید یه سر به وبلاگ من بزنید..
    اگه امکان داشت نقاط قوت و ضعف وبلاگم رو هم بنویسید..
    تشکر بسیار
    (رصدفکر)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی